در جامعه امروز اگر برای پرسش خدا وجود دارد به پیش دانشمندان و فیلسوفان ملحد بریم ملحدی و اگر به سراغ فیلسوفان و دانشمندان و روحانیان مومن بریم خدا پرستی را ترویج میدهند و از کلیپ ها و حرف ها و مراجع زیادی استفاده میکنند و ذهن انسان براساس آن تعلیم داده میشود ..قوانین واقف بر جهان صرف نظر از این دو جبهه و میزان طرفدارانشان چیست..خوب و بد کدام است .حرف چه کسی را باور کنیم...هم ملحدین و مومین با کلیپ با نوشته با آوردن مثال از علم و فلسفه دانشمند و ....هر دو سعی در اثبات ادعا خود دارند و سخنان هردو منطقی و بنظر حقیق میرسد اما واقعیت جاری در جهان چیست چگونه اعتماد یا تشخیص دهیم
-------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe
سلام. ممنون از سوال شما.
برای پاسخ، مقدمهای را بیان میکنم.
انسان برای شناخت محیط اطراف، سه ابزار دارد:
الف- حواس پنجگانه
ب- عقل
ج- قلب
بیشتر انسانها با ابزار نخست یعنی حواس پنجگانه مانوس هستند و تلاش میکنند همه چیز را با معیار این حواس سنجش کنند. یعنی میگویند هر چیزی که با این حواس درک شود، پذیرفته میشود و اگر با این حواس درک نشد، مشکوک است یا قابل پذیرش نیست.
ابزار عقل، به انسان کمک میکند تا بتواند به تحلیل دنیای اطراف خویش بپردازد. عقل برای تحلیل محیط اطراف هیچ نیازی به حواس پنجگانه ندارد ولی یکی از راههای ورود اطلاعات به عقل، مسیر حواس پنجگانه میباشد. روش عقل برای تحلیل، استفاده از برهان و استدلال منطقی است. با چینش مقدمات و کلیات ضروری و بدیهی، نتیجه گیری میکند.
ابزار قلب که نام دیگرش وجدان است، میتواند انسان را در شناختن کمک کند. بعضی مسائل و موضوعها نه در حیطه حواس پنجگانه و نه در حیطه درک استدلالی عقل، قرار نمیگیرد اما قلب انسان به آن مطلب یقین پیدا میکند. مانند بدی ظلم و ستم به دیگران.
بر اساس این مقدمه، انسان برای پیدا کردن مسیر صحیح و واقعی باید از یکی از این ابزارها استفاده کند. اما دقت به این نکته خیلی اهمیت دارد که هر ابزاری، کار مخصوص به خود را انجام میدهد و نباید انتظار بیش از اندازه از او داشت. مثلا یک آچار فقط میتواند پیچ و مهرهها را سفت کند و هیچ وقت نمیتواند به عنوان یک پیچگوشتی استفاده شود.
کارکرد ابزار حس، فقط مواردی را شامل میشود که قابلیت درک با حس را داشته باشند. هر چیزی که با حواس درک شود، محسوسات نامیده میشود. ملحدانی که بر اساس مسائل زیست شناسی یا فیزیک برای انکار خدا دلیل میآورند، از این نکته غافل هستند که حس ابزاری برای شناخت محسوسات است و خداوندی که مسلمانان میپرستند، یک خدای غیر محسوس با حواس پنجگانه است. بالاترین و مهمترین حرفی که ملحدان در این رابطه میتوانند بیان کنند، این است که چون خدا با حس درک نمیشود، مشکوک است نه اینکه وجود ندارد. حواس پنجگانه نه میتواند خدا را اثبات کند و نه میتواند خدا را انکار کند.
البته دو نکته مهم اینجا وجود دارد:
نخست آنکه در دنیای غرب، بسیار از دانشمندان تجربی وجود دارند که بر خلاف ملحدان، بر اساس قوانین فیزیکی و زیست شناسی، شواهد متعددی برای اثبات خدا و یک موجود با شعور و قدرتمند در این عالم را اثبات کنند. پس حتی نمیتوان گفت حواس پنجگانه توان اثبات خدا را ندارند.
نکته دیگر آنکه برهان نظم در مسائل اعتقادی یکی از براهین اثبات خداوند محسوب میشود که یکی از مقدمات آن، از ابزار حواس پنجگانه استفاده میکند و میگوید بیشک همه انسانها نظم و یکپارچگی موجودات عالم را مشاهده میکنند که همگی برای یک هدف مشخص در حال فعالیت هستند.
اما با استفاده از ابزار عقل، میتوان وجود خداوند را استدلال کرد که در کتابهای مختلفی مطرح شده چه از سوی دانشمندان اسلامی چه از سوی دانشمندان غربی.[1]
ابزار قلب نیز بهترین شاهد و گواه برای رسیدن به خداوند است. حتی اگر هیچ استدلالی برای اثبات خداوند وجود نداشته باشد، فطرت و وجدان تصدیق میکند که خداوند وجود دارد. تفسیر و تفصیل این نکته نیز در کتابهای متعدد بیان شده است.
پی نوشت
[1]. Alvin Plantinga, WHERE THE CONFLICT REALLY LIES