وقتی بهم میگه دوستم داره می زنم تو ذوقش

13:08 - 1393/03/05

سلام بچه ها

من لیسنانس نرم افزار کامپیوتر دارم و برخلاف دیدگاه که داشتم که یه نفر تحصیلکرده و شغل ازاد پردرامد یا دولتی و غریبه میخاستم

ولی دقیقا برعکس شد من به کسی بله گفتم که پسرعمو و تحصیلاتش دیپلمه و شغل ازاد و درامدش متوسطه

ولی من خیلی پرحرف و پرجنبش و جوش اون خیلی اروم و تقریبا اطلاعات عمویش و الکترونیکیش کمه من برای خودم یه برنامه نویس و حسابدار م ولی اون ...

گفت بیخیال بهتر از این که هر روز یه نفر توی محل کار و دانشگاه و ... بهم پیشنهاد دوستی و ابراز علاقه و پیشنهاد دور زدن و ... میکنه

چشمامو بستم و بله گفتم

اما الان گاهی بهش رحمم میاد چون قلبش دوستش نداره .دلم پیش هیچکس نیست .حتی شوهرم

انگار هیچکس دوست ندارم .گاهی میگم اگه یه کم نامزد بودیم بهتر البته من نظرم همین بود کسی موافقت نکرد چون فامیل بودیم زود سر هم اوردن و این بدترین اتفاق زندگیم بود چون من ادمی هستم که حتی برای لباس خریدن کلی فکر میکنم و میگردم و ... کلن توی همه چیزم اینجوریم که بارها بقیه بهم گفتن چطوری میخای شوهر کنی ولی شوهر کردنم سریع و با عجله بود

وقتی بهم میگه دوستم داره بعضی اوقات میزنم تو ذوقش که من این احساسو ندارم ولی بازم فایده نداره زیاد به فکر نیست که این احساس از من بگیره شاید چون من زیاد بهش تابلو نیستم گاهی برخلاف دلم بهش ابراز علاقه میکنم ...فکر کنه دارم  باهاش شوخی میکنم .

موندم چیکار کنم هنوز توی عقدیم بگم طلاق یا .............................................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

http://btid.org/node/29966

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 17 =
*****
تصویر هانا
نویسنده هانا در

چرا انقدر پستتو بد نوشتی اصلا نمیشه خوندش

آب نطلبیده مراده میگنا حکایت شماست از پستتون به نظرم رسید شما طوری ازدواج کردید انگار بدون هیچ احساسه تشنگی و احتیاجی یه لیوان آب جلوتون گرفتن شما هم برا تنوع و همینجوری الکی لیوان آبو قبول کردی آخه یه تصمیمه به این مهمیو انقدر الکی میگیرن به شما چی میشه گفت شما دلت برا اون نسوزه عزیزم دلت برا خودت بسوزه که یه عمر میخوای با کسی زندگی کنی که علاقه بهش نداری البته چند وقته دیگه بهم عادت میکنید

در ضمن عزیزم الان دیگه وقتت برا ناز کردنو این اداها که من دوستت ندارم و اینچیزا تموم شده ایشون شوهرته و شما هم به عنوانه یه زن وظیفه داری که تمکین کنی از لحاظه عاطفی که کلا باید حتی از اونم جلو بزنی

کلا واقعا آدمه جالبی هستی توکه تا عقد راجع به هیچی فکر نکردی الانم بی خیال فکر نکن

 

تصویر oghab
نویسنده oghab در

شما ميتوني دوباره جلسه خواستگاري رو تو خونه خودت بدون فرد ديگري بزاري (مثل يک بازي) . اين جوري يک فرصت دوباره به همديگه ميدين  که خوبيهاي هم رو ببينيد . وبه قول خودتون عاشق بشين
 

تصویر a3tila3t0nat0

سلام

بنظرم شما اول تکلیفتو با خودت روشن کن که چی میخوای چی باید توی یه مرد باشه که بهش علاقه داشته باشی

تحصیلات مهمه یا آدم بودن؟اگه تخصیلات عالی داشته باشه و خیلی عذر میخوام آدم نباشه میتونی زندگی کنی؟

پول مهمه یا علاقه؟اگه هرشب بیاد خونه و یه چمدون پول بریزه جلوی پات ولی حتی حتی یه لحظه هم نگاه نکنه که الان چهره ات ناراخته یا خوشحال یا نگران اونوقت چی؟

ظاهرش مهمه یا اخلاقش؟اگه یه آدم خوش قیافه باشه ولی هر بار که باهاش حرف میزنی مثل...دعوات کنه خوبه یا اینکه زشت باشه ولی خوش اخلاق؟

سرزبون دار یا کم حرف؟اگه خوش صجبت باشه و در بهترین حالت ناخواسته زن ها و دخترها رو چذب کنه خوبه یا اینکه کم حرف بزنه و خیلی هم معقول و مقبول؟یا مثلا اینقدر پرجرف باشه که تو مهمونی ها همه ازش فرار کنن و بگن مغزمونو خورد؟

 

نمیگم همه اونایی که تحصیلات دارن و پولدارنو خوش قیافه و خوش صحبت آدمای خوبی نیستن نه اصلا به حتی یک نفرشونم این توهینو نمیکنم ولی حرف من اینه

درست کردن یه زندگی از ویران کردنش خیلی بهترو با ارزش تره .

شما وقتی میتونستی معیاراتو پول و تحصیل و ... قرار بدی که هنوز به شوهرت تعهدی نداده بودی اما الان اوضاع فرق میکنه.

این بنده خدا اینقدرام بد نیست که اینطور تو ذوقش میزنی؟اگه مشکل تحصیلاته میتونی ازش بخوای که تجصیلاتشو ادامه بده

شکر خدا اینقدر دانشگاه رفتن آسون شده که اگه شب کنکورم کتابارو یه ورقی بزنی میتونی قبول شی!!!

برای درآمدم خدا بزرگه . خدارو شکر کنین که به هردوتون سلامتی داده که بتونین کار کنین مطمئن باش خدا رزقتونو افزایش میده.

توروخدا اینطور نزن تو ذوقش.من از اینجا دلم براش سوخت.خودتو بذار جاش ببین اگه یکی با تو همچین کاری میکرد چه حالی میشدی؟میدونم درکت میکنم بیشتر بی علاقگیت اینه که فکر میکنی لیاقتت بیشتر از این بوده.اگه صبر میکردی حتما یکی با مدرک فوق میومد سراغت اما باور کن که اولش اینجوریه.فزض کن با یه آدم تحصیلکرده ازدواج کرده بودی . اولش همه بهش میگن (مثلا) آقای مهندس بفرما ، مهندس جان ، نه شما مهندسی در شان شما نیست که...و ازینجور چیزا و شما هم کلی ذوق میکنی و بقولی به خودت می بالی اما بعد یه مدت که برات عادی شد دیگه مهندس مهندس گفتنای بقیه برات مهم نیست برات این مهمه که چقدر طرف جلوی بقیه بهت احترام میذاره چقدر نشون میده که براش مهمی و دوست داره چقدر برای زندگی با تو تلاش میکنه.

 

چون همه چیز سریع اتفاق افتاده این احساس رو داری که اشتباه کردی.منم مثل شما تو خرید کردن خیلی سختگیرم طوری که هروقت به کسی میگم بیا بریم خرید اشک تو چشماش حلقه میزنهlaugh من در برابر هر تغییر تو زندگیم مقاومت میکنم(به شوخی به دوستام میگم اینرسی ام بالاست(قانون اول نیوتونو میگم))ولی وقتی که تعییر ایجاد شد دیگه قبولش میکنم و باهاش اخت میشم.برای همینم هست که میگم درکت میکنم.نگدان نباش با گذشت زمان حل میشه

ولی طلاق اصلا چیز خوبی نیست مخصوصا تو شرایطی که شما هستی .چون اگه طلاق بگیرید دوتا خانواده از هم میپاشه و اینکه تو هر مراسمی چه شادی په خدایی نکرده غم همدیگه رو میبینین و بعدها مشکلاتی هم برای شما و شوهر بعدیتون و هم برای پسر عموتون و همسرشون پیش میاد که غیر قابل پیشگیریه.

صلاج مملکت خویش خسروان دانند .اما اگه تصمیم گرفتین که ادامه بدین سعی کنین با شوهربون درباره این احساستون صحبت کنین.اول خاطرشو جمع کنین که اصلا و ابدا تصمیم به طلاق ندارین و ازشون بدتون (نه بی میل ) نمیاد بعد ازش کمک بخواین که همراهیتون کنن که به اون میزان از علاقه ای که مد نظرتونه برسین.

 

ازین که زیاد حرف زدم معذرت میخوام

انشاالله که خوشبخت بشین و روز به روز علاقه تون به هم بیشتر و بیشتر بشه

تصویر سیتاخانم

حالا که بله رو دادی بهتر نیست به فکر راه حل باشی نه فرار؟!؟

اشتباه از خودت بوده که با اینکه میدونستی به هم نمیاین جواب مثبت دادی.

حالا هم به نظر من باید به عهدت وفا کنی.

شکستن دل اون آدم که چیزی رو حل نمیکنه.

سمیه جان ما فقط داریم زندگی خودمونو می بینیم... اگه میتونستیم زندگی افراد دیگه ای که فکر میکنیم خیلی به هم میان و و با هم جورن رو ببینیم اونوقت متوجه میشدیم که چقدر متفاوتن و فکرمون تا حد زیادی اشتباه بوده.

در واقع ما مو میبینیم و اونا تو زندگی خودشون پیچش مو!

بگرد و نقاط مشترکتون رو پیدا کن. مطمئنم اگه خوب فکر کنی و یه ماه -البته به صورت پاره وقتlaugh- برای این کار وقت بذاری لیست بلند بالایی میشه.

اونوقت میای اینجا میگی: از این آدمی که خیلی مثل خودمه خسته شدم... کمکم کنین! wink