ولایت پذیری (خاطره ای از شهید بی نشان، شهید ابراهیم هادی)

08:10 - 1400/03/27

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللّٰهِ وَ خَلِيفَةَ آبائِهِ الْمَهْدِيِّينَ

ولایت پذیری، خاطره ای از شهید بی نشان، شهید ابراهیم هادی

یکی از عملیات های مهم غرب کشور به پایان رسید. پس از هماهنگی ، بیشتر رزمندگان به زیارت حضرت امام می فتند. با وجودی که ابراهیم در آن عملیات حضور داشت ولی به تهران نیامد. رفتم و از او پرسیدم : چرا شما نرفتید؟
مکثی کرد و گفت : 
ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمی خواهیم. ما رهبر می خواهیم برای اطاعت کردن. من اگر نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست . بلکه مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد.

ابراهیم در مورد ولایت فقیه خیلی حساس بود.

نظرات عجیبی هم درمورد امام داشت. می گفت : دربین بزرگان و علمای قدیم و جدید هیچ کس دل و جرأت امام را نداشته.
هر وقت پیامی از امام راحل پخش می شد. با دقت گوش می کرد. می گفت : اگر دنیا و آخرت می خواهیم باید حرف های امام را عمل کنیم.(1)

خداوند در قرآن می فرماید:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خدا را اطاعت كنيد و از رسول و اولى الامر خود (جانشينان پيامبر) اطاعت كنيد. پس اگر درباره چيزى نزاع كرديد آن را به حكم خدا و پيامبر ارجاع دهيد، اگر به خدا و قيامت ايمان داريد. اين (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پايانش نيكوتراست. (2)

پیام ها:(3)
1- مردم بايد نظام اسلامى را بپذيرند و از رهبران الهى آن در قول و عمل پشتيبانى كنند. (4)

2- اسلام مكتبى است كه عقايد و سياستش بهم آميخته است. اطاعت از رسول و ولى‌الامر كه امرى سياسى است، به ايمان به خدا و قيامت كه امرى اعتقادى‌ است، آميخته است.(5)

3- نشانه‌ى ايمان واقعى، مراجعه به خدا و رسول، هنگام تنازع و بالا گرفتن درگيرى‌هاست و اطاعت در شرايط عادّى كار مهمّى نيست. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ»

4- اگر همه‌ى فرقه‌ها، قرآن و سنّت را مَرجع بدانند، اختلاف‌ها حل شده، وحدت و يكپارچگى حاكم مى‌شود. «فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ».

5- دورانديشى و رعايت مصالح درازمدّت، ميزان ارزش است. «أَحْسَنُ تَأْوِيلًا».

امیرالمومنین علی علیه‌السلام فرموده اند:
«مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّهِ»
«کسی که موقع یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمن بیدار می‌شود» (6)

هر که از رهبر اطاعت میکند
یاد یاران با ولایت میکند
یاد یاران با شعار و شعر نیست
در عمل راوی، روایت میکند

رهبر انقلاب اسلامی خطاب به عموم مردم بیان کردند: 
انتخابات در یک روز انجام می‌شود اما اثر آن تا چند سال باقی می‌ماند بنابراین با شرکت در انتخابات که متعلق به خود شما است، از خداوند برای رأی دادن به کسی که شایسته این مسئولیت است کمک بخواهید.
__________________________
1. کتاب سلام بر ابراهیم – ص 124 (زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی)
2. نساء، 59
3. تفسیر نور، محسن قرائتی ، ص 91 و 92
4. أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم
5. همان
6. غررالحکم، ص422

اَللّهُمَّ احْفَظ وَ اَیِّدْ قائِدَنا بِالْقُرآن. آمین

یاعلی

---------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/171758

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****
تصویر به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَبِيلَ اللّٰهِ الَّذِي مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَكَ

هر که طالب ز تولای علیست
مثل زهرا شدنش مدّ ولیست

هرکه خواهان شفاعت ز نبیست
فاطمه گون شدنش الزامیست

هرکه دلبسته ی اهل بیت است
پیروی کردنش از مادر آنها شرطست. 

25 تیرماه 1385

21 تیرماه سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه (س) و روز حجاب و عفاف گرامی باد. 

وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَو ْ...(1)

خانم زهرا گونزالس بانوی مسلمان و نوشیعه‏‌ی آمریکایی که چند سالی است به کشورمان مهاجرت کرده است، در حاشیه جشنواره دختران آفتاب، برایمان از وضعیت دشوار زنان و بانوان مسلمان و محجبه در آمریکا و جوامع غربی حکایاتی تعریف کرد.

در طول این مصاحبه، چند باری لرزه بر اندامم افتاد و هوای دل و دیده ‏ام را ابری کرد؛ نه به خاطر اینکه او چه سختی‏هایی کشیده است، بلکه به این دلیل که اینگونه زنان مسلمان در غرب، برای حفظ حجاب خود از جان مایه می‏گذارند؛ اما درعوض در ایران و برخی کشورهای اسلامی که همه در انتخاب حجاب آزادند و کرامت زن مسلمان محفوظ است، متأسفانه برخی از دختران و زنان‏مان حرمت پوشش اسلامی را پاس نمی‏دارند!

زهرا گونزالس می‏گفت:
12 یا 13 ساله بودم که مادرم به دین اسلام گروید. پیش از آن ما کاتولیک بودیم و من در مدارس کاتولیکی درس می‏خواندم. بعد از اسلام آوردن مادرم، او ما (من و برادران و خواهرانم) را نیز بدون هیچ اجباری به اسلام دعوت کرد و ما همگی به عشق و علاقه خود مسلمان شدیم.
از آن به بعد همواره با پوشیدن روسری، در انظار ظاهر می‏شدم. درست یادم هست که روز آغاز سال تحصیلی بود. من به کلاس اول راهنمایی می‏رفتم و اولین بار بود که می‏خواستم با روسری به محیط آموزشی بروم. بارها خود را در آینه مشاهده کردم و از اینکه روسری‏ ام به رنگ آسمان است، بسیار شاد بودم. می‏خواستم با دوستانم هم این شادی را تقسیم کنم. فکر می‏کردم همگی از نوع پوشش من لذت می‏برند...
اتوبس مدرسه رسیده بود و من آخرین نفری بودم که سوار شدم. از همین اتوبوس‏های زرد بزرگ که همیشه برای سرویس مدارس استفاده می‏شود. از داخل سرویس سروصدا و هلهله شادی بچه‏ ها شنیده می‏شد. همینکه وارد اتوبوس شدم و چشم بچه‏ ها به من افتاد، ناگهان برای مدتی "سکوت" بر اتوبوس حکم‏فرما شد. 
یکی فریاد زد که «اینو ببینید؛ چی سرش گذاشته!!» 
یکی دیگر از بچه ‏ها برای من آشغال پرتاب کرد، 
دیگری حرف‏های رکیک نثارم کرد... 
می‏خواستم فرار کنم؛ اما راننده اتوبس در را بست و گفت: «بنشین!» 
پایم بسیار سنگین شده بود و یارای حمل به من به سمت صندلی را نداشت؛ همان دو یا سه قدم به سمت صندلی برایم به اندازه یک سال طول کشید. بالاخره بر روی یکی از صندلی‏ها در ردیف جلوی اتوبوس نشستم. همچنان فحاشی‏ها و پرتاب اشیاء به سمت خودم را حس می‏کردم و می‏شنیدم؛ ولی به روی خودم نمی ‏آوردم. به مدرسه که رسیدیم، احساس کردم روسری ‏ام خیس شده؛ بعدها یکی از دوستانم گفت که بچه‏ ها در سرویس و در طول راه، یکی یکی به سمت من می‏آمده‏ اند و به روسری ام آب دهان می‏اندخته ‏اند!
این داستان هرروز برای من تکرار می‏شد و من مجبور بودم با خودم دو یا سه روسری به مدرسه بیاورم تا پس از پرتاب‏های آب دهان از طرف دانش ‏آموزان، دومی یا سومی را به سر کنم!

خانم گونزالس با چنان شور و حرارتی این داستان را تعریف می‏کرد که گویی همین چند روز پیش این اتفاقات برایش رخ داده است؛ اما عجیب اینکه او اصلا از بیان این خاطرات تلخ ناراحت نبود!

وقتی پرسیدم «آیا از یادآوری این قضایا ناراحت می‏شوید؟» گفت: 
«ما رأیت الا جمیلا! مگر من از حضرت زینب(س) بالاترم؟ هرگز ! او با آن همه سختی، مصائب کربلا را زیبا می‏دید؛ حال من بیایم و از اینکه به وظیفه مسلمانیم عمل کرده ‏ام ناراحت باشم؟»

"زهرا" در پایان گفت: 
«از اینکه می‏بینم در ایران تعداد زیادی از زنان و دختران اهتمام جدی‏ای به حجاب و پوشش خود ندارند، دلم به درد می‏آید!»
این را گفت و با لبخندی به سمت کودک خردسال خود که در کالسکه خوابیده بود، رفت.

خداوند در قرآن می‌فرماید: 
«و کسانى که در راه ما کوشیده ‏اند به یقین راه ‏هاى خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت‏ خدا با نیکوکاران است». (2)

البته استفاده از حجاب كامل در تابستان مناطق گرم براي برخي بانوان و دختران با سختي و مشقت همراه است، ولی قرآن كريم خطاب به افرادی که از فرمان پیامبر (ص) مبنی بر مشارکت در جنگ تبوک، سرباز زدند؛ می فرماید: 
«اگر مي‎دانستند حرارت آتش جهنم از حرارت گرماي تابستان بيش‎تر است».(3)

و امام علي(ع) در وصيتي به فرزند خود، امام حسن(ع) فرموده‎اند:
نفس خود را به صبر و بردباري بر كارهای سخت عادت بده. و چه اخلاق خوبى است صبر در راه حقّ(4)

اللّٰهُمَّ تَفَضَّل عَلَى النِّساءِ بِالْحَياءِ وَالْعِفَّةِ.

یاعلی
__________________
1. و روسرى خود را بر گريبان بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينه‌ى آنان نيز پوشيده باشد) و زينت خود را ظاهر نكنند جز براى شوهر، يا پدر يا... (نور، 31)
2. وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ. (العنکبوت، 69)
3. نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ. (توبه، 81)
4. عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْروهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِى الْحَقِّ؛ (نهج البلاغه، از نامه 31)

تصویر به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ الْعُلُومِ النَّبَوِيَّةِ

ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ 
نون، سوگند به قلم و آنچه می نویسند.(1)
14 تیرماه «روز قلم» گرامی باد.

دعوی مکن که برترم از دیگران به علم
چون کبر کردی از همه دونان فروتری

️یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می‌کرد:
قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن.
‌‌‌وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست.
‌‌‌‌به خودم گفتم بفرما اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.
‌‌‌‌رفتم پیشش نشستم بهش گفتم : حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره.
گفت: میدونم.
گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی شما اشتباهی نیاین.
گفت : میدونم.
دیدم کم نمیاره؛ جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش ، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید.
اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.
‌‌‌از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه.
‌‌‌‌گفتم : حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.
‌‌‌‌دوباره خوابیدم.
بیدار که شدم دیگه نمی نوشت ، گفتم چی شد؟
برگه رو بهم داد و گفت: 
سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی!
‌‌‌‌شوکه شده بودم!!!
ادامه داد : این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم.
‌‌‌‌‌بعدها فهمیدم که به ایشون لقب ذوالفنون را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.
‌‌‌‌‌تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.
‌‌‌‌
این عالم بزرگ درباره رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای مدظله العالی فرموده اند:
"گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج الله تعالی فرجه الشریف ) است."

خداوند در قرآن می فرماید:
إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ
 از ميان بندگان او تنها دانشمندان (ربّانى) خشيت الهى دارند.(2)

و در حدیثی امام باقر (ع) فرمودند:
 تَذاكُرُ العِلمِ ساعَةً خَيرٌ مِن قِيامِ لَيلَةٍ.
يك ساعت مذاكره علمى، بهتر از يك شب عبادت است.(3).

و در حدیث دیگری پیامبر خدا (ص) فرموده اند:
إذا جاءَ المَوتُ لِطالِبِ‏ العِلمِ وهُوَ عَلى هذهِ الحالَةِ ماتَ وهُوَ شَهیدٌ.
هر گاه جوینده دانش در حال آموختن علم مرگش فرا رسد ، شهید مرده ‏است. (4)

حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود

اَللّهُمَّ انْشُر عَلَیْنا خَزائِنَ عُلومِکَ بِالْقُرآن وَ امْلَأْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ. 

یاعلی
______________________
1. قلم، 1
2. فاطر، 28
3. بحارالانوار، ج 1، ص 204
4. الترغیب والترهیب :1 /97 / 16 منتخب میزان الحکمة : 398

تصویر به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْعِتْرَةِ الطَّاهِرَةِ

تو را که حُسنِ خداداده هست و حِجله بخت
چه حاجت است که مشاطه‌ات بیارایَد؟!

یه روز یه خانم مثل هر روز ، بعد از کلی آرایش کنار آینه، مانتو تنگ و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت، وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
خواهرم حجابت !! خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن!!
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه، از همون ها که متنفر بود ازشون، با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره. مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه.‌ وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت: تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن. با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت:
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد. گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف کرد.
فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و ... بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف کرد و بلند بلند میخندیدند. شب وقتی که داشت از پارک برمی گشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد: خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو ... برسون. بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد، اما کسی جلو نمیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد. اما همه تماشاچی بودن، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن.
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه: آهای ولش کن بی غیرت !! مگه خودت ناموس نداری؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن، از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه. ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد:
وقتی خواستن به زور سوارش کنند، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت: خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود.
این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر ؛ شهید طلبه، علی خلیلی

آنروز که در بستری از خون خفتی
خورشید به احترامت از جا برخاست

شهادتت مبارک، روحت شاد و یادت گرامی!

خداوند به مردان و زنان مؤمن می فرماید: 
به مردان مؤمن بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این براى آنان پاکیزه تر است...
و به زنان با ايمان بگو: از برخى نگاه‌ها چشم‌پوشى كنند و دامن‌هاى خود را حفظ نمايند و جز آنچه (به طور طبيعى) ظاهر است، زينت‌هاى خود را آشكار نكنند و روسرى خود را بر گريبان بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينه‌ى آنان نيز پوشيده باشد) و زينت خود را ظاهر نكنند جز براى شوهر، يا پدر يا ....  و هنگام راه رفتن پاى خود را به گونه‌اى به زمين نكوبند كه آنچه از زيور مخفى دارند آشكار شود.(1)

پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:
گروهى هستند که نه پیامبرند و نه شهید، ولى مردم به مقامى که خداوند به خاطر امر به معروف و نهى از منکر به آنان عطا فرموده غبطه مى خورند.(2)

خوشا به سعادت شهید خلیلی که شهید امر به معروف و نهی ازمنکرند.

شهید خلیلی گفته بودند: "جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی امید ندوخته بودم؛ به خاطر لبخند آقا رفتم و دفاع کردم."
 
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج

وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ
و سلام (حق) بر آن کس که طریق هدایت را پیروی کند.(3)

یاعلی
____________________
1. نور، آیات 30 و 31 
2. مستدرک وسائل ج 12 ص 182
3. طه، 47

تصویر به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْعِتْرَةِ الطَّاهِرَةِ

آن خیال و وهم بد، چون شد پدید    
صد هزاران یار را از هم درید

در رستوران بودم که میز بغلی توجهم را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند.
بدَم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید.نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و ... کنید. 
داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال.
خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم.
داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. 
اَی ... . حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ 
ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم اینجا چه کار می‌کنند؟! فلان فلان...
داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش هم با مامان اومدیم تو حساب کردی.
آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند.
داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت:این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم.
فلان فلان ... . از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی ... . 
داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... 
وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. 

️*اينجا بود كه فهميدم زندگي ديگران به من ربطي ندارد اگه كمي شعور داشتم مثل بقيه غذامو ميخوردم كه اينجوري سرد نشه* ...

کسی را قضاوت نکنید ،
فقط برای اینکه گناهانش
با گناه های شما فرق دارد…

خداوند می فرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ 
اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره‏ اى از گمانها گناه است.(حجرات، 12)

مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می فرمایند:
سؤُالظَّنِ بِالمُحسنِ شرُّ الاِثِم وَ أقبَحُ الظُّلمِ.
به آدم نیکوکار گمان بد بردن، بدترین گناهان و قبیح‌ترین ستم‌ها است. (فهرست غرر، ص ٢٧٧)
  
و در حدیث دیگری می فرمایند:
أَفضَلُ الوَرَعِ حُسنُ الظَّنِّ.
حسن‌ظن و خوش‌بینی بالاترین مرتبه تقوی و پرهیزکاری است. (فهرست غرر، ص ٢٢٦)

زندگی به من آموخت که قضاوت کردن، غلط‌ترین کار جهان است و بهتر است مسئولیت آن را از گردن خود وانهیم.

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بر شاه کرم رضا(ع)ی عالم صلوات
بر او که مراست درد و مرهم صلوات
هم بر حسن (ع) و علی (ع) و زهرا (س) و حسین (ع)
هم بر شه دین رسول اکرم (ص) صلوات

پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم فرموده اند:
اَلبَخیلُ حَقّاً مَن ذُكِرتُ عِندَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ.
بخیل حقیقی آن کسی است که نام من نزد او برده می‌شود و بر من صلوات نفرستد. 
(بحار، ج ٧٣، ص ٣٠٨)

میلاد هشتمن اختر آسمان امامت و ولایت امام رضا علیه السلام مبارک باد.

حاجت روا ان شاء الله

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَعْلامِ الْباهِرَةِ

بیچاره اگر کسی بخیل است
از هر جهتی پی دلیل است

آورده اند که بخیلی به مهمانی دوستش که او نیز از بخیلان بود، رفت. 
به محض این که مهمان وارد شد؛ بخیل پسرش را صدا زد و گفت: پسرم امروز مهمان عزیزی داریم، برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی که در بازار است برای او بخر. 
پسر رفت و بعد از ساعتی دست خالی بازگشت. پدر از او پرسید: پس گوشت چه شد؟!
پسر گفت: به نزد قصاب رفتم وبه او گفتم از بهترین گوشتی که در مغازه داری به ما بده، قصاب گفت: گوشتی به تو خواهم داد که مانند کره باشد... 
با خودم گفتم اگر این طور است پس چرا به جای گوشت کره نخرم، پس به نزد بقال رفتم و به او گفتم: از بهترین کره ای که داری به ما بده. 
او گفت: کره ای به تو خواهم داد که مثل شیره ی انگور باشد!
با خود گفتم اگر این طور است چرا به جای کره شیره ی انگور نخرم پس به قصد خرید آن وارد دکان شدم، و گفتم از بهترین شیره ی انگورت به ما بده!
او گفت: شیره ای به تو خواهم داد که چون آب صاف و زلال باشد! 
با خود گفتم اگر این طور است چرا به خانه نروم، زیرا که ما در خانه به قدر کافی آب داریم ... این گونه بود که دست خالی برگشتم.
پدر گفت: چه پسر زرنگ و باهوشی هستی؛ اما یک چیز را از دست دادی، آنقدر از این مغازه به آن مغازه رفتی که کفشت مستهلک شد. 
پسر گفت: نه پدر، کفش های مهمان را پوشیده بودم!!!!

خداوند در قرآن فرموده: 
و كسانى كه به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا كرده، بخل مى ‏ورزند؛ هرگز تصور نكنند كه آن [بخل] براى آنان خوب است. بلكه برايشان بد است. به زودى آنچه كه به آن بخل ورزيده‏ اند، روز قيامت، طوق گردنشان مى ‏شود. ميراث آسمانها و زمين از آن خداست و خدا به آنچه مى ‏كنيد آگاه است.(1) 

امام علی (ع) در رابطه با نکوهش بخل می فرمایند:
بخل ورزيدن كانون تمام عيب ها، و مهارى است كه انسان را به سوى هر بدى مى كشاند.(2)

و در حديثی مى‌خوانيم كه امام صادق (ع) پيوسته دعا مى‌كرد: «اللَّهُمَّ قِ شُحَّ نَفْسِی‏؛ خدايا! مرا از بخل نفس حفظ كن». هنگامى كه سؤال كردند: چرا دائماً اين دعا را مى‌خوانيد؟ حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و هر كس از شرّ بخل نفس خويش درامان بماند، پس آنان همان رستگارانند».(3)

این شعر طنز هم تقدیم نگاه شما؛ 
بسا که باشد، لبخندی بر لبان شما:

خسیسی صدا کرد دمی همسرش
وصیت کند روز آخر برش
چو هشتاد بگذشته عمرم بسر
وصیت کنم بر تو ای همسفر
اگر مُردَم و رفتم از این جهان
تو لطفی نما بر من ای مهربان
تمامی مالم نما اسکناس
به صندوق بر بند و نه در لباس
کنارم درون کفن دفن کن
مرا زین عمل نازنین شاد کن
چو زن قول دادمرد آسوده شد
به درد جداییش آلوده شد
بمُرد و به تابوت بردند مَرد
بشستند و غسلش بدادند چند
زمانی که وقت کفن سر رسید
زنک با وصیت همی سر رسید
چو بنهاد صندوق اندر کفن
که بیهوده باشد تلاشت ببار
دگر مرده ثروت نیاید بکار
ز مردم چو اصرار گردید زیاد
زنک گفت : نباشید به من انتقاد
که من قول دادم به شوی گرام
وصیت نمایم عمل والسلام
تمامی ثروت فروختم زجان
به بانک در حسابم گذاشتم بدان
و آن چه که همراه شویم برند
یکی چک کشیدم که آنجا خرند
اگر شوی من کرد تقاضای پول
نیازش بر آورده گردد نماید وصول

اللَّهُمَّ قِنِا شُحَّ أنفُسنا‏. آمین

یاعلی
_______________________
1. وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ. (آل عمران ، 180)
2. الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء. (نهج البلاغه، حکمت 378 )
3. تفسیر نور به نقل از تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه 16 تغابن

تصویر به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَنْوَارِ الزَّاهِرَةِ

هرچه پیش آید، خوش آید

سالهای بسیار دور پادشاهی، وزیری داشت که همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست .
روزی پادشاه برای کندن پوست میوه کارد تیزی طلب کرد. اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید، وزیر که در آنجا بود، گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !
پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد.
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد، در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیله ای رسید که مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند، زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند؛ زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست !
آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد .
پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت: اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده. زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمی بینید؟! اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب می کردند، بنابراین می بینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!
براستی که «الخَیرُ فی ما وَقَعَ».

ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است، تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد.
یقین بدانید هر اتفاقی در این عالم رخ دهد از جانب خداوندی است که در دعای جوشن کبیر او را به رحمتش می خوانیم: «يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ؛ اي آن كه رحمت او بر غضب او پيشي گرفته است».

خداوند در قرآن می فرماید:
 فَعَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً .
چه بسا شما چيزى را خوش نداشته باشيد، ولى خداوند، خير فراوان در آن قرار داده باشد.(1)

حضرت مولانا می فرماید:
هر چه بر تو آن كراهيَّت بوَد
گر حقيقت بنگري، رحمت بوَد
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جِد
اي عجب من عاشق اين هر دو ضد
در بلا هم مي چشم لذات او
مات اويم، مات اويم، مات او
اي بدي كه تو كني در خشم و جنگ
با طرب تر از سماع و بانگ چنگ

و در حدیث نبوی آمده : 
هرچه را خداوند برای مؤمن، مقدّر فرماید، خیر او است، خواه اموری باشد که او را خوشحال می‌کند. و خواه حوادثی که او را ناراحت می‌کند. (مثل بیماری)
حوادث محزون کننده، کفاره گناهان و حوادث خوشحال کننده عطایای الهی است.(2)

و حافظ این معنا را چه شیرین بیان می کند:
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
________________________
1. نساء، 19
2. عَجَبا للمؤمنِ لا يَقضي اللّه ُ علَيهِ قَضاءً إلاّ كانَ خَيرا لَهُ ، سَرَّهُ أو ساءَهُ ! إنِ ابتَلاهُ كانَ كَفّارَةً لذَنبِهِ ، و إن أعطاهُ و أكرَمَهُ كانَ قد حَباهُ.(تحف العقول صفحه 48)

اَللّهُمَّ انْفِعْنا بِالْقُرآن. آمین

یاعلی

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

سلام بر ابراهیم .دورد بر روح پرفتوح مردی که برای ازادی زنان بر خودش سخت گرفت. بسیار زیبا و خوش اندام و ورزشکار بود مورد توجه دختران و زنان محل واقع میشد وقتی متوجه شد  برای راحتی روان زنان و دختران لباسهای زشت و گشاد میپوشید 

دورد بر راد مردانی چون قاسم سلیمانی ومحسن حججی و ابراهیم هادی که رفتن تا جهان جای بهتری برای زنان و کودکان باشند 

تصویر به تو از دور سلام

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حافِظَ أَسْرَارِ رَبِّ الْعالَمِينَ

ولایت فقیه در کلام شهدا

۱- شهید قاسم سلیمانی: شرط اساسی احراز مسئولیت، اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه است.

۲- شهید چمران: من نمی‌گویم ولی فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

۳- شهید همت: در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.

۴- شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

۵- شهید محمود کاوه: دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر، آن را خنثی خواهد کرد.

۶- شهید آوینی: حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است، پایمردی می‌خواهد و وفاداری.

۷- شهید حسین خرازی: از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه ما راه حق است.

۸- شهید صیاد شیرازی: صحبتی را که ولایت مطرح می‌کند به محض ایراد سخن، بر ما واجب می شود.

۹- شهید کشوری: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید.

۱۰- شهید مهدی باکری: برادران می‌دانند که ولایت محور اصلی جامعه ما است. یعنی همه چیز ما بر حول محور ولایت شکل می‌گیرد و امام امت این را دقیقاً تفهیم کرده‌اند و به ما گفته‌اند که چگونه این محور را نگه داریم و حول آن حرکت کنیم تا اینکه جامعه اسلامی و حرکت صحیح اسلامی داشته باشیم.

حاج قاسم سلیمانی در مراسم سالگرد شهادت شهید حسن اسدی درباره مقام معظم رهبری گفت:
«قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت آن است. 
مردم از من قبول كنید من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز كسی كه خدمت می كند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم. 
اما این را بدانید والله علمای شیعه را تماما و از نزدیك می شناسم. 
الان ۱۴ سال شغل من همین است. علمای لبنان را می شناسم. علمای پاكستان را می شناسم. علمای حوزۀخلیج فارس را می شناسم. 
چه شیعه و چه سنی والله، اشهد بالله، سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی آیت الله العظمی خامنه ای است».

 وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا. آمین

یاعلی