پدیده همزیستی غربی حیوانات با زندگی انسانی

20:18 - 1401/07/03

سلام وقت بخیر ببخشید مزاحم شدم

پدیده همزیستی غربی حیوانات با زندگی انسانی (نگهداری از سگ و گربه در منازل) را چگونه برای دانش آموزان کلاس سوم ابتدایی در مدرسه دخترانه تبیین میفرمایید

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/220822
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما

و ضمن تشکر از حسن انتخاب و اعتماد شما

با این مقدمه شروع می کنید که انسان طبیعتا اجتماعی است و برای رفع نیازها و اهداف مشترکی که با همنوع خود دارند یک جامعه تشکیل می دهند. کوچکترین جامعه خانواده است که در بستر این خانواده نیازهای متفاوتی برطرف می شود. چه مادی و چه عاطفی

اما از آنجا که در روابط جوامع غربی، حد و مرزی وجود ندارد، خیانتهای زیادی بین زن و شوهر اتفاق می افتد، تقریبا چیزی به نام خانواده منسجم که دارای ساختار منضبط و مرز بندی باشد وجود ندارد. یعنی زن و شوهر بیشتر نسبت به هم دوست هست نه زن و شوهری که دارای ضوابط خاصی باشند. انسانها در جوامع غربی نسبت به هم اعتماد ندارند. در چنین جوامعی که در واقع چیزی بنام خانواده وجود ندارد ، امیدی به فرزند آوری هم وجود ندارد. و از آنجا که انسان ها نیازهای عاطفی دارند که بالاخره باید جایی پیاده شود، بهترین گزینه رو آوردن به دوستی و همزیستی با حیوانات است. چرا که عملا هیچ خیانتی در آنها دیده نمی شود. هیچ وقت یک حیوان خانگی مثل یک فرزند، بد رفتار نمی شود که هر روز آرزوی مرگش را کرد.
روی اوردن انسانها به حیوان و همزیستی با آنها (فراتر از نگهداری آنها در کنج خانه) نشانه افول انسان و ضعف در روابط اجتماعی و انسانی است. انسانها در چنین جوامعی دارای دلهای از هم گسیخته و همچون سنگهایی هستند که تنها چیزی که آنها رو با هم جمع کرده یک سقف هست. نه هدف مشترک، نه آرمان مشترک، نه همدلی و محبت ...
انسان غربی برای نداشتن کسی که شایستگی محبت و روابط اجتماعی باشد به حیوانات پناه می برد، اگر قبلا حیوانات رو به خونه راه نمی دادن، الان با تصویر سازی که «این حیوانات شیرین و بانمک اند» همزیستی می کند.

در جامعه ایران، در ابتدا متمولین دارای طبقات بالای اقتصادی که برای جبران کمبودهای روانی و درونی خود، همواره با چشم دوزی به فرهنگ غربی، (به این عنوان که مرغ همسایه غاز است) پز این همرنگی رو بین هم وطنان خود می دهند و با حیوانات همزیستی می کنند.  ورود هر فرهنگ غربی به کشور ایران در ابتدا بعضا از قشر متمول و سلبریتی بوده و خواهد بود. الان هم سلبریتی ها و متمولین بجای گزینه فرزند آوری، به این گزینه دست می زنن (به بهانه مختلف). یکی از این بهانه هزینه های فرزند اوری است. با این که هزینه های نگهداری حیوان بسیار بیشتر از آن است.

این داستان به اینجا ختم نمی شود . در مرحله بعد افراد معمولی جامعه هم که دارای نظام فکری خاصی نیستند و خود رو به تدین و ایدئولوژی دینی مجهز نکردن، برای فضیلت بخشی به خود، خود را همرنگ پولدارها و سلبریتی ها بخاطر محبوبیتی که دارند به همین سبک زندگی روی می آورند تا جایی که این فرهنگ شیوع پیدا کرده و عادی و در نهایت به یک ارزش تبدیل می شود.
این سبک زندگی چون در راستای تهاجم فرهنگی است در خدمت سیاست هم واقع شده است. همزیستی با حیوان به تدریج جای تشکیل خانواده و فرزند را خواهد گرفت. فرزند آوری که تعطیل شد، تعداد جمعیت هم به کم و کمتر خواهد شد. در ادامه جمعیت ما پیر خواهد شد که توان رویارویی با دشمن را نخواهد داشت. که در اینصورت کشور پیر خیلی راحت مورد سیطره قرار خواهد گرفت. کشور مستعمره خواهد شد، تفکیک خواهد شد، و منافع اون به تاراج خواهد رفت.

 

به طور موردی اگر با واژه ای مواجه شدید که برای ذهن کودک نا آشناست با هنر خودتون می تونید ترجمه کنید.

موفق باشید