با سلام خسته نباشید
ببخشید من یک پسر۶ساله دارم که اعتماد به نفس پایینی داره، خودش رو در مقابل همه کم میبینه، هرکسی توی مدرسه کاری بهش بگه بدون مخالفت انجام میده و مشکل دیگه ای که داره اینه که در مقابل سوالی که میکنه نباید خلاف چیزی که توی ذهنش هست رو جواب بدیم درغیراین صورت با ما برخورد بد میکنه اگه میشه راهنماییم کنید
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
مخاطب گرامی، سلام؛ خوشحالیم که در خدمت شما هستیم. میدانیم که تا چه حد نگران پسرتان هستید و میخواهید به او کمک کنید. نمیدانیم چطور برداشت کردهاید که عزتنفس یا اعتمادبهنفس او، پایین است و آیا برداشت شما درست است یا خیر و از کجا به این نتیجه رسیدهاید که خود را از دیگران کمتر میبیند.
اینکه هر کاری دیگران میگویند، او انجام میدهد، نمیتواند لزوماً به معنی عزتنفس پایین باشد.
بهترین کمک شما به او، این است که کمکش کنید تا احساس کند، موجودی دوستداشتنی است. عزتنفس، در کودکان رابطه مستقیمی با رابطه والدین با آنها دارد. کودک وقتی در خانواده دائماً سرکوب و تنبیه شود، احساس خواهد کرد که دوستداشتنی نیست. جدای از اینکه علت این سرکوب چیست، این حس برای کودک به وجود میآید که پدر و مادرم مرا دوست ندارند، پس من موجود دوستداشتنی نیستم، پس هیچکس، نمیتواند مرا دوست داشته باشد. به دنبال اینکه کودک احساس میکند دوستداشتنی نیست، شروع به ناسازگاری میکند و رفتار نامناسب از خود نشان میدهد.
البته عزتنفس پایین، همیشه به خاطر سرکوب نیست و الگوی دیگر برای شکلگیری عزتنفس پایین، خانوادههای سهل گیر هستند.
خانوادههایی که بیشازحد از کودک حمایت میکنند و سعی میکنند کودک هیچ کمبود و محرومیتی حس نکند، یعنی همهی کارهای کودک را خودشان انجام میدهند نیز باعث میشوند که کودک عزتنفس کافی را نداشته باشد. این خانوادهها، اجازه نمیدهند که کودک رشد کند و مهارتهای لازم اجتماعی را کسب کند؛ بنابراین کودک بزرگ میشود و نمیتواند، ابراز وجود کند و حق خود را مطالبه کند؛ درنتیجه کمرو و منزوی خواهد بود.
توصیه ما این است که سعی کنید رابطه عاطفیتان با او را تقویت کنید.
گاهی او را بغل کنید.
از کلمات و جملات مثبت و محبتآمیز، استفاده کنید.
هرروز، چند بار به او ابراز علاقه کنید.
هرروز، ساعتی را به بازی با او اختصاص بدهید.
با گفتار، نگاه و حرکات بدن، نشان دهید که او را دوست دارید.
در مورد سؤالی که میپرسد و انتظار دارد که شما همان پاسخی را بدهید که او دوست دارد، باید عرض کنیم که کودکان در این سن خودمحورند؛ یعنی دنیا را آنطوری تصور میکنند که خود میبینند و نمیتوانند این را بپذیرند که دیگران نظر متفاوتی داشته باشند. آنها معتقدند که دنیا همان است که خود میبینند و حس میکنند و طور دیگری نمیتواند باشد. این مسئله یک توانمندی ذهنی است که شما بتوانید به این فکر کنید که من هم ممکن است اشتباه کنم و در دوره اول کودکی، فرد این توانمندی را ندارد. کودک دوست ندارد در بازی، به شما ببازد؛ زیرا محور عالم را خود میداند و باید همهچیز مال خودش باشد و همه موفقیتها از آن او باشد.
شما باید بهمرور او را از این خودمیان بینی دور کنید. نمیشود بهسرعت این رشد را در کودک شکل داد. چنانچه این تجربه که در سؤال مطرح کردید، یعنی انتظار اینکه شما باید پاسخی را بدهید که من دوست دارم، همراه با هیجان منفی زیادی است مثلاً باخشم بالایی همراه است، ممکن است به رابطه عاطفی شما با کودک برگردد؛ یعنی این لجبازی واکنشی به رابطه صدمهدیده شما و کودک است و با ترمیم رابطه، این مشکل نیز حل میشود.
خوشحال میشویم بازهم در خدمت شما باشیم.
در نوبت پاسخگویی