باسلام
پسر پنج ساله ای دارم که چند ماهی هست شبها موقع خواب دستمو محکم میگیره و با ترس و گریه میگه مامان یوقت نری تو آسمون پیش خدا. مامان منو تنها نزاری.
یا شبها تو خواب گریه میکنه. صبح که دلیلش رو میپرسم میگه خواب دیدم داری ازم دور میشی.
چه راهکاری دارین. ممنون میشم
---------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام احترام خدمت شما کاربر محترم
از اینکه نسبت به روش صحیح تربیتی فرزند دلبندتان دقت لازم رادارید قابلتحسین است.
قبل از پاسخگویی به اصل سؤال شما کاربر محترم، مقدمهای از شناخت دنیای کودکان از بدو تولد تا هفتسالگی خدمت شما ارائه میگردد. آنچه لازم است بدانید این است که این قبیل رفتارها در کودکان کاملاً طبیعی و متناسب با سن آنها متفاوت هست.پاسخ به سؤال شما کاربر محترم را در دو مرحله مجزا پاسخ میدهیم.
مرحله اول:آگاهی والدین از روانشناسی رفتاری کودک پنج ساله
مرحله دوم: تحلیل روانشناختی ترس، و اضطراب جدایی کودک
در خصوص رفتارهای کودک، لازم است ابتدای امر یک شناخت کلی و جامعی از ویژگیهای رفتاری کودک از تولد تا هفتسالگی اول را کسب نموده تا در هر مرحله پدر و مادر خصوصاً مادر بتواند با شناخت بیشتری، ارتباط بهتری با کودک خود برقرار کنند. بهطورکلی همه ما انسانها از بدو تولد تا پایان عمر بهصورت یکنواخت نخواهیم بود و مراحل مختلفی را ازجمله دوران نوزادی، نونهالی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، پیری تقسیم میشود. هر یک از این دوران شرایط رفتاری خاص خودش را میطلبد.
1- از تولد تا یک و نیم سال اول را دوران نوزادی و وابستگی شدید مادر و فرزند مینامند در این سن فرزند بشدت به حضور فیزیکی مادر خود وابسته است. کودک به نفس کشیدن مادر، آغوش مادر، ضربان قلب مادر، حتی لباس مادر خود به لحاظ تغذیهای، حس آرام بخشی و امنیت کامل حضور او وابسته است این دوره را دوران وابستگی مینامند.
2- از یک و نیم سالگی تا سهسالگی کودک دوران مالکیت کودک میگویند، در این سن کودک خود را مالک همه اسباببازیهای خود و حتی دیگران میداند. این حس مالکیت هم امری طبیعی و تکوینی است و هم لازم برای رشد کودک است. یکی از دوران بسیار حساس و مهم کودک در همینجا است، چراکه کودک هم به لحاظ تغذیه و هم به لحاظ کلامی که تا قبل از این با آواها و گریه اعلام حضور میکرد از حالا به بعد با یادگیری لغات و چینش آنها کنار هم حرف خود را بیان میکند.
3- از سهسالگی تا پنجسالگی دوران استقلال کودک است. کودک در این سن با نگاه کردن به والدین یا بزرگترها از آنها الگو گیری میکند و دوست دارد مثل بزرگترها خودش کارهایش را انجام بدهد، مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن و این قبیل کارها، اگرچه هنوز به توانایی کامل نرسیده، اما همین مقدار به او کمک میکند تا تواناییهای خود را تقویت نموده و تجربیات جدید کسب نماید. در این سنین حضور مستمر والدین در کنار فرزندان به رشد خودآگاهیهای او و تقویت اعتمادبهنفس در او و کسب مهارتهای لازم، همت بگمارند.
درواقع کودک شما از مرحله اول به مرحله دوم زندگی خود در حال گذار است. در این سن بنا به دلایل عاطفی و وابستگیهای کودک به والدین خود مواردی چون ترس از جدایی، وابستگی زیاد به والدین، خجالتی و درونگرا بودن، اضطراب و استرسهای ناشی از شرایط را تحمل میکنند. کودک میتواند قانون پذیری و اجتماعی شدن را یاد گیرد و با استدلالهای منطقی و قانعکنندهای که والدین برای او ارائه میکنند، زمینه بروز افراطوتفریطها را در آینده از بین ببرد.
بناترین پدر و مادر بیشترین نقش را در تربیت فرزند خود ایفا میکنند. آنچه میتوان در نظر گرفت این است که کودکان آیینه تمام نمای والدین خود میباشند و رفتارهای والدین خود را در خود منعکس مینمایند و الگو گیری میکنند. نقش پدر و مادر در هفت سال اول تولد فرزندان بسیار حیاتی و بااهمیت است.
روانشناسان این هفت سال ابتدایی از تولد کودک را دوران روان بنه شکلگیری شخصیت کودک تعریف میکنند که اگر والدین کودک بتوانند نقش خود را خوب ایفا کنند، و فرزندان آنها در آینده ایمن، مسئولیتپذیر، با اعتمادبهنفس کامل، مفید، متعهد، خلاق خواهند بود. در این زمینه نقش پدر بهعنوان مدیریت بهزیستی (بهتر زندگی کردن) و سمبل اقتدار و ابهت فرزندان مشهود است و نقش مادر بهعنوان سمبل امنیت کودک حیاتی و حائز اهمیت است.
بخشی از رفتارهای فرزند شما بهاحتمالزیاد اگر تکفرزند است و یا فاصله سنی برادر خواهرها ویا فاصله سنی بالای والدین با او نشئت میگیرد که در درون خانه خود احساس تنهائی میکند. خجالتی بودن علاوه بر اینکه بخشی از آن طبیعی و متناسب باسن اوست و کمکم با فضای بیرون خانواده ارتباط برقرار میکند، اما بخش اعظم آن میتواند ناشی از نداشتن اعتمادبهنفس او که ناشی از مشاهدات او از مشاجره و اختلاف والدین بر روی کودک بوده باشد.
ادامه دارد...
مرحله دوم: تحلیل روانشناختی ترس، و اضطراب جدایی کودک
اما در خصوص مواردی که با آنها اشاره نمودید، بستگی به شرایطی دارد که در آن واقعشده است. اصولاً کودکان به خاطر روحیه لطیف و پاکی که دارند در معرض بیشتر این نوع آسیبها هستند لذا پاسخ به سؤالات زیر میتواند ما را در ارائه راهکارهای بهتر را یاری نماید.
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که فرزند شما چند وقت است که دچار چنین رفتارهایی شده است از کی و چرا چنین رفتارهای را نشان میدهد. معمولاً فوت یکی از عزیزان یا نزدیکان باعث ایجاد ترس از مرگ و احتمال جدایی فرزند از والدین شده باشد. اینکه دست شمارا میگیرد به شما وابستگی زیادی دارد که معلوم است استقلال لازم را ندارد.
ممکن است علت اضطرابهای فرزند شما این باشد که شخصیت درونگرایی دارد و همین عامل باعث عدم بروز احساسات خود به مادر است. یکی دیگر از عواملی که باعث ایجاد اضطراب و استرس در بین کودکان میشود اختلافات زن و شوهر در حضور بچهها است، خصوصاً زمانی که مادر پیش روی بچهها کتک بخورد یا زمین بخورد، با توجه به تقدس مادر در نزد فرزندان کتک خوردن او باعث اختلال در امنیت روانی کودک میگردد که علائم آن در درازمدت بهصورت عدم اعتمادبهنفس، عزتنفس پایین، اضطراب جدایی در آنها اتفاق میافتد.
یکی دیگر از عواملی که ممکن است بچهها دچار اضطراب و استرس جدایی شوند مجموعه رفتارها و گفتارهای والدین در اثر شلوغی بیشازحد آنان است مثلاً مادر یا پدر از عبارت اینکه من بمیرم و از دستتان راحت بشوم، یا بگوید دیگِ تو رو دوست ندارم یا نمیخوام ببینمت استفاده میکنند.
شاید در نگاه اول فکر میکنید این از این الفاظ تأثیری در روحیه و رفتار کودکان نداشته باشد اما کاملاً برعکس به لحاظ روحیه لطیف کودکان این کلمات را باور میکنند و دچار احساس شرمساری در خود میشوند به همین خاطر عکسالعمل آنها همراه با ترس گریه، ترس از جدایی، ترس از تنهایی در آنها بروز پیدا میکند و خود را نشان میدهد لذا به همین منظور پیشنهادها زیر خدمت شما کاربران محترم ارائه میگردد
نکته پایانی پیشنهاد میکنم که:
1- بخشی از وقت روز را به حرف زدن با فرزند خود بگذرانید
2- از بکار گیری الفاظ منفی و سرزنش به کودک (مثلاً تو حقد فضولی یا بیعرضه هستی و...) اجتناب کنید.
3- رفتارهای مهربانانه زن و شوهر مثل سلام کردن، هدیه دادن، ابراز محبت، تشکر کردن جلوی فرزندان از همدیگر انجام پذیرد
4- استقلال کودک در لباس پوشیدن، غذا خوردن، نوع بازی که دوست دارد حفظ شود.
در پایان ضمن تشکر از شما کاربر محترم، چنانچه مجدداً سؤالی در این زمینه داشتید در ادامه همین پست بفرمایید
موفق باشید.
سلام.
خیلی سپاسگزارم. از پاسخ جامع و کاملتون.. خدا خیرتون بده.
من سرطان دارم ودر حال شیمی درمانی هستم..
یه فکری که خیلی آزارم میده. اینکه به محیط اونجا و حتی پرستاری که برام دارو تزریق میکنه. الرژی گرفتم. وقتی یادش میفتم حالت تهوع میگیرم.
چکار کنم بهش فکر نکنم. معده درد میگیرم وقتی یادش میفتم.
چه راهکاری دارین. این فکرا از ذهن من پاک بشه.. روح و جسمم رو آزار میده
و اما سوال دیگرم در مورد عذاب وجدانی هست که گرفتم.
من یه پسر پنج ساله دارم.
ولی سه سال پیش دوباره باردار شدم ولی به علت شرایط مالی و مستاجر بودن و فشار همسر و خانواده ش. مجبورم کردن سقط کنم. تو یکماه بودم و هیچی از بچه تشکیل نشده بود. فقط ساک حاملگی دیده میشد.
از وقتی مبتلا ب سرطان شدم اطرافیان میگن تاوان کاری بود که کردی.
میخوام بدونم من ناشکری کردم؟ واقعا دارم تاوان پس میدم؟
آیا خدا منو میبخشه؟ از گناهم میگذره؟
با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم
از حسن اعتماد شما به مجموعه پاسخگویی اندیشه برتر کمال تشکر رادارم
صحت و سلامتی شمارا از خداوند منان آرزو میکنم، انشاءالله با توکل به خداوند و رعایت بهموقع دستورات پزشکی، سلامتی خود را هرچه زودتر به دست آورده و کانون خانواده را با حضور خود دلگرمی و معطر خواهید کرد. در خصوص حساسیت و آلرژی به کادر پرستاری بیمارستان آنها وظیفه خود عمل میکنند و قطعاً سلامتی شما برای آنها مهم و ارزشمند است.
با تغییر در نوع نگاه به تلاش شبانهروزی آن بزرگواران در جهت صحت و سلامتی بیماران و اینکه در معرض انواع بیماریهای واگیردار کوچک و بزرگ قرار دارند و واقعاً شغل پراسترس و خستهکنندهای دارند و هیچچیزی جز عشق به خدمت و نوعدوستی نمیتواند آنها را به کار خود علاقهمند گرداند لذا این احتمال را نیز بدهیم که آنها هم انسان هستند ممکن است در اثر خستگی و شدت کاربر روی آنها مخصوص خانمها دچار آشفتگی شده و هرازگاهی نیز پرخاشگری بکنند، اما در مقابل زحماتی که میکشند قابلتقدیر و تحسین است.
اما در خصوص مسئله سقطجنین از همان زمانی که لقاح صورت میگیرد گناه کبیره محسوب میشود و حرام است و باعث واجب شدن دیه میشود. سقطجنین حرام و از گناهان کبیره است و مرتکب آن باید توبه کند و کفاره (دو ماه روزه متوالی) دارد. دیه دارد که اگر در یکماهه اول باشد و دیه اسقاط آن در این مدت 20 مثقال شرعى طلاى سکهدار است. اگر همتوان پرداخت ندارید استغفار کرده و زیاد صلوات بفرستید.
در خصوص مطالبی که دیگران به شما و علت بیماری شما نسبت میدهند اولاً توجه نکنید ثانیاً هر گناهی که انسان انجام میدهد آثار وضعی (روحی و روانی بر روی انسان) و تکلیفی (مثل توبه و استغفار و پرداخت دیه) برای ما دارد اما اینکه کسی بگوید تاوان آن را میدهید اینچنین نبوده و با توبه و عدم تکرار آن گناه انشاءالله خداوند ارحمالراحمین است.
در ادامه توجه شمارا به نظر مراجع تقلید جلب مینمایم.
سؤال: سقطجنین فینفسه چه حکمی دارد؟ و درصورتیکه ادامه بارداری برای زندگی مادر خطر داشته باشد، حکم آن چیست؟
ج: سقطجنین شرعاً حرام است و در هيچ حالتی جايز نيست مگر آنکه استمرار حاملگی برای حيات مادر خطرناک باشد که در اين صورت سقطجنین قبل از ولوج روح، اشکال ندارد، ولی بعد از دميدن روح جايز نيست حتّی اگر ادامه حاملگی برای حيات مادر خطرناک باشد مگر آنکه استمرار بارداری، حيات مادر و جنين هر دو را تهديد کند و نجات زندگی طفل بههیچوجه ممکن نباشد ولی نجات زندگی مادر بهتنهایی با سقطجنین امکان داشته باشد. اجوبه الاستفتائات.
در پایان آنچه الآن برای شما کاربر محترم مهم و در اولویت است بازگشت بهسلامتی خودتان است که با امید به زندگی سلامتیتان را به دست آورده و هم برای همسرتان همسری و برای فرزندانتان مادری نموده و چراغ خانهتان باشید وبمانید. باز اگر سؤالی داشتید میتوانید در ادامه همین پست ارسال نمایید.
موفق باشید