پیرامون حدیثی که میگوید مردی از اهل قم قیام می کند

23:26 - 1397/01/29

سوال کاربران:

«رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لاتزلهم الریاح العواصف، و لایملون من الحرب، و لایجبنون و علی الله یتوکلون;  مردی از اهل قم قیام می کند، مردم را به سوی حق دعوت می نماید، جمعیتی نیرومند که مانند پاره های آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع می شوند که طوفان های حوادث آن ها را نمی لرزاند، و از جنگ با دشمن خسته نمی شوند، و ترس به آن ها راه ندارد، و توکلشان به خداست

محدث قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 446، (واژه قم) .

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/132450

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 0 =
*****
تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

از نظر سندی و رجال این حدیث مشکل دارد و ضعیف است. 

تصویر حسن بهنام فرد
نویسنده حسن بهنام فرد در

اللهم عجل لولی. الفرج

تصویر رضا بیرانوند

.قال في الرياض: الشيخ الجليل الحسن‏ بن‏ محمد بن‏ الحسن‏ القميّ‏، من أكابر قدماء علماء الأصحاب، و من معاصري الصدوق، و يروي عن الشيخ حسين بن عليّ بن بابويه- أخي الصدوق- بل عنه أيضا، فلاحظ. و له كتاب «تأريخ قم» و قد عوّل عليه الأستاذ- قدّس سرّه- في البحار، و قال: إنّ كتابه معتبر، و ينقل عن كتابه المذكور في مجلّد المزار من البحار، لكن قال: إنّه لم يتيسر لنا أصل الكتاب، و إنّما وصل إلينا ترجمته، و قد أخرجنا بعض أخباره في كتاب السماء و العالم‏ ، انتهى.[1]
2.انتهى ما أخرجته من تاريخ‏ قم‏ و مؤلفه من علماء الإمامية.[2]
این دو عبارت برای این خدمتتان ارائه شده که در بحث اعتبار سنجی حدیث فقط به سند روایت اکتفا نمی شود بلکه این روش یکی از مبنا ها در این زمینه است و روش دیگر «وثوق صدوری» است یعنی با استفاده از روشهای مطمئن شویم که این حدیث از معصوم صادر شده است. یکی از آن روشها این است که حدیث در یک کتاب معتبر و که صاحب آن کتاب شخصی معتبر است نقل شده باشد. علامه مجلسی درصاحب این کتاب که حدیث مذکور در آن نقل شده می فرماید: از علمای شیعه است و تعبیر "علماء" برای یک طلبه ساده استفاده نمی شود مخصوصا زمانی که به الإمامیه اضافه شود "من علماء الاإمامیة". به همین خاطر است علامه مجلسی به کتاب اعتماد کرده و برخی از احادیث آن را در بحار آورده است من جمله همین حدیث که محل بحث است.
[1]. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق. الخاتمةج‏1 ؛ ص365.
[2]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج‏57 ؛ ص221.

تصویر رضا بیرانوند

اهل بيت «عليهم السلام» در قرآن و حديث ؛ ص1046

الإمام الكاظم عليه السلام: رَجُلٌ مِن أهلِ قُمَّ يَدعُو النّاسَ إلَى الحَقِّ، يَجتَمِعُ‏ مَعَهُ‏ قَومٌ‏ كَزُبَرِ الحَديدِ، لا تُزِلُّهُمُ الرِّياحُ العَواصِفُ، ولا يَمِلّونَ مِنَ الحَربِ ولا يَجبُنونَ، وعَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلونَ، وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ.

 

اهل بيت «عليهم السلام» در قرآن و حديث ؛ ص1047

امام كاظم عليه السلام: مردى از اهالى قم، مردم را به سوى حق فرا مى‏خوانَد و عدّه‏اى بر گِردَش جمع مى‏شوند كه چونان قطعات آهن [، سخت‏] اند، بادهاى توفنده، آنان را از جاى نمى‏جنباند و از جنگ، خسته نمى‏شوند و از آن، نمى‏هراسند و به خدا توكّل دارند «و عاقبت، از آنِ پرهيزگاران است».

( 5). بحار الأنوار: ج 60 ص 216 ح 37 نقلًا عن كتاب تاريخ قم عن أيّوب بن يحيى الجندل.

[1] محمدى رى‏شهرى، محمد، اهل بيت «عليهم السلام» در قرآن و حديث، 1جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 7، 58313 ه.ش.

[1] محمدى رى‏شهرى، محمد، اهل بيت «عليهم السلام» در قرآن و حديث، 1جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 7، 58313 ه.ش.

این روایت را علامه مجلسی از کتابی نقل می کند که به دست ما نرسیده است

  1. نفر اول سند این روایت علی بن عیسی است:

رجال‏النجاشي /ص‏371 : كان وجها بقم و أميرا عليها من قبل السلطان و كذلك كان أبوه

الخلاصةللحلي /ص‏160 : كان وجها بقم و أميرا عليها من قبل السلطان و كذلك كان أبوه

این دو کتاب رجالی ایشان را شخصی صاحب وجهه در قم می دانند. این شخص وجیه از کسی دارد نقل می کند که ما اطلاعاتی درباره ایشان نداریم شاید به خاطر این وجهه  خوب است که علامه مجلسی روایت او را  نقل کرده است.