چرا اهل بیت خود را شفا ندادن؟

09:52 - 1399/11/08

سوالات کاربران: مردی کنار درخت خشکی خانه داشت، او هر وقت یک روحانی رهگذر را میدید، میگفت: حاج آقا میشه دعایی بخوانید و این درخت پرتقال بدهد. روحانیون با این اندیشه او مردی دیوانه است از کنارش می‌گذشتند، تا اینکه روزی یک روحانی گفت: پسر جان این درخت چنار است وقتی زنده بود هم پرتقال نمی‌داد چه رسد به الان که مرده است. پسر گفت: چطور است که امام حسین(ع) وقتی زنده بود پدر و مادر و اطرافیانش را شفا نداد، اما حالا که مرده است، بیماران را شفا میدهد. مادرش بیمار بود، پسرش بیمار بود، پدرش ضربه خورد و طبیب یهودی آوردند، پس چگونه است که او بیماران را شفا میدهد.

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/158002

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****
تصویر یارمحمدی
نویسنده یارمحمدی در

بسم الله الرحمن الرحیم 

به این میگن مغالطه و قیاس مع الفارق، هیچ ربطی بین درخت و اهل بیت نیست، و این بی احترامی و بی معرفتی مثال زننده را می رساند هر چند اگر خدا بخواد درخت چنار پرتقال هم میدهد.
ببنید بدون شک حضرت عیسی علیه السلام مرده ها را زنده می‌کرد و موارد زیادی رو هم انجام داد و جلوی چشم همه این کار رو کرد، اما مادرش را زنده نکرد. 
لذا هیچ تعارضی نیست بین اینکه کسی کاری انجام بده و برای خودش انجام نده، چون خودش راضیه به رضای خدا و مامور الهی است برای دست گیری دیگران و هدایت اونها. 
معجزه و کرامت دارای حکمت است و در موارد خاص اتفاق می افتد مثل هدایت و بدون دلیل و فلسفه  اتفاق نمی افتد ، و معصوم مامور به زندگی عادی است. 
بله خداوند متعال برای هدایت انسان ها، برخی انسانهای صالح و مومن رو که در بالاترین درجه ایمان هستند رو انتخاب میکنه تا اونا راه رو به مردم نشون بدن، سپس برای اینکه مردم دلشون به اونا قرص بشه، بهشون اجازه میده کراماتی از خودشون نشون بدن، شفا دادن مریضا و کمک به دیگران از اهل بیت خیلی مرسوم بوده، پس چون ولی خدا بودن باید برای مردم یه کاری انجام میدادن.
حالا سوال اینه که چرا برا خودشون کاری نکردن، چون نیازی به این کار نبوده، خودشون کاملا به خدا و روز قیامت و وعده های الهی یقین داشتن، لذا اصلا نیازی نبوده از خود کرامات نشون بدن برای خودشون؛ کرامت و معجزه برای دلگرمی مردم بوده، برای این بوده که اونا رو قبول کنن و حرفشون رو بپذیرن، اما وقتی خودشون یقین داشتن نیازی به این کرامت نبوده و باید مسیر عادی زندگی طی میشده.
دقت کردید، حتی برخی از اصحاب خاص ائمه چون به یقین رسیده بودن، بدون دیدن چیزی جانشون رو در راه ائمه تقدیم کردن، اونا هم نیازی به یاری امام نداشتن، چون به مرحله یقین رسیده بودن مثل ابو بصیر که کور بوده و چشماشو از داده و از اصحاب خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده و در روایتی هست که امام باقر(ع) بهش می فرماید میخوای چشماتو شفا بدم؟ ولی اگر شفا بدم مقامات اخروی رو از دست میدی، اون میگه نه نمی‌خوام، اجر و مزد اخروی رو بیشتر دوست دارم ، چون به ائمه اطهار ایمان داره.
پس اینکه چرا خودشون رو شفا نمیدن، چون نیازی به این کار ندارن و به مرحله یقین رسیدن، چرا دیگران رو شفا دادن، چون مردم نیاز داشتن به اونا چیزی نشون بدن تا ایمانشون قوی بشه.
نمونه اون بسیار زیاده و ثبت و ضبط شده و روزانه داریم میبینیم کسانی که از حرم اهل بیت و از مجالس اهل بیت حاجت گرفتن .
این هم بدانیم اولیا خدا دستشان بعد از شهادت بازتر می شود.
این یک بحث زیر بنایی است که به مسئله "حیات بززخی" بر می گردد که یک عده نتوانستند بفهمند.
"وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ" .آل عمران آیه۱۶۹ 
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏ اند مرده مپندار بلكه زنده‏ اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند.
آری کسانی که دامن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را رها کردند و شعار "حسبنا کتاب الله" سر دادند و حال آنکه پیامبر فرمود من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم کتاب خدا و اهل بیتم و آن دو تا روز قیامت از هم جدا نمی شوند. 
کسانی که آیه
قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ، سوره شوری آیه٢٣ 
بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی جز مودّت نزدیکان را [که بنابر روایات بسیار اهل بیت علیهم السلام هستند] را نمی خواهم.
فراموش کردند.
و امام حسین علیه السلام قطعاً از اهل بیت و اصحاب کساء و مباهله می باشد. 
چاهست و راه و ديده بينا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پيش پای خويش 
چندين چراغ دارد و بيراه مي رود
بگذار تا بيفتد و بيند سزای خوايش 
والسّلام علی من اتبع الهدی

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

دوست عزیز این دقیقا مغالطه تمثیل نارواست.

درخت نباتی کجا و حسینِ فاطمه (ع) کجا؟؟؟!!!!!

مرا ز مرگ باکی نیست

چرا که غسل شهادت کردم

خودشان را شفا دهند که چه بشود؟ از چه فرار کنند؟ از مرگ؟!

یعنی مقام حسین بن علی ع از سقراط کمتر هست؟!

وقتی سقراط در دادگاه هلیاست محکوم مرگ شد، حاضر نشد که از دادگاه تقاضای عفو کند. دوستان و مریدینش براش راه فرار رو مهیا کردند گفت فرار نمی کنم!

سقراط گفت : "اگر مرگ انتقال به جهانی دیگر است و اگر این سخن راست است که همه درگذشتگان در آن جا گرد آمده اند، پس چه نعمتی بالاتر از این که آدمی از این مدعیان که عنوان قاضی برخود نهاده اند، رهایی یابد و با داوران دادگر آن جهان روبرو شود و با نیکان و بلندمرتبگان همنشین شود. اگر مرگ این است، حاضرم بارها به کام مرگ روانه شوم".

سقراط با "اگر" و "شاید" در مورد زندگی اخروی خودش صحبت میکنه میرسه به این نتیجه که "حاضرم بارها به کام مرگ روانه شوم" . بعد حسین که با یک اشاره او در شب عاشورا پرده ها کنار میره و یارانش سرانجام خود را در بهشت می بینند و تا صبح به شور و شعف و شادی میپردازند که در روایت است که بریر که فرد جدی و رسمی بود تا صبح جوک میگفت؛ انتظار دارید این حسین از مرگ بگریزد؟!!!!

مگرحسین مثل ماست که 

من این دنیای فانی را هزاران بار از آن دنیای باقی دوستت تر دارم.

؟؟؟؟

حسین حسین است.

روایت هست وقتی حضرت علی (ع) به مصاف عمربن عبدود میرود ، عمر وقتی علی را بر خود مسلط می بیند؛ اب دهان نامبارکش را بر علی می ریزد. علی بلافاصله او را رها میکند.

اصحاب از علی ع میپرسند : چرا او را از پای در نیاوردی؟ تو که بر او چیره بودی؟ 

علی می گوید: چون در همان لحظه که شمشیر داشت فرو می امد اب دهانی که بر من ریخت ، مرا عصبانی کرد. اگر ان لحظه شمشیر میزدم برای خدا نبود.

در جنگها شمشیر را نفس (هوای نفس) علی نمی زد. علی را با دنیا چه کار!!!!!!!

ان دنیاکم عندی لاهون من ورقه فی فم جراده. تقضمها. ما لعلی و لنعیم یفنی و لذه لا تبقی.

بی گمان دنیایتان نزد من از برگی در دهان ملخی که ان را می جود پست تر است. علی را چه کار با نعمتی که نابود می شود و لذتی که نمی ماند؟؟؟؟؟

حسین پسر علیست! 

 

و در اخر 

نعوذ بالله من سبات العقل و قبح الزلل و به نستعین.

از به خواب رفتن خرد و زشتی لغزش به خدا پناه می بریم و از او یاری می جوییم.

 

یا علی

تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام خدمت شما.
به این میگن مغالطه و قیاس مع الفارق، هیچ ربطی بین درخت و اهل بیت نیست، هر چند اگر خدا بخواد درخت چنار پرتقال هم میدهد.
ببنید بدون شک حضرت عیسی مرده ها را زنده می‌کرد و موارد زیادی رو هم انجام داد و جلوی چشم همه این کار رو کرد، اما مادرش را زنده نکرد، خودش هم می‌میره، مسیحیت میگه کشتنش و ما میگیم نه خدا غایبش کرد. لذا هیچ تعارضی نیست بین اینکه کسی کاری انجام بده و برای خودش انجام نده، چون خودش راضیه به رضای خدا و مامور الهی است برای دست گیری دیگران و هدایت اونها.

خداوند متعال برای هدایت انسان ها، برخی انسانهای صالح و مومن رو که در بالاترین درجه ایمان هستند رو انتخاب میکنه تا اونا راه رو به مردم نشون بدن، سپس برای اینکه مردم دلشون به اونا قرص بشه، بهشون اجازه میده کراماتی از خودشون نشون بدن، شفا دادن مریضا و کمک به دیگران از اهل بیت خیلی مرسوم بوده، پس چون ولی خدا بودن باید برای مردم یه کاری انجام میدادن.

حالا سوال اینه که چرا برا خودشون کاری نکردن، چون نیازی به این کار نبوده، خودشون کاملا به خدا و روز قیامت و وعده های الهی یقین داشتن، لذا اصلا نیازی نبوده از خود کرامات نشون بدن برای خودشون؛ کرامت و معجزه برای دلگرمی مردم بوده، برای این بوده که اونا رو قبول کنن و حرفشون رو بپذیرن، اما وقتی خودشون یقین داشتن نیازی به این کرامت نبوده و باید مسیر عادی زندگی طی میشده.

دقت کردید، حتی برخی از اصحاب خاص ائمه چون به یقین رسیده بودن، بدون دیدن چیزی جانشون رو در راه ائمه تقدیم کردن، اونا هم نیازی به یاری امام نداشتن، چون به مرحله یقین رسیده بودن مثل ابو بصیر که کور بوده و چشماشو از داده و از اصحاب خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده و در روایتی هست که امام باقر(ع) بهش میگه میخوای چشماتو شفا بدم؟ ولی اگر شفا بدم نعمت اخروی رو از دست میدی، اون میگه نه نمی‌خوام، اجر و مزد اخروی رو بیشتر دوست دارم، لذا ایشون رو شفا نمیدن، چون به ائمه اطهار ایمان داره.

پس اینکه چرا خودشون رو شفا نمیدن، چون نیازی به این کار ندارن و به مرحله یقین رسیدن، چرا دیگران رو شفا دادن، چون مردم نیاز داشتن به اونا چیزی نشون بدن تا ایمانشون قوی بشه.

نمونه اون خیلی زیاده و روزانه داریم میبینیم کسانی که از حرم اهل بیت و از مجالس اهل بیت حاجت گرفتن، دشمن جز مسخره کردن و مغالطه کردن و شبهه کردن چیزی بلد نیست.