چطور دلش آمدفریبم دهد!

01:22 - 1395/07/07

سلام. من و پسرخالم از بچگی هم بازی هم بودیم. چند سال پیش بهم گفت: حاضری با من ازدواج کنی؟ منم همینطوری گفتم اگه شرایط جور بشه آره! بعد از این جواب ارتباطش رو با من بیشتر کرد و بدون اطلاع خانواده در ارتباط بودیم. تو این مدت با هم زیاد بحثمون می شد تا اینکه بعد از یک سال ارتباط، که من از نظر عاطفی بهش وابسته شده بودم، تصمیمش عوض شد و گفت: دیگه نمیخوامت و دیگه قصد ازدواج با تو رو ندارم! این حرفش مثل ریختن یه بشکه آب یخ رو سرم بود! چون این پیشنهاد از طرف اون بود و قبل از این، من حس خاصی نسبت بهش نداشتم و به فکر ازدواج با اون نبودم. این خودش بود که فکر ازدواج رو انداخت تو سر من و باعث شد بهش دل بدم و وابستش بشم!
چند سال از این اتفاق می گذره و تو این مدت هیچ ارتباط حضوری و تلفنی با من نداشته. از اینکه تو این مدت من رو بازی داده، احساس بدی دارم. وقتی برام خواستگار میاد، همش از خودم میپرسم: یعنی اون دیگه از من خواستگاری نمی کنه؟ یعنی دیگه منو نمی خواد؟ بعضی وقت ها هم به خودم میگم حتی اگه ازم خواستگاری هم کنه، به خاطر کاری که باهام کرد، جواب رد بهش میدم!
1.علت این فکرها که به سراغم میاد، چیه؟
2.شاید خودمم میدونم که اون منو کاملا فراموش کرده و دیگه نمی یاد خواستگاری، اما چرا ته دلم هنوز به اومدنش امید دارم؟
3.چه کارهایی بکنم کاملا فراموشش کنم؟
حتما شما از دیدگاه یه آقا بهتر می تونید سوالاتم رو جواب بدید.
سپاسگزارم.

http://btid.org/node/98907

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 13 =
*****
تصویر موسی
نویسنده موسی در

همونطور که ایشون مقصر بودن شما هم مقصر بودین و طوری فکر نکنین که فقط ایشون مقصر بوده ... شما نباید همچنین رابطه هایی رو قبول کنین وقتی قبول میکنین دیگه بحث تمومه ... وقتی نقش خودتون که 50% این ماجرا بوده رو قبول کنید ساده تر می تونید فراموش کنید و به فکر اینده تون باشید ولی تا وقتی هی بخواین طرفو مقصر جلوه بدید به نتیجه نخواهید رسید

مشاور کامل راهنمایی کردن

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

بارها در همین سایت اعلام کردیم که اینگونه روابط دختر و پسری، تبعاتی دارد که به ضرر طرفین به ویژه دختران می‌انجامد، حتی روابطی که به قصد ازدواج صورت می‌گیرد نیز تبعات خاص خودش را دارد و ممکن است که طرفین بعد از گذشت مدتها ارتباط نظرشان نسبت به هم تغییر کند یا به قصد سوءاستفاده با کسی ارتباط برقرار می‌کنند و بعد از مدتی طرف مقابل را رها کنند که در این موارد بیشترین ضربه را دختران از این رابطه میبیند؛ بنابراین اشتباه شما این بود که با پسرخاله تان ارتباط برقرار کردید. چه بسا اگر پیشنهاد ارتباط پسرخاله تان را قبول نمی‌کردید، اینقدر دچار فشار روحی نمی‌شدید؛ زیرا یا واقعا طرف مقابلتان قصد ازدواج با شما را داشت که به رد کردن این ارتباط، سعی می‌کرد برای بدست آوردنتان زودتر برای خواستگاری از شما اقدام کند. یا اینکه واقعا قصد ازدواج نداشت و صرفا برای پر کردن وقت خود، پیشنهاد ارتباط و ازدواج را به شما داد، در اینصورت با اگر پیشنهاد ارتباطشان را رد می‌کردید، دیگر دچار سرخوردگی، ناراحتی و فشار روحی نمی‌شدید.

به هرحال هرچه که بود تمام شد و باید شما او را فراموش کنید و این تجربه را به عنوان یک درس در زندگی خود داشته باشید و به راحتی به قول هیچ پسری مبنی بر ازدواج به راحتی اعتماد نکنید. علت اینکه هنوز هم به پسرخاله تان فکر می‌کنید دلیلش روابطی است که باهم داشتید و فراموش کردن ایشان نیاز به زمان دارد و باید بپذیرید که در این رابطه، شما اشتباه کردید.

امّا راه‌های فراموش کردن ایشان عبارتند از:

- خود را برای مدتی سختی کشیدن آماده کنید.

- فکر نکنید که فراموش کردن محال است؛ چون عدۀ زیادی از دخترها توانسته‌اند پس شما هم می‌توانید.

- هر گونه نشانۀ او را از بین ببرید یا از خود دور کنید و جایی که شما را یاد او می اندازد نروید.

- خود را به حدی مشغول کنید تا وقت فکر کردن به او را نداشته باشید و همچنین اوقات فراغت را با یادگیری مهارتهای هنری، مهارتهای زندگی، تفریح و بازی و مطالعه و ... پر کنید.

- در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید.

- از تنهایی بپرهیزید.

- فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه می‌کند.

- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.

- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم‌السلام) برقرار کنید. لذا معنویت و اعتقادات خود را ارتقاء دهید.

همچنین توجه داشته باشید که هیچ گاه به قول پسران مبنی بر ازدواج، اعتماد نکنید: زیرا اولا: شاید دروغ بگویند و ثانیا: اگر هم راست بگویند ممکن است بعدا نظرشان عوض شود یا نتوانند خانوادۀ خود را راضی کنند. ثالثا: ممکن است خانوادۀ دختر راضی نشوند. رابعا: ممکن است سر مهریه و مراسمات و مسکن زوجین به هم بخورد. خامسا: متوجه شوید که به درد همدیگر نمی‌خورید.

با آرزوی موفقیت

تصویر zm@45
نویسنده zm@45 در

پاسخی درست و کامل...درود بر شما