چه جوری کمکش کنم از این وضیعت غم وغصه در بیاد..؟؟

08:52 - 1401/05/24

سلام،
من وشوهرم باهم پسر دایی ودختر عمه هستیم وپدر شوهرم با پدرم پسرعموهستند.جز پدر شوهرم وشوهرم هیچ یک از خانواده شوهرم مایل به ازدواج ما نبودن البته خانواده ما از این قضیه هیچ اطلاعی نداشتند بعد از 2ماه عقد ما، مادر شوهرم با  6 تااز دختراش شروع کردن به دخالت کردن تو زندگی ما با خانواده عموشون که دایی منم میشد می‌گفتند نباید باهیچ کدوم از آنها رابطه  داشته باشی البته امن با تمام فامیلهام رابطم خیلی خوب بود تمام فامیلهام دوست دارم می‌گفتند اینها برای ما جادو می‌کنند منم یه خورده حرفشونو گوش دادم ورابطمو با آنها کم کردم بعد از مدتی که شد به من گفتند تو باید اگه می خواهی که ما باهات خوب باشیم باید تمام فامیلهاتو کنار بزاری من دیدم که اینجوریه حرفهاشون گوش نکردم  بامن دعوا می افتادند فقط گوش می دادم وسکوت می کردم حالا اینها کاری کردن بادروغ گفتنهاشو پیش پدر شوهرم پدر شوهری که منو خیلی دوست داشت بامن میونه خوبی نداشته باشه همین باعث اختلاف وجدایی ما از خانواده شوهرم شد مثلا یه 3سال با هم خوب می‌شدیم البته پدر شوهرم با ما خوب میشد اونها نه بعد دوباره کاری می کردن باز بین ما جدایی میشد پدر شوهرم یک رفتار غلطی داشت حرفهای زن ودختر هاشو قبول می کرد این باعت شد پدر شوهرم از تمام خواهراش وبرادرش قهر باشه موقع تقسیم آرت هم پدر شوهرم  سهم شوهرمو با کلک از شوهرم امضا گرفت یعنی شوهرم وصیت ونخوند با توضیح دادن  پدرشوهرم امضا زد بعدا فهمید که سهمش از خواهراش کمتره اما شوهرم خیلی مرد خوبی باز هم می گفت احترام پد رومادر واجب خونشو نمی رفت بیرون اگه میدید سلام می کرد کارهای پدرشو که کشاورزی بود می رسید مادرش خیلی آدم بی مهری براش بود جواب سلامشو نمی داد اما باز سلام می کردشوهرم یه برادر داره که فقط بلده از پدر ش پول بگیره وهیچ کاری برای پدرش نمی کنه اما خانواده شوهرم خیلی اینو دوست دارن الان پدر شوهرم فوت کرده وشوهرم شب وروز گریه که چرا خانواده‌اش باهاش خوب نبودن این با پدرش اختلاف نداشته باشه لطف میکنید راهنماییم کنید من چه جوری کمکش کنم از این وضیعت غم وغصه در بیاد من وشوهرم خیلی با هم رابطمون خوبه با این همه اختلافی که با خانواده شوهرم داشتیم حتی یک بار باعت بشه باهم دعوا داشته باشیم نه، باهم زندگی خوبی داریم.

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/217430

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 13 =
*****
تصویر توفیقی

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم

از اینکه توی زندگی و در تعامل با خانواده همسرتان دچار اختلافات شده اید حتما تجربیات ناخوشایندی را تجربه نموده اید، البته رفتارهای همراه با احترام شما در برخورد با پدر و مادر شوهرتان و همراهی و سازگاری با همسرتان قابل تحسین است و امیدوارم همیشه توی زندگی سرافراز باشید.

خب به هر حال مشکلات و اختلافاتی در زندگی شما ایجاد شده است که خودش جای گفتگو دارد اما سوال شما این است که فرمودید: «شوهرم شب وروز گریه میکند... من چه جوری کمکش کنم از این وضیعت غم وغصه در بیاد؟» که در این مورد نکات و راهنمایی هایی خدمتتان عرض میکنم:

یکی از مسایل مهم در روابط بین زن و شوهر که موجب میشه زندگی به سمت استحکام و قوت برود؛ داشتن بلوغ عاطفی زن و شوهر است؛ یکی از جنبه های بلوغ عاطفی اینه که وقتی زن یا مرد دچار یک مشکل عاطفی یا هیجانی همچون غم و ناراحتی، خشم، تنفر و... میشه طرف مقابل بتونه اونو آروم کنه و از شدت هیجاناتش کم کنه، و این چیزی که شما به دنبالش هستید حکایت از مسیر صحیح شما دارد، برای اینکه بتونید اونو آرام کنید روشهای مختلفی وجود دارد که البته به هوش هیجانی و توانمندی شما هم بستگی دارد. یکی از مهارتهایی که میتوانید ازش استفاده کنید همدلی کردن با اوست با او همدلی کنید و از ارزش معنوی و اخروی احترام و رفتارهای مثبتی که با والدینش داشته صحبت کنید؛ آنچه در این دنیا است و غیر الهی باشد از بین رفتنی است و تنها، چیزی میماند که الهی باشد.

یکی از ابعاد کمک کردنهای شما صحبت کردن منطقی و گفتگو در مورد راه حل های موجود و حل مساله است که توضیحاتی خدمتتون ارائه کردم اما یکی دیگه از ابعادی که در حل این مساله کمک میکند کار کردن روی هیجانات است، برای اینکار آشنا شدن با تکنیکهای تخلیه هیجان میتونه برای کاستن از شدت ناراحتی و گریه و غم او کمک کننده باشه که در اینجا چند تکنیک خدمتتون معرفی می کنم:

یک: بیان احساسات و عواطف

سعی کنید با او صحبت کنید و از احساسات و عواطفش صحبت کند صحبت کردن از احساسات و عواطف به تخلیه هیجانات کمک میکند.

دو: تخلیه هیجانات با نوشتن نامه

یکی دیگه از راه کارها اینه که میتواند نامه ای برای امام زمان یا یکی از اهل بیت و یا حتی یکی از شهدا بنویسد با او درد دل کند. همچنین برای برون ریزی احساسات نسبت به کسی که ازش عصبانی هستد میتواند نامه اعتراضی و البته بدون ارسال برای او بنویسد و حرفهای خودش رو بهش بزند. و در آخر نامه را دور بیاندازد.

سه: تکنیک صندلی خالی

یکی دیگه از تکنیکها استفاده از صندلی خالی است به این صورت که در مقابل یک صندلی خالی قرار بگیرد و تصور کند شخصی که ازش ناراحت هست اونجا نشسته و با او شروع کند به صحبت کردن و ابراز ناراحتی خود، حرف دلش را به او بزند و در واقع هر چه دل تنگش میخواهد بگوید، نباید چیزی در دل نگه دارد، در این تکنیک ممکنه گریه های زیادی کند که باید شما اونجا باشید و مدیریت کنید.

در ادامه اگر نیاز به راهنمایی داشتید در خدمتتان هستم.

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

سلام
خواهر شوهرام ومادر شوهرم توی زندگی من خیلی خیلی دخالت می کنند حتی تو مسائل کوچک زندگیم مثل حرف زدن نشستن چجوری بچه بزرگ کردن مسافرت رفتنم با فامیلها رفت وآمد نکن مسخره کردن منو شوهرم پدر شوهرم که دایی من میشه( الانم فوت) کرد خیلی منو دوست داشت اینها با دروغ گفتن خودشون کاری کردن میونه پدر شوهرم با من خوب نبود نه اینکه همدیگر دوست نداشته باشیم نه با من صمیمی نبود منم در همه کارهای که خانواده شوهرم می کردن سکوت می کردم اولا نمی خواستم پدر شوهرم در گیر بگو مگو ها کنم چون ناراحتی قلبی داشت فقط اگر خودش به من می گفت تو چرا این کار رو با مادر شوهرت یا خواهرشوهرت کردی من در حدی که خیلی ایشونو ناراحت نکنم می گفتم من این کار و نکردم پدر شوهرم یک اخلاق غلطی داشت حرف های زن ودختر هاشو قبول می کرد برای همین من موضو عات کشش نمی دادم ویکی از علت سکوتم پدر شوهرم وپدرم باهم پسر عمو هستند به همین خاطر نمی خواستم هیچ اختلافی از بابت من براشون پیش بیاد ویکی هم به خاطر احترام به بزر گترها سکوت می کردم هر چند خانواده شوهرم  باعث شدن پدر شوهرم با تمام فامیلهای خودش خواهراش که یکی مادر منه وبرادرش وپسر عموهاش که یکی بابام قهر باشه من وقتی سکوت می کردم در مقابل کارهاشون تمام این حرفهای که می تونستم در مقابلشون از خودم دفاع کنم تو ذهن خودم بارها وبارها تکرار می کردم وبرام خیلی ناراحت کننده بود که من به خاطر پدر شوهرم وفامیل هام دارم سکوت می کنم هیچ حرفی نمی زنم  که از جانب من هیچ کدورتی پیش نیاد برای همین تو ذهن خودم از خودم درمقابل خانواده شوهرم دفاع می کردم از لحاظ روحی وجسمی خیلی صدمه خوردم من وشوهرم با هم هیچ مشکلی نداریم خیلی خیلی با هم خوبیم حتی این مسائلها باعث نشد ما باهم دعوا داشته باشیم مییخام بدونم این  سکوت‌های من و شوهرم در مقابل خانواده شوهرم درست ومنطقی بود یانه؟ چون دوستام به من میگن تو شوهرت سکوت کردین اینها در مقابل شما پرو شدند هر چی دلشون می خواست بهتون گفتند تو زندگیتون دخالت کردن.

تصویر توفیقی

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم

توی این مدت قطعا اذیت شده اید و ذهن شما را درگیر کرده است. امیدواریم با تلاشی که می کنید بتوانید از مشکلات با موفقیت عبور کنید و حس و حال دلتون خوب و زیبا بشه.

در مورد مساله و یا مشکلی که شما بیان کردید چند نکته عرض میکنم:

هر شخصی توی زندگی برای اینکه بتونه سلامت جسم و روان خودش رو حفظ کنه و بلکه ارتقاء بده و همچنین بتونه با محیط و اطرافیان سازگارانه برخورد کنه و دچار مشکل نشه باید خیلی از مهارتها را یاد بگیره به این مهارتها، مهارتهای زندگی میگویند؛ مثل مهارت حل مساله، مهارت مذاکره و حل تعارض، کنترل استرس، مدیریت هیجانات، ارتباط موثر، خودآگاهی و...

یکی از مهم ترین مهارتهای زندگی مهارت رفتار جراتمندانه و ابراز خواسته های خود است، اگر شما در زندگی در این مهارت ضعف داشته باشید؛ یا پرخاشگری خواهید داشت و یا منفعلانه برخورد می کنید و چیزی نمی گویید و خواسته خود را در خود نگه میدارید و همین درون ریزی یک زمانی سر باز میکند و حالت انفجاری پیدا میکند که خودش را به صورت پرخاشگری نشان میدهد، حال این پرخاشگری ممکنه به صورت فیزیکی و کلامی باشد و یا پرخاشگری انفعالی مثل کم کاری کردن، بی تفاوتی نشان دادن در امور زندگی و...

آنچه در مورد شما لازم است آموزش ببینید فرا گرفتن مهارت رفتار جراتمندانه، مهارت گفتگو و حل تعارض است، رفتار جراتمندانه یعنی چگونه ضمن احترام به دیگران حقمان را طلب کنیم طوری که حقی از کسی ضایع نشود.

در مورد مشکلی که برای شما بوجود آمده اگر از همان ابتدا نسبت به این مهارتها آگاهی و توانمندی خوبی داشتید قطعا بهتر می توانستید با مشکلات مواجه بشید و به سلامتی از آنها عبور کنید. بنابراین همین الان هم لازمه که در خصوص مهارتهای زندگی کار کنید، مطالعه کنید، و در کارگاه های مهارت زندگی که به صورت مجازی یا حضوری برگزار می شود شرکت نمایید و یا از فایلهای صوتی و کارگاههای اجراشده که در اینترنت وجود دارد استفاده نمایید.

البته در آخر به یک نکته مهم اشاره کنم و آن این است که در این اختلافات که توانسته اید رابطه خود و شوهرتان را به خوبی حفظ کنید و به زندگی تان استحکام ببخشید یک نقطه قوت بسیار مهمی است که باید قدر آن را بدانید.

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

سلام
پدر شوهرم (دایی ام) خیلی خیلی دوستش دارم که الانم فوت کرد. تو وصیتش به شوهرم حقشو بابت ارث کم داد حتی به دختراش بیشتر از شوهرم داد به خاطر احترام واعتمادی که به باباش داشت نخونده با توضیح پدرش امضا زد بعد از یک سال فهمید که سرش وکلاه گذاشتن تو این یکسال ونیم که پدرش زنده بود فقط دوبار با باباش حرف زد در مورد ارث که چرا سهم منو حتی از خواهرام کمتر دادی تمام سهممو چرا دادی به برادرم، پدرش فقط می گفت من به تو بیشتر از همه دادم.  مادر شوهرم وخواهر شوهرام همه کاره ای خونه هستند دست پدر شوهرم نیست.  شوهرم15ساله مریض هست حتی دریغ از یک کمک به ما. پدر شوهرم وضعش خوبه همه کمک ها رو به یکی دیگه پسرش ودختراش می کرد.  مادرشوهرم خیلی خیلی در مورد شوهرم بی رحمی می کنه حتی  جواب سلامشو هم نمی ده، می خوام بدونم این همه احترام گذاشتن به پدر ومادری که حتی به فکرش نبودن واجبه؟؟
من اصلا این همه احترام بهشون میزاره قبولش دارم اما بهش میگم در برابر حقت یا بی احترامی که به تو من میذارن باز احترام واجبه؟
 روشی که شوهرم داره میره درست یانه؟ منم زیاد کاری بهش ندارم چون می ترسم تو اون دنیا خدا باز خواستم کنه چرا مخالفت می کنی در کار شوهرت خواهش می کنم راهنماییم کنید؟

تصویر محمد اسماعیلی

سلام و عرض ادب
دغدغه مندی و نگرانی شما برای شرایط اطرافیان و خانواده تان کاملا قابل درک و قابل تحسین هست ولی باید توجه داشته باشید که اگر این دغدغه و درگیر شدن شما با حواشی مثل قضیه ارث و... باعث شود افکار شما به هم ریخته شود و مدام درگیر این موارد باشید، نه تنها فایده ای ندارد، بلکه آرامش روحی شما و اطرافیان را هم دچار آسیب می کند.
پیشنهاد می کنم این موارد را به همسرتان  و خانواده اش واگذار کنید و مطمین باشید که شما در قبال اینها هیچ وظیفه ای ندارید و نزد خداوند هم شما مدیون نیستید. تنها کاری که می توانید انجام دهید این هست که با همسرتان همدلی داشته باشید و اجازه ندهید که ایشان بخاطر رفتارهای اشتباه اطرافیان آزرده شود./ مثلا بگوئید نگران نباش و من در هر شرایطی کنار شما هستم و تا وقتی من و شما کنار هم باشیم هیچ چیزی نمی تواند به ما آسیب وارد کند.
به هیچ وجه خودتان مستقیم وارد بحث ها و اختلافات خانوادگی همسرتان نشوید که آسیب بیشتری دارد.

موفق باشید.