سلام دختری ۱۷ ساله هستم از بچگی از همه چیز میترسیدم مثلا درب دستشویی و همیشه باز میذاشتم و از نگاه کردن طولانی به اینه خیلی میترسم. قوه تخیل خیلی قوی دارم و به همین دلیل همین که تنها میشم و یا تو تاریکی قرار میگیرم.. به اندازه یک فیلم سینمایی ترسناک تخیل میکنم و میترسم.. هیچوقت نمینونم به فیلما ترسناک نگاه کنم. اعتقاد زیادی هم به خدا دارم و حضورش,, اما بازهم میترسم. مثلا وقتی ۹ سال داشتم و تصادفی یک تله فیلم ترسناک دیدم حدود ۳ ساعت گریه کردم و هنوزم تصویرش جلوی چشمامه... یاهم که ی مدت قبل یک ویسی رو شنیدم که وسط یک اهنگ شاد هندی یک نفر جیغ کشید من تنها بودم وضربان قلبم هم بالا رفت از انموقع ب بعد نمیتونم خوابم و صداش فقط تو گوشمه... همیشه خانواده و اطرافیان بخاطر ترسو بودنم مسخرم میکنن و بهم میگن بچه:( مثلا اون ویسو برای مادر و مادربزرگم هم باز کردم ولی اصلا نترسیدن و بهم خندیدن... من باید چیکار کنم?
-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام و عرض تشکر از اعتمادی که به کارشناسان سایت رهروان ولایت دارید.
ترس یک مکانسیم طبیعی بدن است که در حالت عادی برای انسان لازم است اما اگر به یک مورد نادرست و یا در حد نا مطلوب ترس داشته باشید باید آن را مدیریت نمایید.
ترسهای بیش از حد معمول و غیر طبیعی از ضعف انسان سرچشمه میگیرند که اگر این ضعفها برطرف شوند ترسها نیز کاهش می یابند. برای تقویت خود راه های زیر را دنبال نمایید.
1.ورزش کنید تا بدنی سالم و قوی داشته باشید.
2. اگر مشکل جسمی مانند کمبود وزن و ... دارید آن را برطرف نمایید.
3.تغذیه سالم و مقوی داشته باشید.
4.محیط تان را از چیزهای وحشتناک و نا مانوس پاک نمایید.
5.بر روی کار امدی و احساس مفید بودن خود سرمایه گذاری نمایید.
6.لیستی از ترسهایتان از کوچک به بزرگ تهیه نمایید و به مرور برای برطرف کردن آن از کم به زیاد برنامه ریزی و اقدام نمایید. مثلا ترساز اتاق تاریک را اول با اتاق روشن بعد شب های بعد کم کم نور را کم کنید تا به تاریکی معمولی برسید و اضطرابتان از بین برود.
7.همین کار را نیز می توانید به شکل تصوری انجام دهید تا اضزرابتان بالا بیایید و بعد آن را کنترل کنید.
با تشکر از صبر و حوصله شما
با سلام. سوال شما در نوبت پاسخگویی قرار گرفت.
یه چیزی بگم شاید بهم بگین دروغگو یا دیوانه،من یه بچه دهاتی ام پدرم قبلا یعنی یکی دوسال پیش که میرفت آبیاری باغ و زمین از این چیزها واقعیشو زیاد دیده باور کنید دروغ نمیگه حتی بعضی از پیرمرد های دهاتمون هم دیدن و حرفش رو تایید میکنن وجود داره اونام بندگان خدان اما اسمشون بد در رفته نه آدم میخورن نه قیافشون زشته که توی باغها و حمام ها و کنار رودخانه های دهات و منطقه ما خیلی اتفاقا زیاده مثلا مایه باغ سیب داریم همون روز هم میری توش جرعت نمیکنی درختاش همه چسپیده به هم و ترسناکن بابام و یکی از همسایه هامون میگن که توش یه بار ساعت3صبح یه پیرزن دیدن که یه پاش میلنگیده و موهاش رو بادست شونه میکرده تنها چیز ترسناکی هم که داشته این بوده که خیلی بوی بدی میداده یا یک حمام قدیمی اینجا هست که چندتا خرابه هم دورشن همش صدای سوت و جیغ از توش میاد ولی من تا داخلش میرم چون نمیترسم یعنی تو هیچ تاریخی از بشر نبوده که اجنه ها آدم رو بخورن یا بکشن حتی زمان حضرت سلیمان هم به انسان صدمه نزدن فقط باهات زندگی میکنن اینقدر ترسو نباش فردا پس فردا اگه مادر شدی بچت ترسید میخوای بهش بگی منم میترسم همش خیالبافیه خودتو بزن به اون راه و بی خیال باش بابا اینا اصلا دروغ نیست من خودم حرف های کسانی که برام دیدنشون رو باور میکنم و خودم هم یک اثراتی ازشون توی باغ هامون یا زمین های کشاورزی مون یا حموم و خرابه های روستا دیدم اما نمیترسم چون آزاری ندارن بندگان خداکه.