سلام
من یه پسر 3 ساله دارم خیلی بعضی موقع اذیت میکنه وخیلی شیطون گاهی اوقات دیگه کم میارم داد میکشم و تنبیه بدنی میکنم واقعا دست خودم نیست باهاش با،ز ی میکنم بیرون میریم از طرفی تو شهری به دور از خانواده زندگی میکنم و بهشون دسترسی ندارم و همسرم شرکتی و وخیلی اوقاتم سرکار وقتی نداره بااین اوضاع و احوال خیلی زود بهم می ریزم هربار با خودم صحبت میکنم آرامش میدم میگم کارم بد
چند روز پیش پارک رفته بودیم پسر ی شی تیز دستش بود که خورد به چشم ی بجه همسرم خیلی با خونسردی جواب داد معذرت خواهی کرد وخیلی جو آروم نگه داشت هر چند که طرف مقابل مدام ناراحتی میکردم وتند جواب میداد من توی اون موقعیت دست وپام گم کرده بودم خیلی استرس داشتم و ترسیده بودم وحتی شروع کردم پسرم دعوا کنم همسرم خونسردی گفت حالا گریه آش در نیاره ونمیدونسته بعدش دور از چشم باباش که تو پارک مونده بود تا مشکل حل کنه من خیلی دعواش کردم وحتی زدمش نه بخاطر کارش خیلی بهونه می گرفت این جوری موقع عجیب بهم میریزم همسرم میگه تمرین کن خوب باهاش رفتار کن میدونم خیلی کارم بد اما بخدا خسته ام میکنه منم خیلی سرم شلوغه کار خونه بازی باهاش و حفظ قرآن که تا 24 اومدم بالا الآن سخته برام بذارمش کنار اینکه من اینقدر زئد بهم میریزم چه جوری میخام در آینده با رفتاری که از پسرم سر میزنه برخورد کنم
بعدش حالا ی اتفاقی میفته اون قدر مرور میکنم اعصابم خورد میشه
محیط خونه ام شاد نیست روابطم بعد تولد پسر خیلی سرد شده بهمسرم انتقاد میکنم مشغله اش بهونه میکنه واقعا ی آدمی که خیلی برامون زحمت میکشه
میگه تو شروع کن منم یواش یواش تأثیر میزاره روابط جنسی خیلی سردی داریم اصلا بهم ریخته میشم عجیب از لحاظ روحی قاطی میکنم و درون گرا هستم خیلی سخته
انگار از خودم ی شخصیتی اجتماعی خیلی خوب وموجه شکل دادم که همه ازم تعریف کنن اون شب وقتی پسرم اون خطا رو کرد و همه مارو نگاه میکردن خیلی بهم ریختم که چرا بی احتیاطی کردم این حرف های شماتت بار باید بشنوم مثلآ چرا خوب نبودم
در صورتی که همسرم تو جو اون موقعیت که خودش درگیر بود حواسش به پسرم بود که ناراحت نشه
نمیدونم انگار همه مشکلات زندگی از همسرم میدونم غافل از اینکه من خودم خیلی مشکلات روحی دارم
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
مخاطب گرامی، سلام؛ خوشحالیم که در خدمت شما هستیم. درک میکنیم که در رابطه با فرزندتان، به ستوه آمدهاید. شاید فرزند شما، مشکلاتش بیشتر از بچههای دیگر باشد، البته که همسرتان نیز سرش شلوغ است و به شما در نگهداری از فرزندتان کمک نمیکند.
این یک واقعیت است که وقتی فرزند، وارد زندگی زوجین، میشود، وقت و انرژی زیادی، از زوجین، خصوصاً، مادر به فرزند اختصاص داده میشود. ولی اگر فرزندتان خوب تربیت شود، ارزش آن را دارد که در آینده به خاطر او احساس خوبی داشته باشید و احساس کنید که عمرتان به هدر نرفته است؛ بنابراین حتی اگر مجبور شوید مدتی حفظ قران یا هر کار دیگری را به تأخیر بیندازید، ارزش آرامش و آینده شما را خواهد داشت. شما همیشه برای حفظ قران و ازسرگیری کار فعلیتان را دارید. البته این شما هستید که باید انتخاب کنید و تصمیم بگیرید که چه سیاستی را در زندگی در پیش بگیرید.
در مورد فرزندتان، خیلی، توضیحی راجع به رفتارش ندادهاید و ما نمیدانیم که آیا او مشکل خاصی دارد یا خیر. برخی بچهها ممکن است انرژی زیادی داشته باشند و والدین را خسته کنند. برخی دیگر نیز ممکن است، بیشفعال باشند که تشخیص این مسئله با روانشناس بالینی یا روانپزشک است.
توصیه میکنیم وقتی در رابطه با فرزندتان خسته میشوید افکاری که به ذهنتان میآید را یادداشت کنید تا برآورد بهتری از مشکلتان، داشته باشید و ما نیز بتوانیم تشخیص دقیقتری داشته باشیم.
با توجه به توضیحاتی که در سؤال دادهاید به نظر میرسد که شما دچار اضطراب هستید و بهراحتی در موقعیتهایی که احساس میکنید اتفاق بدی در حال افتادن است دچار اضطراب میشوید. برای مثال آن شب، در پارک شما حسابی بههمریخته بودید ولی همسرتان آرامش داشت یا نگاه مردم و فکرشان در مورد شما برایتان خیلی مهم است و شما را مضطرب میکند. توصیه میکنیم در مورد این مسئله به یک روانشناس مراجعه کنید.
همچنین روابط جنسی سطحی و عدم رضایت از آن نیز میتواند در خستگی شما مؤثر باشد. با همسرتان صحبت کنید و سعی کنید این مشکل را ریشهیابی کنید و یا به یک مشاور و سکس درمانگر مراجعه کنید. اگر نیاز باشد بیشتر در مورد مشکلاتتان توضیح دهید تا بیشتر همفکری کنیم.
خوشحال میشویم بازهم در خدمت شما باشیم.