عالمی فرمودند: برای تبلیغ به شهری رفته بودم در آن جا سید بزرگواری امام جماعت بود. در گفتگوهایی که با هم داشتیم تعریف کردند:
یک روز درب منزل به صدا در آمد وقتی درب را باز کردم خانمی به همراه فرزند خردسالش را با لباسی نامناسب و آرایش کرده و بی حجاب در مقابل خود دیدم. خواستم درب را ببندم و به او بی اعتنایی کنم. اما فکر کردم وقتی خانه یک روحانی با این قیافه آمده شاید معایب بی حجابی را نمی داند و شاید بتوانم نصیحتش کنم. سرم را پایین انداختم و تعارفش کردم، وارد اتاق شد و مسئله ای در مورد ارث از من سوال کرد. من گفتم خانم من از شما مسئله ای می پرسم اگر جواب دادید من هم جواب می دهم.
گفت: شما از من؟ گفتم بله ،گفت بفرمائید.
گفتم شخصی در محلی مشغول به غذا خوردن است غذا هم بسیار مطبوع است گرسنه ای از کنار او می گذرد و جلوی او می نشیند ولی او اعتنائی نمی کند شخص گرسنه تقاضای یک لقمه می کند ولی باز هم اعتنائی نمی کند شخص گرسنه التماس می کند ولی او به خوردن ادامه می دهد،و می گوید غذا متعلق به من است. خانم این چگونه آدمیست؟
خانم فرمود از شمر بدتر است .
سید فرمود : خواهرم گرسنه دو جور است، یکی گرسنه شکم و دیگری گرسنه شهوت.
جوانی که گرسنه شهوت است و خانمی نیمه برهنه را می بیند و هر چه اظهار علاقه می کند خانم بی اعتنائی می کند، جوان التماس می کند ولی باز هم خانم بی اعتنائی می کند این چگونه آدمیست؟
خانم از جای حرکت کرد و از خانه بیرون رفت. فردا درب منزل صدا کرد و دیدم همسر همان خانم است و اجازه ورود می خواهد، وقتی وارد شد، گفت به همسرم چه فرمودید که از دیروز آمده و از من چادر و پوشش اسلامی می خواهد.
التماس دعا.
با سلام و عرض ادب
مطلب خیلی جالبی بود ان شاءالله که عامل باشیم.
تشکر از شما
با سلام و احترام
ممنون ان شاء الله
خواهش میکنم.
با سلام مطلب شما در کانال مرکز نشر معارف حجاب و عفاف قرار گرفت
https://telegram.me/joinchat/C3Kzdj8gckTjth2WugBX6Q
سلام
ممنون موفق باشید.
كاملا منطقي و با معني بود. البته براي افراد منصف...
موافقم. ممنون.
ممنون باران جان خیلی خوب بود.
خواهش میکنم. ممنونم ابجی.