سلام
من 35 سالم هست و16 ساله ازدواج کردم و دو فرزند دارم، شوهرم از کودکی پدرش رو از دست داده وسرپرستی خانوادش رو برعهده گرفته تقریبا همه برادران وخواهران ازدواج کردن ولی همیشه احساس پدر بودن رو برای اونها داره وخیلی محبت بهشون داره وحواسش به اونا هست ولی هیچ وقت منی که زنش هستم رو درک نمیکنه حتی تو این پانزده سال یک بار یه دوست داشتن ساده هم به من نگفته هیچ محبتی از شوهر ندیدم بعضی وقتها با خودم میگم اگه تو یه خانواده مذهبی بزرگ نشده بودم مطمنا تا حالا برای جبران محبت از طرف شوهر با یه جنس مخالف دوستی برقرار کرده بودم ولی ترس از خدا رو دارم وهیچ وقت سراغ این کارا نرفتم منم کم کم از شوهرم فاصله گرفتم وکاری بهش ندارم وهیچ علاقه ای هم بهش ندارم دیگه چون هیچ وقت درکم نکرد وهیچ وقت متوجه نشد که اولین مسولیتش باید محبت به زن وبچه خودش باشه خواهش میکنم راهنماییم کنید که چه کار کنم
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
گاهی اوقات برخی رفتارهای همسر موجب ناراحتی میشود تا جایی که این رفتارها در زندگی میتواند حس انسان را به همسر وزندگی تغییر دهد. اینکه در حال حاضر کوتاهیهای همسرتان باعث شده بهشدت ناراحت شوید برایم قابلدرک است. با توجه به سؤالی که فرمودید نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
اولین نکته اینکه تا جایی که ممکن است باید تلاش خودمان را به کار بگیریم تا بتوانیم مسئله را حل کنیم و پاک کردن صورتمسئله و حذف آن هنر خاصی نمیخواهد؛ یعنی اگرچه پاک کردن صورتمسئله و حذف آن راحتترین راهحلی است که به ذهن ما میآید اما همیشه راحتترین راهحل، بهترین راهحل نیست.عرض بنده این است همچنان تلاش خود را به کار بگیرید تا بتوانید یکراه حل مناسبی به دست بیاورید که آتش زندگی خاموش نشود همانطور که الحمدالله در حال حاضر به این فکر افتادهاید که بتوانید زندگی خودتان را ا صلاح کنید.
توجه داشته باشید اگر این مشکل حل نشود میتواند برای تمام اعضای خانواده آسیبزا باشد یعنی اگر اگرچه شما در این خانه زندگی میکنید و اقدام به طلاق قانون نکردهاید اما مراقب باشید آسیبهای طلاق عاطفی (طلاقی که اعضای خانواده در کنار یکدیگر هستند اما هیچگونه رابطه زناشویی و عاطفی با یکدیگر ندارند) کمتر از طلاق قانونی نیست؛ پس اگر به فکر آینده خود و فرزندانتان هستید لازم است تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا بتوانید این تعارضات ای که در زندگی شما به وجود آمده برطرف شود.
برای اینکه در راهنمایی و مشاوره بتوان نکات ریشهای و جامعتری داشته باشیم نیاز است که اطلاعات کاملتری از وضعیت و مشکلات به وجود آمده داشته باشیم تا اینکه بتوانیم راهحل مناسبی ارائه دهیم پس لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید تا در ادامه، راهحلهای پیشنهادی را خدمتتان عرض کنم.
شغل همسرتان چیست؟
آیا این گلایه و ناراحتی خود را به همسرتان ابراز کردهاید ایشان چگونه با شما برخورد کردند و جوابشان چه بوده است؟
چند وقت است که مشکل شما جدی شده است؟ آیا سابقه قهر یا برگشت به خانه پدری تا ن را داشتهاید؟ اگر وجود دارد توضیح دهید چگونه بوده است
به نظر خودتان علت اینکه همسرتان ابراز محبت نمیکند چیست؟
آیا فرزندان نیز اختلاف و تعارضات زندگی شمارا متوجه شدند
آیا تاکنون بهغیراز همسرتان با فرد دیگری اگرچه پیامکی یا تلفنی رابطه داشتهاید؟ (اگرچه برای مدت کوتاه) لطفاً اگر بوده درباره آن توضیح دهید.
از اول زندگی تاکنون چه مدت از روابط زناشویی خود راضی بودهاید؟ آیا در حال حاضر نیازهای زناشویی همسرتان رو جواب میدهید؟ عکسالعمل ایشان در روابط زناشویی چگونه است؟
آیا تاکنون پیشنهاد مشاوره به همسرتان دادهاید؟ (مشاوره حضوری) جواب ایشان چه بوده است؟
پنج مورد از خوبی های همسرتان را بیان کنید
سه مورد از بدیهای رفتاری خودتان را نیز بیان کنید
با پاسخ به این سؤالها امیدوارم که بتوانم راهنماییهایی کاملتری را خدمتتان عرض کنم