یه پسر 15 ساله . نمیخوام با دوست خواهرم دوست باشم

09:52 - 1399/12/16

ســــــلام :)

من یه مشکلی دارم :(
خواهرم منو به دوستش معرفی کرده و کلی تعرف کرده :/
بعد دوستش اومده با من دوس شده  :(
خیلی حالم بده :((((((((

خیــــــــــــــــــلی 
از یه ظرف خیلی دختره خوب وو منو دوستداره از یه طرفم وجدانم اذیتم می کنه :(((((((((((
اصلا چرا  باید خواهر من در مورد من با د.ستاش حرف بزنه :|||| :((((((

از یه طرف دوسدارم باهش کات کنم ولی نمی تونم :((((

من همون پسرم که 15 سالمبود و می خواستم ازدواج کنم :(
امیدوارم منو یادتون باشه :(
شما یادتونه من خیلی شوخی می کردم الان خیلی حالم بده فقط وقتی با اونم حالم خوبه :((

تا حالا سعی کردم به گناه نیفتیم ولی نمی دونم آینده چی میشه :(((((
برا منی که ادم احساساتی هستم و ایشونم می دونن متاسفانه خیلی سخته :(
میشه کمک عم کنین 

یکی بود اسمشون بود "نمی دانم چون بقراط یا سقراط "
لطفا کمک کنین حالم اصلا خوب نیست 

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/159647

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 9 =
*****
تصویر علیرضا2021
نویسنده علیرضا2021 در

سلام.یاد فیلم های مزخرف ترکیه ای افتادم خخخخ!!!پسر خوب بچسپ به درس و کار و حرفت،آخه دوستی با دخترای قرتی که واست نون و آب نمیشه!!!من اگر جای تو بودم اول از همه میزدم تو گوش خواهرم با این رفیقای دره پیتش بعدم میزدم تو گوش اون دختر که دیگه طرف خواهرم نیاد!!!اینم دوسته که خواهرت باهاش میگرده،واقعا که!!!میدونم ناراحت میشی الان ولی راهی که پیش گرفتی اصلا تهش جالب نیست.زندگیتو با افراد هرزه تباه نکن یه روزی به خودت میایی که دیگه خیلی دیر شده و راه برگشتی نیست.پیشگیری بهتر و آسان تر از درمان است.موفق باشی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

گل پسر جان

همون موقع هم نوشتم برات شما الان وقت درس و مدرست هست

به نظرم حضوری به یک مشاوره مجرب مراجعه کنید

شما ریشه مشکلت چیز دیگه ای هست

هر دفعه یه جوری خودش را نشون میده

و گر نه خدایی نکرده با این وضعی که شما داری زندگیت را با بنزین آبیاری می کنی

یه جرقه لازمه که آیندت را نابود کنی

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

فکر می‌کنید آخر و عاقبت این ارتباط چه میشه؟ تهش این میشه که شما روز به روز وابسته تر میشید و شاید یه روزی در آینده بفهمید که باید از ایشون جدا شوید، خب می‌دونید اون چه فشاری رو باید تحمل کنید؟ قطعا فشاری که الان متحمل هستید، بسیار ناچیز خواهد بود نسبت به فشاری که در آینده بابت این موضوع باید تحمل کنید. پس تا بیش از این دیر نشده و تا زمانی که به خودتون و ایشون ضربه روحی وارد نکردید، این ارتباط رو تمام کنید.

همانطورکه خودتون هم می دونید این رابطه می تونه هم شما و هم طرف مقابل تون رو به انحراف بکشاند. پس دلیلی ندارد که دست به یه رفتار پرخطر و پرریسکی بزنید که تبعات گناه بودنش رو هم باید بدوش بکشید!

قبلا هم درباره مسئله ازدواج برای شما توضیح دادیم که ازدواج یکسری شرایطی دارد، اگر شرایطش رو ندارید، حداقل خودتون رو برای اون شرایط آماده کنید، نه اینکه خودتون رو درگیر یه رابطه ناسرانجام قرار بدهید!و بیشتر احساسات و عواطفتون رو درگیر کنید. از طرفی درگیری احساسی، شما رو برای تصمیم گیری درست و منطقی در آینده دچار مشکل خواهد کرد. اگر بتوایند احساسات تون رو به درستی مدیریت و منطقی رفتار کنید، در واقع زمینه تصمیم گیری های درست رو برای آینده خود فراهم کردید و ضریب اشتباه و خطای خودتون رو کاهش می دهید. 

درباره خواهرتون هم خیلی واضح و منطقی در این زمینه با او صحبت کنید. اگر واقعا فکر می کنید خواهر شما در تعریف و تمجید شما زیاده روی می کند به صورت صمیمی و مهربانانه از او بخواهید که ممنون می شوید که از این به بعد شما رو پیش دوستانش تعریف ندهد و علت رو هم توضیح بدهید که چرا این کار رو نکند. تا شرایط شما رو بهتر درک کند.

جهت قطع کردن این رابطه هم مطالعه لینک ذیل می تواند به شما کمک کند.
http://btid.org/node/139495

موفق باشید.

تصویر یه پسر 15 ساله
نویسنده یه پسر 15 ساله در

ســـلام بر شما :))

هرچیزی که درباره ی اینجور رابطه ها میگین درسته همشم قبول دارم :(
ولی سختمه :((
ولی دارم تاشمو می کنم خیلی سرد باهش صحبت کنم اون لینکم که گذاشتین نگاه می کنم :)

به خدا به جایی اینکه برم درست کنم دارم خراب تر می کنم :(
 

اینکاراش مثلا شوخیه :/
مثلا :/

ولی باهش صحبت کردم همون موقع البته :)
 

بازم خیـــــــــلی ممنون بابت وقتی که گذاشتین :)
خخخ خیلی ممنون بازم

تصویر به تو از دور سلام
نویسنده به تو از دور سلام در

سلام عزیزم

آخی گلکم؛ من نمی دانم چون سقراط هستم.

اگه لینک پیجی که باهم صحبت کردیم رو میگذاشتی، بهتر میتونستم بفهمم کدام پسر عزیزم هستی؟!

ببین خب خواهرت کار خوبی نکرده که واسطه این شر شده. خخخخخخ

کاش از اول وارد این داستانها خودت رو نمی کردی! ولی خب کاریست که شده.

اگه هر دوتون یک پایه درس میخونید که احتمالا اون دختره کوچکتره؛ بیا یکمدت ارتباطتتون رو ببر تو زمینه درسی.

یعنی اون هر حرفی میزنه شما بگو ریاضی فلان مساله شیمی اونجوری ؛ فیزیک اینجوری و ... . خلاصه دل به دلش نده. کم کم ازت سرد میشه و شما هم کم کم ارتباطت رو کم کن!

یعنی هم دیر پیامهاشو سین کن و هم سرد و یخ جواب بده و خیلی بریده بریده و کوتاه. کم کم دلش ازت سرد میشه و شما هم راحت میشی.

البته به خواهرت هم بگو این وسط دوباره موش دوانی نکنه وگرنه به مامان و بابا میگی و ... خلاصه بگو تا داستان نشده خودت رو کنار بکش!

واقعا هم الان زوده که تو خط عشق و عاشقی بیفتی. سنت که کم هست برای ازدواجت اقدام نمی کنن و تو میمونی و یک دل شکسته و هر روز یکدل سیر از غم و غصه و ... .

عشق اسمش خیلی قشنگه؛ خودش جز اندوه لایتنهاهی (تمام نشدنی) چیز دیگری نیست! 

تا شما بیای و به سن ازدواج برسی؛ یکوقت چشم باز میکنی می بینی دنیا هزار جور چرخیده؛ ولی از تمام خوشیهای دنیا فقط غم و اندوهش بهت رسیده!

تمامش کن عزیزم! هم برای خودت بهتره. هم برای اون دختره!

گاهی آدم با عقل و شعور خودش میفهمه که نمیتونه به این عشق ادامه بده، ولی احساستش نمیذاره. خب اونجا باید هرچه سریعتر جلوی اون احساس رو گرفت که کار دستش نده! بعد بزرگتر که میشی ... ازدواج هم میکنی... ولی همیشه خیال یه عشقی که خودت بهش میگی عشق مسخره؛ توی ذهنت میمونه. چون عشق اوله. عشق سالهای نوجوانی!

ازمن به تو عزیزکم وصیت، برای خودت هرچی کمتر خاطره بسازی، در آینده راحتتر زندگی میکنی!

اگه یک اشنا داشته باشید که کارهای فنی یادت بده، مثل کابینت سازی و کارهای این شکلی که هم وقتت رو پر بکنه و هم یک فنی یاد بگیری خیلی خوبه!

خدا رو چه دیدی شاید باعث بشه که سریعتر هم کاری و کسبی بهم بزنی و زودتر ازدواج کنی!

اگه سوالی داشتی بازم بپرس! اگه فرصت کنم حتما جوابتو میدم!

عزیزمی!

 

تصویر یه پسر 15 ساله
نویسنده یه پسر 15 ساله در

خیــــــــــــلی ممنون از رهانمایی عهاتون خیـلی ممنون :)
حتی تیترش رو هم یادم نمی یاد :)
کار خیــــــــــلی بدی کرده.
مثلا ینی منم برم به دوستام در مورد خواهرم حرف بزنم ://///
خـــــــــــــــــــلی زشته خیــــلیینی چی واقعا :/
اینم شوخی خواهر ما :)ا
خه دختره همه چیو درباره ی من می دونست و نقطه ضعفام :(
هردومون یک پایه نیستیم ولی تقریبا همسنیم :)ا
صلا باهاش در مورد درس نمیشه حرف زد همش بحث رو عوض می کنه 
متاسفانه اونم مث من با نظام آموزش و پرورش مخالفه :( :)
اون هدفشاینه که آرایشگر بشه :)
تازه مادل هم بوده :)   :((

خودش الان یه روزه پیام نداده و اصلا آن نشده بیرونم که خیلی کم باهش میرم خدارو شکر 
همینجوری پیش بره راحت تموم میشه ان شاءالله 

نه باو اینکاراش شوخیه مثلا :/
و جبران شوخی م بوده مثلا ولی این کجا و ان کجا :)

خیلی با این حر فتون که گفتین ته این رابطه فقطحسرت میمونه موافقم خیـــلی .:(

چه جمله ی قشنگی گفتین . حسرت لاینتناهی ...

وااااای ینی این حس تا بزرگسالی هم میمونه :((((((
من کوچیکتر بودم هم با یه دختر دوست بودم . ولی مجبور شدیم جداشیم . ولی هنوزم اونو دوستدارم و همه چچیشم یادمه :(((
هنوزم بهش فک می کنم ولی دیگه هیچ وقت نمی خوام طرفش برم . چون خیلی وابسته هم شده بودیم :((((
ولی چه شکلی فراموشش کنم ؟ کاما کامل :((

دیگه خیلی وقت بود از این کارا در اومده بودم . الان اون خودش اومده بود :(((
ایییی خدا :(

کار که خیـلی زیاده :))))
برنامم این بود امسال المپیاد قبول شم ولی امسال خیلی وقت تلف کردم بعیده تا محله دو برم :(

ولی ان شاءالله سال بعد تموم شد . می خوام برگردم مدرسه ی راهنماییم برای رفع اشکال بچه ها :))
ان شاءالله 

 

خیــــــــــــــلی خیـــــــــــــــــلی ممنون که وقت گذاشتین :)
ببخشید بازم سوال پرسیدم :(

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام
نویسنده به تو از دور سلام در

سلام. صبحتون دل انگیز

اتفاقا دقیقا صحبتهایی بکن که رغبت به شنیدنش نداره. من هم دقیقا هدفم این بود که بگم حرفهایی بزن که رغبتی به ادامه بحث نداشته باشه! بعدش هم خب، پسر خوب روند بحث رو خودت در دست بگیر! هرچی خواست بحث رو عوض کنه تو دوباره برگرد به موضوع خودت تا خسته بشه ازت! اگه هم چیزی گفت؛ بگو چون درس زیاد دارم و ... . (بگو تصمیم گرفتم درس بخونم، دیگه مخالف نظام اموزشی نیستم و ...) تا به تدریج ارتباطتتون به کات برسه!

باهاش اصلا بیرون نرو. نه با این خانم نه با دختر دیگری بعنوان دوست دختر... یک کم دلت برای خودت و اون دختر بسوزه بابا...

اینم از طرف من داشته باش: زندگی یه شوخیه؛ یه شوخی بزرگ؛ ولی زندگی شوخی کردن با زندگی مردم نیست!!!!!! بعضی شوخیها تاوان داره؛ تاوان به اندازه بلندای یک زندگی!!!!!!

نه توی زندگی، مادل "مقایسه" کسی باش، نه تو ذهنت مادل "مقایسه" از کسی بساز!... فعلا فارغ باش؛ آزاد و رها ... تا وقتش برسه!

بخاطر خودت میگم 

که به وقتش

سردت نشه

دلت نلرزه

ترس برت نداره

دستت خالی نمونه!

بخاطر خودت میگم...

مادرها همیشه صلاح بچه هاشون رو میخوان!

من یک مادرم؛ پسرم تقریبا همسن شماست!!!!

 

در پناه ایزد منان، استوار باشی! امین

یاعلی

 

تصویر مسیح
نویسنده مسیح در

عززززیززززم. خیلی محکم به خواهرت بگو حق نداری راجب من با کسی حرف بزنی بار اولو اخرت باشه دفعه بعد نگه داشتن  احترامت با خودته.تو داری من رو به مسیر میبری که خودم نمیخام حق نداری . به دختر خانمم بگو من ادم رفاقت نیستم اشتباه بوده که باشما دوست شدم پای همه تبعاتشم هستم بهم هم بزن ولی زیباو یواش یواش اونم ناراحت میشه باهات بد برخورد میکنه نوش جونت. ادم سر حرف بقیه از موضعی که بهش اعتقاد داره پایین نمیاد خواهرته که باشه . نمیتونم هم نداریم چون وقتی باورت و عقلت میگه نه و وجدان و روانت داره صدمه میبینه باید احساست رو مدیریت کنی منم خیلی کسا و چیزا رو دوست دارم ولی خوب وقتی عقلو باورو فرهنگم میگه غلطه ولش میکنم سخته ولی شدنیه  . این دوره هم میگذره خوشحال میبینمت‌ انشا الله چن سال دیگه عروسیت بترکونیم:))) اندکی صبر سحر نزدیک است . نمیدونم چون سقراط عزیزم  هم  اگه با کاربری به تو از راه دور سلام  اومد بشناسش کاربریشو تغییر داده منتظرش بمون میاد.مسیح

تصویر یه پسر 15 ساله
نویسنده یه پسر 15 ساله در

 

خیـــــــــــلی خیــــــــــلی ممنون :)
من اسم شما رو هم نوشته بودم فک کنم ولی نیومد ://
شرمنده:)

دیگه خواهرم واقعا داره شورشو در میاره بعضی وقتا 
اینکاراش شوخیه مثلا ولی نمی دونه من ادم احساساتیی هستم:/
و از من جدی تر هم اوشون هستن :/

آره واقعا نوش جونم :)
الان خودش یه روزه اصلا انلاین نشده خدارو شکر . خیلی کم هم باهاش بیرون می رفتم :)
ان شاءالله خیـلی ممنون :)))

خیـــــــــــلی ممنون از همه ی کمک هاتون :)

یاعلی