السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ یَا صَاحِب الزَّمَان
می شود این رمضان، موعد فردا باشد
آخرین ماه صیام غم مولا باشد
می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند
که همین سال، ظهور گل نرگس باشد
فرار رسیدن ماه بندگی، ماه تمرین عشق، تمرین اراده، تمرین گذشتن از خویش برای رسیدن به معشوق، ماه باز شدن ابواب آسمان، ماه لیالی قدر، ماه نزول قرآن و بهار آن بر همگان مبارک باد.
سنت حسنه ختمِ حداقل یک جزء از قرآن کریم در ماه رمضان، فرصت مناسبی است تا در کنار این انس لفظی، در معنا و مفهوم آن نیز بیندیشیم و در این فرصت پیش آمده، جان را به نور معارف بی بدیلش جلا بخشیم.
در راستای کمک به تحقق این مهم، فرازهایی از معارف و نکات موجود در هر جزء از قرآن کریم را به شکل روزانه (هر روز چند نکته مختصر از جزء همان روز را) با تکیه بر تفاسیر، تنظیم کرده و به فراخور حوصله خواننده، در این صفحه، بصورت یک پست کوتاه به شما رهروان گرامی تقدیم می کنیم.
امید آنکه این مقدمات، ما را به آن سرانجام نیک که عمل به قرآن و رسیدن به یک جامعه شکوهمند قرآنی است، نزدیک نماید. آمین
از صبر و شکیبایی شما همراهان سپاسگزاریم.
در خدمت قرآن باشیم و مانیم. آمین
التماس دعای فرج
یاعلی
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe
ادعیه ختم قرآن
خدایا! به حُرمت قرآن بر من رحم کن و آن را راهنما، نور، رستگاری و رحمت برایم قرار ده. خدایا! مرا به آنچه که فراموش کرده ام، متذکّر ساز، و آنچه را که نمی دانم، بر من بیاموز، و در ساعات روز و شب تلاوت آن را نصیبم گردان، و آن را حجّت و دلیلم قرار بده، ای پروردگار جهانیان.
بار خدایا! سینه ام را با قرآن گشاده گردان، جسمم را با قرآن به خدمت بگیر، چشمم را با قرآن نورانی نما، زبانم را با قرآن گویا کن، و تا زنده ام مرا در راه قرآن یاری کن، که هیچ نیرو و قدرتی جز تو نیست.
یاعلی
نکات کلیدی جزء سی ام
_ کیفر برابر، ولی پاداش چند برابر.
دو نکته
1. این قانون الهی در پاداش و کیفر، اشکالی را متوجه عدالت خدا نمی کند؛ زیرا وقتی عدالت رعایت نمی شود و ظلم اتفاق می افتد که پاداش کمتر از آنچه باید داده شود و یا فرد، بیش از آنچه که استحقاق دارد عذاب گردد در حالی که طبق این قانون، نه پاداش کمتری داده می شود و نه عذاب بیشتری اعمال می شود.
2. این قانون در مورد اعمالی است که در قیامت حاضر شوند؛ پس اگر عمل صالحی با کفر و گناهان دیگری در همین دنیا نابود شد و از بین رفت و یا اگر گناهی در همین دنیا با توبه و اصلاح و جبران اثری از آن باقی نماند دیگر مشمول این قانون نمی شوند؛ زیرا دیگر چیزی باقی نمانده که تا پاداش یا کیفر داده شود.
(جَزَاءً وِفَاقًا) (26- نبأ)
_ مردم در روز قیامت دو دسته می شوند:
عده ای کسانی اند که در برابر پرودگارشان استكبار ورزیدند و از مرز عبادت او خارج شدند؛ در نتیجه مقابل او خاشع و خاضع نشدند و برطبق اراده او كه همان سعادت جاودانه ایشان است عمل نكردند و بر عكس با پیروى از هواى نفس به دنبال زینت زندگی این دنیا رفتند و آن را بر زندگی آخرت ترجیح دادند که در نهایت نتیجه کارشان سقوط در جهنم و عذاب در آن شد.
در مقابل کسانی قرار دادند که عکس اینها عمل کردند و نتیجه ای دیگر عایدشان شد. این دسته دوم کسانی اند که همواره در برابر پروردگارشان خاضع و خاشع بودند و تلاش می کردند تا هیچگاه از حیطه عبادت او خارج نشوند. این عده با نهی نفس خود از هواپرستی سعی می کردند که تا همیشه طبق خواست خداوند متعال که ضامن سعادت دنیا و آخرت است عمل کنند که در نهایت بهشت منزلگاه آنان شد.(37 تا41 - نازعات)
_کم فروشی نسبت به هر کس، گرچه مسلمان نباشد، از مصادیق حق الناس و ناروا و حرامست.
(وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ* اَلَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النّاسِ یَسْتَوْفُونَ)(1و2 - مطففین)
_ داده و نداده خدا برای امتحان است.
چند نکته:
1. دارایی و نداری، نشانه قرب و بعد معنوی نسبت به خداوند متعال نیست. تنها ملاک در این زمینه، تقواست که فرمود: «یا أَیُّهَا النَّاسُ ... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ اى مردم! بىتردید گرامىترین شما نزد خدا، پرهیزكارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است».
2. دریافت نعمت و یا از دست دادن آن هر دو برای امتحان است که غفلت از می تواند انسان را به ورطه خطرناک غرور و یا کفر بکشاند.
3. همگان در حال ابتلا و امتحان هستند؛ مثلا آنکه سلامت است مبتلا به سلامت است و آنکه بیمار است مبتلا به بیماری است؛ هر دو در جلسه امتحان قرار دارند.
(فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَكْرَمَنِ* وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَهَانَنِ)(15و16- فجر)
_ آنان که توفیق دارند، کار خیر برایشان آسان است.
هر کس ایمان را چاشنی عمل خیر کند و بر آن مداومت داشته باشد؛ رفته رفته انجام عبادات و کار خیر، بر او آسان می شود و اگر عکس این عمل کرد؛ یعنی نه ایمان داشت و نه اهل کار خیر بود؛ رفته رفته عبادات و اعمال صالح در نظرش از کندن کوه هم سخت تر خواهد شد و هیچ رغبتی به آن در خود نمی بیند.(5 تا 10 - لیل)
_ ریشه طغیان دو چیز است:
یکی آنکه خود را بی نیاز می بیند.
دیگر آنکه خدا را نمی بیند و گمان می کند خدا هم او را نمی بیند. (7 تا 14 - علق)
_ فزون طلبی و فخرفروشی انسان را به کارهای بیهوده و عبث می کشاند. و عاقبت اندیشی مانع فخر فروشی است. (أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ* حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ* کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ)(1 تا 3 - تکاثر)
_ بدون ایمان و عمل صالح و سفارش دیگران به حق و صبر، خسارت انسان بسیار بزرگ است.
(إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ* إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ)(2و3- عصر)
_ مسائل اخلاقی جزء دین است و انسان مؤمن باید زبان و نگاه خود را کنترل کند، طعنه نزند و عیب جویی نکند.
(وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ)( 1- همزه)
_ خدمت به مردم در کنار نماز است. (4تا 7- ماعون)
_ در میان همه شرور، شر حسادت، تفرقه افکنی، عهد شکنی و توطئه های پنهان اهمیّت بیشتری دارد.
( وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ* وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ* وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ) (3 تا 5- فلق)
_ بالاترین خطرها پنهان ترین آن هاست که وسوسه درونی باشد.
(مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ) (4 - ناس)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و نهم
_ نقش عقل و نقل در هدایت انسان:
دو نکته:
1. این آیات، به اصلى ترین عامل سیه روزی دوزخیان اشاره کرده، آن را به بهترین وجه ممکن تحلیل می کند. می فرماید: خداوند متعال هم از یك سو گوش شنوا و عقل و فطرت الهی به اینها داد و هم از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن به سوی اینها گسیل داشت؛ اگر اینها از این همه ابزار هدایت که در اختیارشان قرار گرفت بهره می بردند هرگز سرانجامشان به جهنم ختم نمی شد.
2. روح انسان به مانند زمینی است که خداوند متعال او را به چشمه درون (عقل) و نهر بیرون (وحی) مجهز کرد تا انسان با بهره از این دو نهال جان خود را برویاند و به ثمر برساند؛ اما اگر آدمی با سوء اختیار خود چشمه درون را کور کند و راه را بر نهر بیرون ببندد به هدف مطلوب از خلقت نرسیده و به ناچار کویر جان او در آتش خود ساخته خواهد سوخت.(8تا 10- ملک)
_ کاری که هم ردیف کفر به خداست:
عده ای را نامه عمل به دست چپ می دهند و آنها را در غل و زنجیر کشیده و به دوزخ می افکند و در مقام بیان علت این عذاب گفته می شود جرم اینها دو چیز بوده: یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینکه مردم را برای کمک به نیازمندان و رفع حوائج آنها تشویق و ترغیب نمی کردند. این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است.(25 تا 34- حاقه)
_ عذاب فوری برای منکر ولایت:
براساس شأن نزولی که برای این آیه از طریق شیعه و سنی به ما رسیده است این تقاضا كننده « نعمان بن حارث» یا «نضر بن حارث» بود كه به هنگام منصوب شدن على (ع) به مقام خلافت و ولایت در غدیر خم و پخش شدن این خبر در شهرها، بسیار خشمگین شد و خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: آیا این جریان را از پیش خود به راه انداختی یا اینکه از ناحیه خداوند مأمور به اجرای آن بودی؟ پیامبر(ص) با صراحت فرمود: از ناحیه خدا مأمور به انجام آن بودم. او که با این سخن بیشتر ناراحت شده بود گفت: خداوندا! اگر این خلافت و ولایت حق است و از ناحیه توست؛ سنگى از آسمان بر ما فرود آور! در این هنگام سنگى فرود آمد و بر سر او خورد و او را به هلاکت رساند.
(سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ)(1- معارج)
_ کمک به نیازمندان، باز هم تکرار می کنیم که مراد از این حق در اموال واجبات مالی مشهور مثل زکات نیست.(22 تا 25- معارج)
_ چه کسانی هیزم جهنم هستند؟
جهنم و عذاب آن باطن همین گناهانی است که افراد در دنیا خود را به آن آلوده کردند. آیه مورد بحث، نظیر آیه 24 سوره بقره (فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاس) تبهکاران و ستمگران را هیزم و عامل برافروختگی جهنم معرفی می کند؛ همین کسانی که در دنیا با ظلم و ستم خود آتش گناه و معصیت را در جامعه شعله ور می کردند؛ در قیامت هم هیزم و وقود جهنم شده و با ورودشان هم خود می سوزند و هم آتش دوزخ را شعله ورتر می کنند.
(وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكاَنُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا) (15- جن)
_ چه کردید که اهل جهنم شدید؟
دوزخیان چهار عامل را از مهمترین عوامل این بدعاقبتی خود معرفی می کنند که عبارتند از : «نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، این عوامل اهمیت و نقش فوق العاده اى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست.(42 تا 47 _ مدثر)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و هشتم
_ خدا حقانیت گفتار و کردار پیامبر را امضاء کرده است. بر این اساس اطاعت از دستور رسول خدا(ص) اطاعت از خدا و قرآن است و بر هر مسلمانی واجب. آن حضرت نیز در غدیر، امر به تبعیت از علی بن ابی طالب(ع) کرد و در روایاتی مانند حدیث ثقلین به پیروی از اهل بیت(ع) امر نمود پس با تکیه بر آیه مورد بحث و روایت غدیر و ثقلین به راحتی میتوان حقانیت مکتب شیعه را ثابت کرد.
(مَا ءَاتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهََاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب)(7- حشر)
_ دو تقوایی که قرآن به آن سفارش میکند:
تقوای اول اینکه: خدای سبحان را فراموش نکرده و همواره مراقب اعمال خود باشند که کدام صالح است و کدام معصیت؛ چون سعادت زندگی آخرتشان به این اعمالشان بستگی دارد. و نیز مراقب باشند که جز عمل صالح انجام ندهند و آن را هم فقط برای رضای خدا به جای آورند و همواره این مراقبت را ادامه دهند و از نفس خود حساب بکشند. هر عمل نیکی که در کردههای خود یافتند خدا را شکرگزارند و هر عمل زشتی دیدند خود را توبیخ نموده و نفس را مورد مؤاخذه قرار داده و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند.
تقوای دوم اینکه: در مقام محاسبه و نظر در اعمال، خداترس باشید؛ یعنی چنان نباشد که عمل زشت خود را و یا عمل صالح ولی غیر خالص خود را به خاطر اینکه عمل شما است زیبا و خالص به حساب آورید.(یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)(18- حشر)
_ قانون روابط بین الملل در قرآن:
بر اساس این آیات رابطه عادلانه و بر پایه احترام متقابل و رعایت قراردادهایی که بین شما و آنها وجود دارد امری روا و جایز است؛ اما این رابطه حسنه تا زمانی است که آنها نسبت مسلمانان و حکومت اسلامی توطئه نکرده باشند و به صورت علنی و یا پشت پرده؛ تنهایی و یا گروهی در صدد ضربه زدن به مسلمانان و نظام اسلامی نباشند که اگر این گونه شد ارتباط یا آنها قطع و پاسخ قاطع و مناسبی به آنها داده میشود.(8و9 - ممتحنه)
_ تجارتی که نجات دهنده است:
«تجارة» به معنای تصرف در سرمایه به منظور به دست آوردن سود است. در این آیه شریفه ایمان و جهاد، تجارت به حساب آمده که سرمایهاش جان آدمی و سود آن نجات از عذاب دردناک است.
(یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُْ عَلیَ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ* تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُْ وَ أَنفُسِکُمْ ذَالِکمُْ خَیرٌْ لَّکمُْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُون)َ(10و 11- صف)
_ دو نکته:
1. در آیه مورد بحث کلمه «ذنوبکم» مطلق آمده؛ یعنی نفرموده است که کدام گناه آمرزیده میشود. از این اطلاق میتوانیم نتیجه بگیریم که تمامی گناهان با شرط ایمان و جهادِ مال و جان در راه خدا آمرزیده میشود. از اینکه آمرزش را مقدمه داخل شدن در بهشت جاودان ذکر فرموده نیز میتوان دریافت که تمام گناهان بخشیده میشود؛ زیرا معنا ندارد که کسی داخل چنین بهشتی بشود، در حالی که هنوز پارهای از گناهانش آمرزیده نشده باشد.
2. آنچه مؤمن به خدا میدهد متاع ناچیز این دنیای ناپایدار است و آنچه خدا به مؤمن وعده داده تا او را بهره مند سازد، نعمتها و زندگی جاودان است؛ به همین جهت و برای تاکید بر این مطلب بود که در پایان آیه فرمود:«ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ این پیروزی عظیمی است».
(یَغْفِرْ لَکمُْ ذُنُوبَکمُْ وَ یُدْخِلْکمُْ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(12- صف)
_ پنج لطف ویژه که مخصوص متقین است:
1. برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم میکند.
2. از جایی که احتمال آن را هم نمیداد به او روزی میرساند.
3. اموری که به آن اشتغال دارد را برایش آسان میکند.
4. گناهانی که از او سر زده میبخشد.
5. بیش از آنچه عمل کرده به او اجر و پاداش داده میدهد.(2تا 5 - طلاق)
_ بر اساس این آیه، هر کس وظیفه دارد با رعایت تقوای الهی و پرهیز از ارتکاب آنچه خدا نهی کرده است، خود را از آتش جهنم حفظ کند و نیز وظیفه دارد تا دامنه این مراقبت را گسترش داده و مراقب خانواده خود نیز باشد تا آنها نیز با رعایت دستورات الهی از گزند آتش جهنم مصون و محفوظ بمانند. به تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تامین هزینه زندگی و مسکن و تغذیه آنها حاصل نمیشود، مهمتر از آن تغذیه روح و جان آنها و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است.
(یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکمُْ وَ أَهْلِیکمُْ نَارًا) (6- تحریم)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و هفتم
_ کدام فرزندان شخص مومن در بهشت به او ملحق می شوند؟
تمام فرزندان با ایمان فرد مومن که به نحوی بهره ای از ایمان او برده و در آن مسیر حرکت کرده اند به او ملحق می شوند؛ حتی فرزندانی که از نظر ایمان در مرتبه ای پایین تر قرار دارند.
(الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتهُْمْ ذُرِّیَّتهُُم بِإِیمَانٍ أَلحَْقْنَا بهِِمْ ذُرِّیَّتهَُم)ْ (21- طور)
_ در این آیات که گزارشی از حال خوش و گفتگوهای شیرین بهشتیان است اهل بهشت از حال و احوال دنیای یکدیگر می پرسند و اینکه در دنیا چه حالى داشته و چه عملى آنها را به سوى بهشت و نعیم الهى كشانده است؟ که در جواب می گویند: «ما نسبت به خانواده مان مشفق بودیم»؛ یعنی هم آنان را دوست داشتیم و به سعادت و نجاتشان از مهلکه ها و ضلالتها عنایت داشتیم و هم از اینكه مبادا گرفتار انحراف و تباهی شوند مىترسیدیم؛ به همین منظور به بهترین وجهى با آنان معاشرت مىكردیم و از نصیحت و دعوت ایشان به سوى حق چیزی کم نمی گذاشتیم.(25 تا 28- طور)
_ از كسانى كه از یاد و ذکر خدا روى گردانده اند و جز زندگى دنیا را نخواسته اند، روى بگردانید.
منظور از ذکر در این آیه چیست؟
منظور از «ذكر» در این آیه، یا «قرآن» است كه پیروان حق را به سوى آن هدایت نموده و با ادله قاطع و روشن كه جاى تردید در آنها نیست انسان را به سوى سعادت آخرت كه وراى دنیا است ارشاد مىنماید.
و یا مراد از آن، «یاد خدا» است كه در مقابل غفلت قرار می گیرد و اگر فرموده که از چنین كسى باید اعراض كرد براى این است که یاد خدا به نحوى كه شایسته ذات متعالیه او باشد؛ یعنى یاد خدا به اسماء و صفاتش، بشر را به سوى حقایقى علمى درباره مبدأ و معاد هدایت مىكند كه هیچ جاى تردید در آن باقى نمىگذارد.
(فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلىَ عَن ذِكْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا)(29- نجم)
_ طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن است. و مطهرون عبارتند از كسانى كه خداى تعالى دلهایشان را پاك كرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند.(حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو از همین آیه بدست می آید)
(إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِیمٌ(77)فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ(78)لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ)(79- واقعه)
_ مراحل پنجگانه زندگی دنیایی:
1. دوران كودكى است كه زندگى او غرق در لعب و بازیست.
سپس مرحله نوجوانى فرا مىرسد و سرگرمى جاى بازى را مىگیرد.
مرحله سوم، مرحله جوانى و عشق و تجمل پرستى است.
از این مرحله كه بگذرد مرحله چهارم فرا مىرسد و احساس كسب مقام و فخر در انسان زنده مىشود.
و سرانجام به مرحله پنجم مىرسد و در این مرحله به فكر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت مىافتد.
2. گاهی بعضى از انسانها شخصیتشان در همان مرحله اول و دوم متوقف می گردد و تا پیرى در فكر بازى و سرگرمى و معركه گیرى هستند و یا در دوران تجمل پرستى متوقف می گردد و ذكر و فكرشان تا دم مرگ فراهم كردن خانه و مركب و لباس زینتى است؛ اینها در حقیقت كودكانى هستند در سن كهولت و پیرانى هستند با روحیه كودك!
3. البته کسانی که تحت رهنمودهای قرآن و عترت علیهم السلام خود را تربیت کرده باشند، فریب عشوه گری دنیا را نخورده و این مراحل دنیایی نمی تواند آنها را از هدف والایی که به دنبال آنند باز دارد.(20- حدید)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و ششم
_ خدا به کسانی که در دینداری کم نمیآورند؛ سه وعده ویژه داده است: «لَا خَوْفٌ» و «لَا هُمْ یحَْزَنُونَ» و نیز «أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا».
قرآن برای رسیدن به این درجه از آرامش روحی، دو شرط را مطرح کرده است: ایمان و استقامت بر آن. استقامت بر ایمان به این است که انسان مراقب باشد عملش ادعایش را تکذیب نکند. بر اساس روایات این صبر و استقامت در سه حوزه باید رعایت شود: تحمل سختی عبادت، استقامت در برابر فشار گناهان و صبر در ناملایمات و مصائب.
(إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُونَ* أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءَ بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ)(13و 14- احقاف)
_ زینت واقعی و حقیقی برای انسان، زینت ایمان است که باید جان را به آن تزیین کنیم.
آنچه در زیبایی ظاهر بین مؤمن و غیر مؤمن فرق میگذارد این است که مؤمن، زینت حقیقی خود را میشناسد و به دنبال آن است و در زیبایی ظاهر هم تا جایی پیش میرود که دین و ایمان به او اجازه میدهند؛ بنابراین او هرگز برای حرام زینت نمیکند و به زیبایی خود چوب حراج نمیزند.
(وَ لَاکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْایمَانَ وَ زَیَّنَهُ فیِ قُلُوبِکمُْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُوْلَئکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ)(7- حجرات)
_ بدگمانی، تجسس و غیبت ممنوع است.
دو نکته :
1. از آنجا که گمان بد بردن معمولاً یک امر غیر ارادی است؛ بنابراین نهی در آیه نهی از ترتیب آثار است، یعنی هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است، ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.
2. نهی همراه با بیان واقعیت گناه که نمونه آن در این آیه در خصوص غیبت آمده، برای بازدارندگی بیشتر است و این مانند آن است که پدری دلسوز برای اینکه فرزندش به بخاری داغ دست نزند او را چنین نهی کند: «دست به بخاری نزن! میخواهی بسوزی؟!» که این نهی همراه با بیان اثر آن کار، به طور قطع از اثر بازدارندگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
(یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ)(12- حجرات)
_ سه نکته :
1. قیامت صحنه ایست که انسان واقعیتهای همین دنیا را به عیان میبیند؛ همان واقعیتهایی که خود و دیگران با کارهای خوب و بد ساختند و از خود بر گذاشتند.
2. آنچه که مانع دید انسان است و نمیگذارد باطن اعمال و واقعیتهای زندگی را ببیند پرده ایست ضخیم که خود با تار و پود گناه و معصیت به هم بافت و بر دیده انداخت. اگر گفتیم که خود بافت و خود آن را در مقابل دیدگانش آویخت به دلیل تعبیر آیه است که فرمود «عنکَ غطاءکَ» و نیز آیاتی که گناه را موجب کوری دل و دیده معرفی میکنند.
3. حقایقی که در قیامت رخ خواهد داد (حداقل بخشی از آن) هم اکنون موجود است و قابل مشاهده ؛ زیرا فرمود تو از اینها غافل بودی یعنی بود و تو ندیدی و امروز که پردهها کنار رفته و دیدهات بینا شده میتوانی تمام آنچه بود را ببینی.
(لَّقَدْ کُنتَ فیِ غَفْلَةٍ مِّنْ هَاذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ)(22- ق)
_ یکی از صفات متقین اینست که جدای از واجبات مالی مشهور مانند خمس و زکات با اهداء بخشی از اموال خود به نیازمندان از آنها دستگیری میکنند.(15 تا 17 - ذاریات)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و پنجم
_چرا خدا به کسانی که با داشتن مال بیشتر گناه و ظلمشان هم افزون می شود باز هم مال و ثروت می دهد؟
علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سوال می نویسد: این آیه بیانگر قانون اولیه خدا در توزیع ارزاق بین بندگانش است که حال هر کس را می بیند و به او روزی می دهد؛ اما قوانین دیگری نیز دارد که در عالم حاکم است؛ یکی از آن قوانین قانون ابتلاء و امتحان است و دیگری قانون مکر و استدراج است.این دو قانون سبب می شود که خدا به کسانی که در سوال مطرح شد با وجود کفر و طغیان باز هم مال و ثروت عطا کند.
(وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ بَصِیرٌ)(27- شوری)
_ کسی که ظلمی در حق او شده، مىتواند در مقابل ستمگر رفتارى چون رفتار او داشته باشد و چنین تلافى و انتقامى دیگر ظلم نخواهد بود. ولى هر كه بگذرد و [میان خود و طرف مقابلش را] اصلاح نماید؛ پاداشش بر عهده خداست.
البته باید توجه داشت که مجوز انجام عملی، آن را از بد و آزار دهنده بودن به خوب و گوارا بودن تبدیل نمی کند. کار بد، بد است. چیزی که در این آیه بین آن دو فرق گذاشته این است که اگر ابتدایی و بدون مجوز باشد؛ حرام است و عذاب و عقاب دارد و اگر با مجوز شرعی باشد؛ حلال است و چون حرام نیست عقابی هم ندارد.
(جَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلىَ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحُِبُّ الظَّالِمِینَ)(40- شوری)
_ تعداد و جنسیت فرزندان، تنها به موهبت الهی است.
(یهََبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَاثًا وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّكُورَ)(49- شوری)
_ آیاتی که مستحب است هنگام سوار وسیله نقلیه شدن خوانده شود. و با خواندن این آیات هم شکر خدا را بجا آورد و هم به یاد قیامت افتاده و فراموش نکند که روزی سوار بر تابوت به آن دیار باقی خواهد شتافت.
(لِتَسْتَوُاْ عَلىَ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ* وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ)(13و14- زخرف)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و چهارم
_ منکرین قیامت، وقتی در پیش آنها سخن از خدا و دین و احکام و معارف آن شود چندششان شده و حالت تنفر سراسر وجودشان را می گیرد و اگر با آنها سخن از دنیا و راههای ارضای خواسته های نفس گفته شد فورا شادمان گشته و سرور و خوشحالی وجودشان را در بر می گیرد.
سرچشمه بدبختى این گروه دو چیز بوده است انكار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت
(وَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُون) َ(45- زمر)
_ یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اینست که به پیروى هواى نفس گرایش دارد و به نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مىخواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مى دهد و مىگوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مىكند و نمىداند كه همین خود وسیله ای است كه با آن امتحانش مىكنند.
دو نکته:
1. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد، ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست. بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد.
2. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند.(49- زمر)
_ امیدبخش ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهكاران.(53 تا 55 - زمر)
خداوند متعال راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنه كاران مى گشاید و با لحنى آكنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است.
دو نکته مهم:
1. با استناد به جمله « إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» ثابت می شود که خداوند هر گناهی اعم از صغیره و کبیره را بخشیده و مشمول غفران خود می کند.
2. با مقایسه این آیه با آیه 48 سوره نساء که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یَشاءُ؛ خداوند شرك را نمىبخشد، اما كمتر از آن را براى هر كس كه بخواهد مىبخشد.» فهمیده می شود که بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود؛ حتی اگر شرک باشد؛ اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود.
_ بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛ احترام خواهند دید و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند، جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود. (73- زمر)
_ ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست.(40- غافر)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و سوم
_ مفاد عهدی که با خدا بسته ایم:
شیطان را عبادت و پرستش و اطاعت نكنیم و تنها خداوند متعال را پرستش و عبادت کنیم. منظور از «عبادت كردن و پرستیدن شیطان»، اطاعت و پیروی از وسوسه های اوست.
(أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَا بَنى ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَكمُْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ* وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیم)(60_61 ، یس)
_ اعضای بدن، از شاهدان روز قیامت هستند.
هر عضوى به عمل مخصوص به خود شهادت مىدهد و نام دست و پا در آیه شریفه از باب ذكر نمونه است و گرنه چشم و گوش و زبان و هر عضو دیگر نیز به كارهایى كه به وسیله آنها انجام شده،شهادت مىدهند.
(الْیَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكلَِّمُنَا أَیْدِیهِم وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كاَنُواْ یَكْسِبُون).َ(65- یس)
_ در فرهنگ قرآن مومن زنده است و کافر مرده؛ مومن حق را می بیند و می شنود و در قلب و اندیشه او اثر کرده و در عمل او ظاهر می شود اما کافر و کسی که منکر دین است چون مرده است؛ کر است و کور است و قلب و اندیشه اش هیچ تاثیری از قرآن و کلام حق نمی پذیرد.
(لِّیُنذِرَ مَن كاَنَ حَیًّا وَ یحَِقَّ الْقَوْلُ عَلىَ الْكَافِرِینَ).(70- یس)
_ گمراهى از مسیر حق ناشی از فراموشى قیامت است و نتیجه اش عذاب شدید الهى است. (إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدُ بِمَا نَسُواْ یَوْمَ الحِْسَابِ).(26- ص)
_ دو دلیل بر وجود و یا ضرورت وجود قیامت اقامه شده است:
یکی اینکه اگر قیامتی نباشد وجود این جهان مادی باطل و بیهوده خواهد بود؛ چون هدفی برای بودنش وجود نخواهد داشت. اینکه موجوداتی خلق شوند و از آسمان و زمین این عالم استفاده کنند و بعد هم هیچ به هیچ این نظام یک نظام بی هدفی خواهد بود که ساحت قدس الهی از چنین بیهوده کاری و عمل لغوی مبراست.
دیگر اینکه اگر قیامتی نباشد و محکمه عدل و پاداش و عقابی برپا نشود آنگاه کسی که در این دنیا بد بود و بد عمل کرد فرقی با آنکه خوب بود و خوب عمل کرد تفاوتی نخواهد داشت و این از نظر وجدان پذیرفته شدنی نیست.
برای اینکه این دو اشکال جدی پیش نیاید عقل حکم می کند که باید پس از این عالم عالمی باشد که هم هدف این دنیا در آن محقق شود و هم تفاوت بین متقی و فاجر روشن شود.(27 و 28 ؛ ص)
_ سه درس آموزنده و مهمی که در گفتگوی خدا و شیطان نهفته است:
1. پاسخ ابلیس اشاره اى است به اینكه از نظر ابلیس اوامر الهى به خودی خود لازم الاجرا نیستند؛ بلکه فرامین الهی وقتى لازم الاطاعة هستند كه حق باشند و چون امرش به سجده كردن، حق نبود پس اطاعتش هم واجب نبود. برگشت این حرف به این است كه ابلیس اطلاق مالكیت خدا و حكمت او را قبول نداشته و این همان اصل و ریشه اى است كه تمامى گناهان و عصیان ها از آن سرچشمه مىگیرد؛ چون معصیت وقتى سرمى زند كه صاحبش با انکار ربوبیت خدا و با این توجیه که ارتکاب معصیت بهتر از ترک آن است، از حکم الهی سرپیچی کند.
2. این مجازات سنگین برای ابلیس تنها برای ترک یک سجده نبود؛ آنچه باعث این سقوط و لعنت ابدی ابلیس شد استکبار او بود. استکباری که با اظهار نظر و استدلال در برابر امر الهی وجودش ثابت شد. اگر استدلال ابلیس را تحلیل کنیم سر از كفر عجیبى در مىآورد. او با این سخن خود در حقیقت به خدا گفت که برخی از دستورات تو اساس و پایه درستی ندارد (انکار حکمت الهی) و نیز برخی از دستورات تو کاملا نادرست است. معاذالله جاهلانه است (انکار علم الهی) و من بهتر از تو می فهمم.
3. کسی که عالمانه و از روی عمد مرتکب معصیت می شود، در حقیقت همان راهی را رفته است که ابلیس رفته. یعنی به خدا می گوید تو گفته ای نکن؛ ولی نظر من این است که انجام این کار اشکالی ندارد و بعد مرتکب می شود.(75 تا 78؛ ص)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و دوم
_ اگر فردی گناه و طاعتش تاثیری در اقبال و ادبار مردم به دین داشته باشد، عذابش دوبرابر و پاداشش دو برابر(الْعَذَابُ ضِعْفَینِْ _ أَجْرَهَا مَرَّتَینِْ) خواهد شد.(30 و 31 - احزاب)
_ زنان؛ با ناز و عشوه حرف نزنید!
(فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا)(32- احزاب)
_ اظهار نظر در حکم خدا ممنوع! كسى كه از دستور خدا و پیامبرش نافرمانى كند گرفتار گمراهى آشكارى شده است.
(وَ مَا كاَنَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضىَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَكُونَ لهَُمُ الخِْیرََةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا)(36- احزاب)
_ چند توصیه برای رفتن به میهمانی:
1. بی اجازه و دعوت (ناخوانده) به خانه کسی نرویم.
2. اگر برای صرف غذایی دعوت شده ایم؛ زودتر نرفته و در آنجا منتظر غذا ننشینیم.
3. پس از صرف غذا سریعتر بلند شده و آنجا را ترک کنیم.
4. پس از جمع شدن سفره از نشستن بیهوده و سرگرم شدن به گفت و گو پرهیز کنیم.
5. این زودتر رفتن ها و دیرتر بلند شدن ها، صاحبخانه را که برای خود کار و برنامه دارد آزار می دهد و طبیعت کار این است که او از اعتراض و بیرون کردن شما شرم دارد؛ اما شما این وظیفه ای را که خدا بیان کرد بدانید و به آن عمل کنید. (53- احزاب)
_ رعایت حجاب بر زنان واجب است. (زنان روسریهای خود را باید طورى بپوشند كه زیر گلو و سینه هایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد).
(یَأَیهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا) (59- احزاب)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیست و یکم
_ هدایتی که نصیب هر کس نمی شود.(مقصود هدایت ویژه است).
ما دو نوع هدایت داریم:
هدایت ابتدایی: همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود.
هدایت ویژه: کسانی که طبق برنامه های دین عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف.
(وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنهَْدِیَنهَُّمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ).(69- عنکبوت)
_ گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند، در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند.(1)
(ثُمَّ كاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَِایَاتِ اللَّهِ وَ كاَنُواْ بهَِا یَسْتَهْزِءُون).(10- روم)
_ سیل و زلزله ای که ما می سازیم، محصول اعمال مردم است.
مراد از فساد در زمین (الْفَسَادُ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ) مصایب و بلاهایى عمومى است كه منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود مىكند؛ مانند زلزله، قحطى، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مىورزند، و گناهانى است كه مىكنند.
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ)(41- روم)
_ عده ای هستند که امیدی به هدایتشان نیست.
دریافت آموزه های وحیانی از فرستادگان الهی، تنها در صورتی ممکن است که دریافت کننده صاحب گوش درونی شنوا و روح ایمانی زنده باشد و اگر کسی در اثر گناه و پلیدی گوش باطنش کر شد و روح ایمانش مُرد؛ دیگر امیدی به هدایت او توسط فرستادگان حق نخواهد بود.
(وَ مَا أَنتَ بِهَدِ الْعُمْىِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بَِایَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ)(53- روم)
_ دو دستور مهم درباره رفتار با والدین:
1. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود.(2)
2. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد.(3)
(وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا) (15- لقمان)
_ یکی از دلایل عذاب در دنیا:
خداوند بندگان نافرمانش را قبل از وقوع قیامت به سختی و فشاری از قبیل قحطى و مرض و جنگ و خونریزى و امثال آن مبتلا می کند تا شاید به خود آیند و از شرك و لجبازیشان توبه نمایند و به سوى او برگردند.
(وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنىَ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبرَِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ)(21- سجده)
________________________
1. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود، چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد؛ حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی؟ چه روزه ای؟ دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است.
2. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد.
3. بر همه لازم و واجب است که در همه حال به والدین خود احترام بگذارند حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آنها کند.
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء بیستم
_ شرایط استجابت دعا در قرآن:
1. از شرایط استجابت دعا آن است که حال دعا کننده حال اضطرار باشد؛ یعنی تمام درهاى عالم اسباب به روى خود بسته شده و كارد به استخوانش رسیده بیند و یقین داشته باشد تنها كسى كه مىتواند قفل مشكلات او را بگشاید و بن بست ها را بر طرف سازد، تنها و تنها ذات پاك خداوند است و نه غیر او.
2. سه شرط «حالت اضطرار دعا کننده»؛ «توجه و خواندن اختصاصی خداوند متعال بدون توجه به غیر او» و نیز «سوء (بد) بودن وضعیت موجود»، سه شرطی هستند که در صورت محقق شدن هر سه آنها با هم، دعا مستجاب خواهد شد.
أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)
_ تعیین تکلیف برای خدا ممنوع!
ادب در دعا اینست که بگوییم: خدایا! ما سراسر نیازیم و تو عالم و توانا به آن نیازها؛ اگر صلاح است هر چه خیر ماست به ما عنایت کن. نکته دیگر آنکه از تعیین مصداق و اصرار بر خواسته پرهیز کنیم.
(فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنىِّ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىََّّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ)(24- قصص)
_ گمراه ترین مردم گروهى اند كه رهبر خود را هواى نفس خویش قرار داده اند که این عده هرگز از هدایت الهى بهره نخواهند برد. علت این است که هوای نفس چون پرده ضخیمی مانع دید عقل می شود و قدرت درك حقایق را از او می گیرد.(50- قصص)
_ روح قارونی در فرهنگ ما:
این فکر قارونی که من خودم زحمت کشیدم به اینجا رسیدم؛ تاجر شدم، دکتر شدم، مهندس شدم، کاره ای شدم و ... فکر رایجی است که مبنای برخی از عملکردها قرار گرفته و عده ای آن را مجوزی برای بخشی از تصمیم های نادرست خود می دانند.
راه درمان این نوع فکر قارونی آن است که تمام داشته های خود را نعمت و موهبت الهی بدانیم و در دل و با زبان بگوییم: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که داریم از خداست » و تلاش کنیم تا با مصرف آن نعمت در مسیری که رضای خدا در آن است شکر نعمتش را بجا آوریم که او وعده داده است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزیدَنَّكُمْ؛ اگر شکر نعمت را بجا آورید خدا افزونش می کند.» و این همان نکته نابی است که فکر قارونی با آن بیگانه است و از نتایجش محروم.
(قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمٍ عِندِى) (78- قصص)
_ ادعای ایمان، بی امتحان نمی ماند.
این نوشته را با جمله ای معروف از شهید چمران(ره) که متناسب با این بحث است به پایان می بریم:
«وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود».
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء نوزدهم
_ افسوسهای بی فایده در قرآن:
حسرت اول بعد از آن است که میبینند تنها راه نجات و سعادت راهی بود که فرستادگان الهی به مردم ارائه کردند و خود در آن راه پیشقدم شده و مردم را به آن دعوت کردند؛ ولی اینها به جای تبعیت و همراهی با رسولان حق، آنها و راهشان را مسخره کردند و از گام نهادن در آن به شدت خودداری کردند.
حسرت دوم نسبت به دوستانی است که در دنیا برگزیدند. دوستانی که به ظاهر دوست بودند اما در واقع دشمنان خطرناکی بودند که باعث گمراهی و بدبختی آنها شدند و با آنکه دین و راهکار هدایت و سعادت در دسترس اینها قرار داشت اما آن به ظاهر دوستان آنها را از پیروی دین منع کرده و به گناه و بازیهای دنیایی مشغول کردند. (نقش دوست در سعادت و شقاوت انسان) (27 تا 29 ، فرقان)
_ فردای قیامت پیامبر (ص) و در واقع قرآن از مهجور ماندن (دور انداختن و ترک کردن) قرآن گلایه و شکایت می کند.(1)
(وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً).(30 - فرقان)
_ بتی که پرستش آن بین ما رواج دارد، بت نفس ماست. هر جا که فرمان یا همان خواست دل با حکمی از احکام الهی در ستیز شد همان جا میتوان فهمید که ما خداپرستیم یا مطیع بت نفسیم.
(أَ رَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ)(فرقان- 43)
_ چقدر از مال خود را انفاق کنیم؟
مؤمنین انفاقی عادلانه و دور از هر گونه اسراف و سختگیری دارند؛ نه آن چنان بذل و بخشش میکنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند و نه آن چنان سخت میگیرند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.
(وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْترُُواْ وَ کَانَ بَینَْ ذَالِکَ قَوَامًا).(67- فرقان)
_ راه تبدیل سیئات به حسنات:
اگر گنهکاری واقعاً از کرده خود پشیمان شد و در عقیده و عمل خود بازنگری کرد و راه جبران و صلاح را پیش گرفت خداوند به او وعده داده که گناهانش را تبدیل به حسنات خواهد کرد.
(مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا).(70- فرقان)
_ در ماجرای ناقه ثمود، قاتل شتر فقط یک نفر بود؛ اما خداوند نفرمود «فعقرها احد منهم؛ یکی از آنها شتر را کشت»؛ بلکه فرمود « فَعَقَرُوهَا؛ همه او را کشتند» و بعد هم نفرمود فقط آن یک نفر عذاب شد بلکه فرمود همه آنها به عذاب الهی گرفتار شدند . حال سوال این است که چرا خداوند گناه یک نفر را به همه نسبت داد و همه را گرفتار عذاب کرد؟
جواب: عذاب خداوند همه را گرفت؛ چون همگان به آن گناه رضایت دادند. (156 تا 158 شعراء)
______________________
1_ هجر قرآن فقط این نیست که به کلی قرآن را دور بیندازند. اگر یک آیه یا یک سوره آن را ترک کردند، صدق هجر میکند. عامه که آیات راجع به ولایت را ترک کردند، و بسیاری آیات حجاب و آیات ربا، و بسیاری از آیات احکام، مثل آیات حدود؛ حد سرقت، قذف، زنا، دیات و قصاص را ترک کردند.
در قيامت از شما، قرآن شكايت ميكند
حق، مجازات شما را در قيامت ميكند
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء هجدهم
_ تصوری بین دین داران بی بضاعت و بی دینان ثروتمند رواج دارد که گمان می کنند داشته و انباشته آنان که بی دینی می کنند همه از لطف و عنایت ویژه خداوندی به آنهاست و به تعبیر دیگر خدا نظر خیر و رحمت به آنها کرده است که اینچنین ثروت و دارایی مالی و فامیلی را به زندگی آنها سرازیر کرده است؛ اما خدا در این آیات خط بطلان بر چنین تصوری کشیده و صاحبان این پندار را افرادی قلمداد کرده است که از درک و شعور لازم برای فهم حقیقت این امر بی بهره اند. (اشاره به سنت استدراج)
(أَ یحَْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ* نُسَارِعُ لهَُمْ فىِ الخَْیرَْاتِ بَل لَّا یَشْعُرُونَ)(56- 55، مومنون)
_ روش برخورد با بدی ها در قرآن:
یكى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است كه بدیهای آنها به نیكى پاسخ داده شود؛ اینجاست كه شور و غوغایى از درون وجدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار مىدهد. این کار در بسیاری از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود.
ناگفته پیدا است كه این دستور مخصوص مواردى است كه دشمن از آن سوء استفاده نكند و آن را دلیل بر ضعف شما نشمارد و بر جرأت و جسارتش افزوده نگردد. و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشكارى و قبول تسلیم در برابر وسوسه هاى دشمنان نیست.
(ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ) (96- مومنون)
_ در اجرای حکم خدا دلسوزی نکنید. به هر زن و مرد زنا كاری صد تازیانه بزنید. نهی از رأفت و دلسوزی که در آیه آمده است در حقیقت نهی از ترحم بی جایی است که سبب سستی و کوتاهی در اجرای احکام و دستورات دین خدا می شود.
(الزَّانِیَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ كلَُّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْكمُ بهِِمَا رَأْفَةٌ فىِ دِینِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْم)ِ (2- نور)
_ تنها عامل نجات انسانها از آلودگیها و انحرافات و نیز رشد و بالندگی روحی او فقط فضل و رحمت الهى است و بس؛ با این تحلیل که: او هم نعمت عقل را به انسان داده و هم از طریق و فرستادگانش راه پاک شدن و ماندن و رشد کردن را به بشر تعلیم داده است.
(وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكمُْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكىَ مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا)(21- نور)
_ هشدار به کسانی که گناه در خلوت را ساده انگاشته و به راحتی از کنار آن می گذرند. غافل از آنکه در مخفی ترین مکانها همواره شاهدانی با ما هستند که گناه، خیانت و جنایت را درک کرده و در آن روز که محکمه عدل الهی بر پا می شود بر علیه ما شهادت می دهند.
(یَوْمَ تَشهَْدُ عَلَیهِْمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم بِمَا كاَنُواْ یَعْمَلُونَ)(24- نور)
_ چند دستور مهم به بانوان مسلمان:
1. «چشم چرانى» و دیدن صحنه های حرام همانگونه كه بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام مىباشد.
2. «پوشاندن شرمگاه» در مقابل نگاه دیگران، همانگونه که برای مردان واجب است براى زنان نیز واجب است.
3. «پنهان کردن محلهایی از بدن که معمولا تزیین می کنند»: یا زینتهایی که معمولا از دید نامحرم پنهان است را درمعرض دید او قرار ندهند؛ مگر دستها تا مچ و گردی صورت به شرط آنکه زینت نداشته و بدون آرایش باشد.
4. «وجوب رعایت حجاب»: زنان باید اندام خود را در مقابل دیگران بپوشانند.(براین اساس واجب است حجاب را رعایت کنند).
5. «پرهیز از جلب کردن توجه نامحرم به هنگام راه رفتن»: به هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا توجه نامحرم به آنها جلب شود. (به احتمال خیلی قوی کفشهای صداداری که این روزه زنان به پا می کنند مصداق این فراز قرار بگیرد). (31- نور)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء هفدهم
_ وحی به دو صورت ممکن است رخ دهد:
یکی وحی گزاره های علمی است که در این نوع گیرنده به چیزی که نمی دانست عالم می شود.
نوع دیگر وحی فعل عملی است به این صورت که فرد گیرنده در خود میل و اشتیاق شدید به کاری را پیدا کرده و درصدد انجام آن بر می آید.
نمونه های قابل درک این نوع وحی را همه می توانند در خود احساس کنند؛ زمانی که بدون مقدمه در خود میل شدیدی به انجام کار خیری پیدا می کنید و به تکاپو می افتید تا به هر ترتیب که شده آن را انجام دهید؛ مصداق و نمونه ضعیف شده ای از وحی فعل خیر است. وحی به مادر موسی برای رها کردن او در آب هم از نمونه های این نوع وحی است.
(وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیرَْاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوةِ وَ إِیتَاءَ الزَّكَوةِ وَ كاَنُواْ لَنَا عَابِدِینَ)(73- انبیاء)
_ باید قدردان محافظين و دانشمندان نظامی باشیم.
(وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُون)َ(80- انبیاء)
_ ذکر یونسیه نسخه ای برای نجات همه مومنین است.
(وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنىِّ كُنتُ مِنَ الظَّلِمِینَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجََّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَالِكَ نُجِى الْمُؤْمِنِینَ(88- 87 ، انبیاء)
_ صحنه هایی که قرآن از وقوع قیامت به تصویر می کشد:
1. در آن واقعه، تنها زمین نمی لرزد، بلکه جهان به لرزه در می آید؛ آسمان و زمین، خورشید و ستارگان، کرات و کهکشانها همه دگرگون می شوند.
2. « مُرْضِعَةٍ » یعنی مادرانی که در حال شیر دادن به کودکان خود هستند. با اینکه عاطفی ترین حالت و قوی ترین دلبستگی عالم میان آن دو وجود دارد، ولی با این حال کودک را از خود جدا کرده او را رها می کند و می رود.
3. هر بارداری طفل خود را سقط می کند.
4. مردمِ هراسان و وحشت زده را که می نگری گمان می کنی که مست اند و عقل از سرشان پریده؛ اما اینطور نیست؛ عذاب شدید خدا آنها را به این روز انداخته است.
_ حالت توبه شکننان در قیامت چنین است که در دنیا چون به گناه عادت کرده بودند هرگاه تصمیم به ترک آن می گرفتند باز دوباره به سمت آن برگشته و جان به آتش گناه می سوزاندند؛ همین حالت یعنی فاصله گرفتن و برگشتن به گناه در قیامت به شکلی ظهور می کند که قرآن می گوید: هر گاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوه هاى آن خارج شوند آنها را به آن باز مىگردانند.
(كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن یخَْرُجُواْ مِنهَْا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُواْ فِیهَا وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الحَْرِیق)ِ(22- حج)
_ وعده خداوند برای دفاع از مومنین، حتمی است. مهم آن است كه ما مصداق «الَّذِینَ آمَنُوا» باشیم؛ درنتیجه دفاع الهى از ما حتمى و تخلف ناپذیر خواهد بود.
(إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ)(38- حج)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء شانزدهم
_ یک نکته شگفت انگیز که در داستان حضرت موسی و خضر (ع) وجود دارد اینست که اگر انسان، واقعا صالح باشد خداوند به پیامبرانش هم مأموریت می دهد هوای نسل او را داشته باشند. در داستان موسی و خضر کسی چند صد سال قبل میزیسته؛ چون انسان صالح و متدینی بوده است خداوند متعال به دو پیامبر خود که یکی از آنها نیز اولوالعزم است مأموریت میدهد تا از اموال دو یتیم در نسل او مراقبت کنند و این امر بسیار شگفت انگیز است.(82- کهف)
_ اگر کسی ضرر کرد و فهمید ضرر کرده است به فکر چاره افتاده و سعی میکند که جبران کند؛ اما بیچاره کسی که ضرر میکند و گمان میکند که دارد سود میبرد. چنین کسی امیدی به بازگشت و جبرانش نیست. چون اینها علاوه بر غفلت از ضرر، آن را سود هم تلقی میکنند از این رو به زیانکار ترین افراد لقب گرفتهاند.
(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فیِ الحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَسَبُونَ أَنهَّمْ یحُسِنُونَ صُنْعًا(104- 103 ، کهف))
_ خدا عنایت میکند؛ اما تو هم تکانی بخور! (حرکت از توست، برکت از خدا) کمکهای ویژه و امدادهای غیبی الهی که از مسیر غیر عادی و ناشناخته نصیب برخی میشود، حقیقتی است انکار ناپذیر؛ اما این بدان معنا نیست که چون خدا میتواند پس بشر باید دست روی دست گذاشته و فقط منتظر غیب باشد.
(وَ هُزِّی إِلَیْکِ بجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا)(25- مریم)
_ راه محبوب شدن بین مردم ایمان و عمل صالح است. هر کس اهل ایمان و انجام عمل صالح باشد خداوند محبت او را در دل دیگران انداخته و او بدون اینکه قدمی در این جهت برداشته باشد محبوب دیگران میشود.(1)
(إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ سَیَجْعَلُ لهَمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا)(96- مریم)
_ اصلیترین عامل سختیهای آزار دهنده در زندگی، روی گرداندن از هدایت الهی است.
چند نکته:
1. اگر کسی از هدایتگران الهی پیروی کند؛ نه گمراه میشود و نه به مشقت و رنج میافتد.
2. از چنین کسی هم ضلالت و شقاوت دنیایی نفی شده هم آخرتی.
3. علت تنگی معیشت در دنیا و کوری در روز قیامت، فراموش کردن خدا و اعراض از یاد او است.
4. آرامش غیر از آسایش است. آسایش راحتی تن است و آرامش راحتی جان. بسیارند کسانی که از یاد خدا اعراض کردهاند؛ اما غرق در ثروت و امکانات و آسایشند؛ ولی این افراد از آن آرامش روحی بهرهای ندارند.
5. اصولاً تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است، دلیل آن هم عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود و وابستگی بیش از حد به جهان ماده است؛ ولی آن کس که به خدا ایمان دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.(124- طه)
_____________________
1. روایتی عجیب:
در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آ له آمده است: هنگامی که خداوند کسی از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل میگوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار! جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمانها ندا میدهد کهای اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست بدارید! که به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست میدارند؛ آنگاه پذیرش این محبت در زمین نیز منعکس میشود.
و هنگامی که خداوند کسی را دشمن بدارد به جبرئیل میگوید من از او متنفرم، او را دشمن بدار! جبرئیل هم او را دشمن میدارد. سپس در میان اهل آسمانها ندا میدهد که خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید! همه اهل آسمانها از او متنفر میشوند؛ آنگاه این تنفر در زمین نیز منعکس میشود.(به نقل از تفسیر نمونه ج13 ص146)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء پانزدهم
_ ثمره بدیها و خوبی ها، فقط و فقط دامنگیر خودمان می شود.
(إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكمُْ وَ إِنْ أَسَأْتمُْ )(7- اسراء)
_ دوام وضعیت فعلی بسته به عملکرد شماست.
(إِنْ عُدتمُْ عُدْنَا) (8- اسراء)
_ پاسخ خدا به کسی که دنیا می خواهد و کسی که به دنبال آخرت است، سنت امداد الهی است. (خدا به هر دو گروه باب لطف خود عطا می کند و هیچ کس از عطای الهی محروم نیست).
(كلاًُّ نُّمِدُّ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَ مَا كاَنَ عَطَاءُ رَبِّكَ محَْظُورًا)(20- اسراء)
_ چه کسانی برادران شیطانند؟
*اسراف كنندگان و ولخرجان، برادران شیاطین اند.
*در آیه بعد مبذرین «ریخت و پاش کنندگان» را برادران شیاطین می خواند که این برای آن است که آنها نیز نعمتهایی را که خدا داد، كفران مىكنند و در غیر محلش، صرف مىنمایند.(26و27 ، اسراء)
_ چرا برخی نمی توانند گناه را ترک کنند؟
شیطان ابتدا وسوسه کرده و به گناه دعوت می کند. پس از آنکه فرد اولین قدم را برداشت و خود را به آن آلود، وسوسه های بعدی سریعتر و راحتتر در او اثر می کند. هر چه انجام گناه ساده تر و سریعتر شود نشان از آن دارد که شیطان بهتر و بیشتر بر او تسلط یافته و به تعبیری بهتر سوار شده و افسار نفس را به دست گرفته است. از این به بعد او می برد هر جا که خاطرخواه اوست و این افسار به دهان یا گردن هم می رود هر جا که او می کشد. چنین کسی به عیان مشاهده می کند که تلاشهای سطحی او برای ترک گناه سودی ندارد و با کوچکترین حرکتی که شیطان به افسار می دهد او با سرعت به سمت گناه رفته و آن را مرتکب می شود.
چاره رهایی از این اسارت، توبه ای حقیقی و تلاش جدی در سایه توکل به خدا و توسل به اولیای اوست.(62- اسراء)
_ قرآن کریم همان نسخه شفابخش است که داروی تمام مرضهای روحی را ارئه می کند؛ البته این نسخه، برای مومنین که به آن ایمان دارند و پذیرای آن هستند، نافع است و شفادهنده ولی برای غیر مومنین که آن را باور ندارند و پذیرای آن نیستند، نه تنها شفادهنده نیست؛ بلکه بر درد و آلام درونی آنها می افزاید. باید توجه داشت که علت این افزایش درد، قرآن نیست؛ بلکه آن مرض درونی آنهاست که چون دارو را نمی پذیرد واکنش های دردآور بیشتری از خود نشان می دهد.
(وَ نُنزَِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّلِمِینَ إِلَّا خَسَارًا)(82- اسراء)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء چهاردهم
_ منابع اصلی هر چیز نزد خداست.
خدا توانایی بر ایجاد هر مقدار در هر زمان را دارد، ولی همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شدهای از طرف خدا نازل میگردد.
(وَ إِن مِّن شیَْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزَِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُوم)ٍ(21- حجر)
_شیطان همه را گمراه می کند، به غیر از مخلَصین.
مخلَصین چه کسانی هستند؟
مخلصین کسانی هستند که ابتدا ایشان خود را برای خدا خالص کردند، آنگاه خدا هم آنان را برای خود خالص گردانید؛ یعنی غیر خدا کسی در آنها سهم و نصیبی ندارد و در دلهایشان محلی که غیر خدا در آن منزل کند باقی نمانده است و آنان جز به خدا به چیز دیگری اشتغال ندارند و هر چه هم که شیطان از کیدها و وسوسههای خود را در دل آنان بیفکند همان وساوس سبب یاد خدا میشوند و همانها که دیگران را از خدا دور میسازد، ایشان را به خدا نزدیک میکند.(39 تا 42 ، حجر)
_ تنها گروهی که از رحمت پروردگار ناامیدند، گمراهانند.
(وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ)(56- حجر)
_ برخی برای توجیه رفتار و عقاید انحرافی خود می گویند: اگر خدا نمیخواست ما این کار را نمیکردیم!! (35- نحل)
جواب این شبهه:
خداوند دو اراده دارد؛ اراده تشریعی و اراده تکوینی. آنان که به دام این شبهه عمداً یا سهوا گرفتار شدهاند از اراده تشریعی یا همان خواست در پس قانون خدا غفلت کردهاند. خدا با قانونی که وضع کرده و آن را توسط فرستادگانش به مردم ابلاغ کرده است از مردم خواسته تا عقاید صحیح و اعمال صالح داشته باشند و از همین طریق به آنها اجازه نداده که در مسیر انحراف افتاده و راه هلاکت را طی کنند و به اراده تکوینی دست آنها را باز گشته تا با اختیار خود راه درست را از نادرست برگزیده و در آن حرکت کنند. پس خداوند آنها را منع کرده ولی با بیان قانون؛ نه با زور و سلب اختیار و اگر انتظار دارند که خدا دست هر تبهکار و فکر هر منحرفی را به اجبار گرفته و به راه راست هدایت کند بدانند که هر چند این کار ممکن است اما چون با فلسفه تکامل اختیاری انسان ناسازگار است خدا این کار را نخواهد کرد.
_ «تقیه» برای حفظ جان و ذخیره کردن نیروها برای خدمت بیشتر در راه خدا در اسلام مجاز شناخته شده است.
(إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنُِّ بِالْایمَانِ )(106- نحل)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء سیزدهم
_ اکثر ایمانها، آلوده به شرک است.
(وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِکُونَ)(106- یوسف)
_ تغییر سرنوشت در گرو خواست و حرکت خود ملت هاست.
(إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِم)(11- رعد)
_ ویژگی های حق گرایان از نظر قرآن:
1. به عهد الهى وفا مىکنند و آن عهد را نمىشکنند.
2. پیوندهایى را که خداوند امر به حفظ آن کرده برقرار مىدارند که از معروفترین مصادیق آن صله رحم است.
3و4. نسبت به پروردگارشان، خشیت دارند و از بدى حساب در دادگاه قیامت مىترسند.
(فرق بین خشیت و خوف: خشیت تاثر در محدوده قلب است ولی خوف واکنش عملی برای خلاص شدن است هر چند که در دل متاثر نگشته و دچار هراس نشده باشد).
5. در برابر تمام مشکلاتى که در مسیر اطاعت، ترک گناه، جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد براى جلب خشنودى پروردگار صبر و استقامت می ورزند.
6. نماز را بر پا مىدارند.
7. از آنچه به آنان روزى داده ایم در پنهان و آشکار انفاق مىکنند.
8. بوسیله حسنات، سیئات را از میان مىبرند. به این معنى که وقتی گناهی از آنها سر بزند، تنها به ندامت و استغفار، قناعت نمىکنند، بلکه عملا با انجام کار خیر و عمل به وظایف فوت شده در مقام جبران بر مىآیند. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که آنها بدى را با بدى تلافى نمیکنند، بلکه سعى دارند با انجام نیکى در حق کسی که به آنها بدی کرده است او را وادار به تجدید نظر کنند.(20 تا 22 ، رعد)
_ دلها فقط به یاد خدا آرام مىگیرد.
أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُِّ الْقُلُوبُ(28- رعد)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء دوازدهم
_ کسانی که خداوند در همین دنیا با آنها تسویه حساب میکند.
عمل آدمی، تنها آن نتیجهای را در پی خواهد داشت که او قصد کرده است؛ که اگر منظورش نتیجه دنیوی باشد نتیجه دنیوی هم نصیبش میشود؛ مثلاً وضع مالیاش بهتر میشود، مشهور میشود، به نام و نانی میرسد و مانند آن. بنابراین صرف اینکه عملی صلاحیت دارد که در طریق آخرت واقع شود، برای رستگاری و رسیدن به نعمتهای اخروی کافی نیست.(16 و 15، هود)
_ بقیة الله به چه معناست؟
منظور از «بَقِیَّتُ اللَّه»، سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است، ولی هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، « بقیةالله» محسوب میشود.
بنابراین تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ و نیز تمام رهبران راستین که پس از مبارزه با یک دشمن سر سخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند از این نظر بقیةالله اند.
چون مهدی موعود علیهالسلام، آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است بی شک یکی از روشنترین مصادیق «بقیةالله» خواهد بود؛ بلکه از همه به این لقب شایستهتر است، به خصوص که تنها باقیمانده بعد از پیامبران و امامان، آن حضرت است.
از امام باقر علیهالسلام نقل شده است: « نخستین سخنی که مهدی علیهالسلام پس از قیام خود میگوید این آیه است" بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ" سپس میگوید منم بقیةالله و حجت و خلیفه او در میان شما، سپس هیچکس بر او سلام نمیکند مگر اینکه میگوید: السلام علیک یا بقیةالله فی ارضه ».(کمال الدین ج1 ص331)
(بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌْ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ )(86- هود)
_ چرا برخی حرف حق را نمیفهمند؟
قرآن به عنوان دردآشنای دارو شناس این رفتار را اینگونه تحلیل میکند که چون اینها عقل و فطرت خود را زیر خروارها خاک شهوت و غضب دفن کردند. اکنون که در برابر ندای وحی و فطرت قرار میگیرند، قادر به درک آن نیستند با اینکه به ظاهر مشکلی در قوای ادراکی آنها وجود ندارد. برای همین است که اذعان به نفهمیدن حرفی میکنند که مؤمنین به راحتی آن را فهمیده و درک میکنند.
(قَالُواْ یَاشُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ) (91- هود)
_ سران گمراهی پیشاپیش حزب خود وارد جهنم میشوند.
(فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ(97) یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ فَأَوْرَدَهُم)ُ (98- هود)
_ عبادتها، حسناتی هستند که آثار گناه و معصیت را از دل میبرند.
_ إِنَّ الحَْسَنَاتِ یُذْهِبنَْ السَّیَِّاتِ (114- هود)
_خدا اینگونه به بندگان مخلَصش عنایت میکند.
(برهانی که یوسف از پروردگار خود دید، همان برهانی است که خدا به بندگان مخلَص خود نشان میدهد و آن نوعی از علم مکشوف و یقین مشهود و دیدنی است، که نفس آدمی با دیدن آن چنان مطیع و تسلیم میشود که دیگر به هیچ وجه میل به معصیت نمیکند.(24- یوسف)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء یازدهم
_انفاق، غرامت نیست. بلکه موجب قربت و نزدیکی به خداست.
(وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغْرَمًا ... وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ) (99و98 - توبه)
_ با پرداخت واجبات مالی جان خود را پاک و نورانی کنید.
(خُذْ مِنْ أَمْوَالهِِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهَِا) (103- توبه)
_ چیزی از دید خدا و رسولش و نیز شاهدان اعمال، مخفی نیست.
(وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرََی اللَّهُ عَمَلَکمُْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَترَُدُّونَ إِلیَ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشهََّادَةِ فَیُنَبِّئُکمُ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ)(105- توبه)
_ آیه نَفْر: واجب است که عدهای بروند و فقه و علوم دینی بخوانند و برگردند.(واجب کفایی)
(وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فیِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُونَ)(122- توبه)
_ خدا یک یا دو امتحان اصلی، هر سال از ما میگیرد و برخی در همه نوبتها، از امتحان مردود گشته و نمیتوانند از امتحان خدایی سربلند بیرون آیند و توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند که اگر در این باره فکر میکردند قطعاً بیدار میشدند و وظیفه واجب و حیاتی خود را تشخیص میدادند.
(أَ وَ لَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فیِ کُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَینِْ ثمَُّ لَا یَتُوبُونَ وَ لَا هُمْ یَذَّکَّرُون)َ(126- توبه)
_ هر چه کنی به خود کنی!
(یَأَیهَُّا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلیَ أَنفُسِکُم) (23- یونس)
_ نجات مؤمنین، وعده حتمی خداست.
(ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ کَذَالِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ)(103- یونس)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء دهم
_ آیهای که خمس را واجب کرد.
(وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیَْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیل) (41- انفال)
_ سرنوشت انسان به دست و اختیار خودش رقم میخورد.
(أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیرًِّا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلیَ قَوْمٍ حَتیَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)(53- انفال)
_ زندگی مسالمت آمیز در کنار تمام انسانها از قوانین بینالمللی قرآن است. اما اگر عدهای که معمولاً سران یک کشور و ملتند به هیچ یک از قراردادهایی که با حکومت اسلامی بستهاند پایبند نبودند آنگاه قرآن که مدافع عزت و شرف انسانهای با خداست، دستور مقابله جدی با آنها را میدهد:
دستور اول: تا زمانی که آنها به قراردادهایی که با شما بستهاند پایبند بودند، شما هم پایبند باشید؛ « فَمَا اسْتَقَمُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لهَُمْ»
دستور دوم: اگر آنها همچنان به پیمان شکنی خود ادامه دادند و عهد خود را زیر پا گذاشتند و آئین شما را مورد مذمت قرار داده و به تبلیغات سوء خود ادامه دادند؛ شما با رهبران این گروه کافر پیکار کنید؛ زیرا آنها ارزشی برای قرارداد قائل نیستند. تا شاید به این شدت عملی که شما به خرج میدهید از کار خود پشیمان شوند و دست بردارند.(12- توبه)
_ خدا سرمایه داران بی درد را تهدید به عذابی سخت کرده است.
(الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)(34- توبه)
_ آیهای که مصرف زکات را بیان میکند.
(إِنَّمَا الصَّدَقَتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْعَمِلِینَ عَلَیهَْا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبهُُمْ وَ فیِ الرِّقَابِ وَ الْغَرِمِینَ وَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ)(60- توبه)
_ خداوند به زنان و مردان مؤمن وعده بالاتر از بهشت داده است.
(رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبرَُ ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)(72- توبه)
_ کسانی که منکر خدا و رسولش شدند و نسبت به احکام دین کفر ورزیدند؛ چه به صورت کفر علنی و چه به صورت نفاق و کفر پنهانی، فاسقند و چون خدا فاسقان را هدایت نمیکند، پس مغفرت که نوعی هدایت به بهشت است به هیچ عنوان شامل حال اینها نمیشود. دعای پیامبر (ص) هم در حق این افراد اثر ندارد. (80 - توبه)
_ بعضی داشتنها برای عذاب است.
(وَ لَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالهُُمْ وَ أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَن یُعَذِّبهَُم بهَِا فیِ الدُّنْیَا وَ تَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَ هُمْ کَافِرُون)َ(85- توبه)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء نهم
_ ایمان و عمل ما درست شود، برکات هم نازل میشود.
(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِْم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ) (96- اعراف)
_ سه ویژگی که متکبران دارند:
1. آنها اگر تمام آیات و نشانههای الهی را ببینند، ایمان نمیآورند.
2. اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد.
3. اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، راه خود را انتخاب میکنند.(146_ اعراف)
_ بشارتی که قرآن به گنهکاران توبه کار می دهد، به شرط پشیمانی قلبی و ایمان و جبران کاستی های گذشته، تضمین سعادت دنیا و آخرت است.
(الَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیَِّاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَ ءَامَنُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ.) (153- اعراف)
_ قرآن کسی را که علم و دادههای الهی را گرفت اما آنها را به درونش نفوذ نداد و به جانش پیوند نزد تا بشود عقیده؛ بلکه در حد پوست و پوستین در بَرِ خود نگه داشت تا اینکه بالاخره در آزمونهای الهی این پوستین را انداخت و ماهیت واقعی خود را آشکار کرد؛ به سگ تشبیه کرده است.
قرآن قدمی جلوتر رفته و علت این مشکل او را هم بیان میکند و آن میل او به دنیا و تبعیتش از هوای نفس بود که سبب شد دانستهها و «دین دانی» اش تبدیل به «دین داری» نشود. (176 و 175 - اعراف)
_ وقتی آژیر شیطان را شنیدید (وسوسه شیطان را حس کردید) به پناهگاه خدا بروید.
(وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)(200- اعراف)
_ ویژگیهای مؤمنان:
1. هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان میگردد.
2. هنگامی که آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده میشود.
3. تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل میکنند.
4. نماز را (که مظهر رابطه با خداست) بر پا میدارند.
5. از آنچه به آنها روزی دادهایم در راه بندگان خدا انفاق میکنند.(4- انفال)
_ دین، مایه حیات انسان و جوامع بشری است.
(یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُْیِیکُمْ) (24- انفال)
_ تقوا پیشه کنید تا در کارهایتان در نمانید.
(یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یجَْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا) (29- انفال)
_ تا زمانی از عذاب الهی در امانیم که استغفار در بینمان رواج داشته باشد.
(وَ مَا کاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُون)َ(33- انفال)
(یکی دیگر از عوامل امان از عذاب الهی، وجود پیامبر (ص) بود که رحلت کردند)
_ سرپرستی بیت الله الحرام فقط با پرهیزگاران است.
(إِنْ أَوْلِیَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَ لَاکِنَّ أَکْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ)(34- انفال)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء هشتم
_ گر طالب هدایتی، از اکثریت پیروی نکن!
ملاک کار بیشتر مردم بر حدس و گمان استوار است؛ در حالی که یافتن جاده سعادت و حرکت در آن نیاز به علم حقیقی دارد که آن در مکتب وحی و عقل سلیم (عقل و نقل) یافت می شود و بس.
(وَ إِن تُطِعْ أَكْثرََ مَن فىِ الْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ)(116- انعام)
_ از ترس فقر و نداری، فرزندان خود را سقط نکنید!
(وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِیَّاهُمْ) (151- انعام)
_ ایمان لازم است؛ اما ایمانی که از سر ناچاری باشد و همراه با عمل صالح نباشد، کافی نیست.
(یَوْمَ یَأْتىِ بَعْضُ ءَایَاتِ رَبِّكَ لَا یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانهَُا لَمْ تَكُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فىِ إِیمَانهَِا خَیرًْا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ)(158- انعام)
_ وای بر کسی که جمع کیفرهای تک تک او از ده تا ده تا ثوابی که به او می دهند بیشتر شود.
(مَن جَاءَ بِالحَْسَنَةِ فَلَهُ عَشرُْ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ)(160- انعام)
_ امتیازات اجتماعی برای آزمون و امتحان است.
(وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَكُمْ خَلَئفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَتٍ لِّیَبْلُوَكُمْ فىِ مَا ءَاتَئكم)(165- انعام)
_ هدف شیطان بی آبرو کردن بشر است.
(فَوَسْوَسَ لهَُمَا الشَّیْطَنُ لِیُبْدِىَ لهَُمَا مَا وُرِىَ عَنهُْمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا) (20- اعراف)
_ در آداب دعا «نعره زدن» نیست.
(ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لَا یحُِبُّ الْمُعْتَدِینَ)(55- اعراف)
_ هر شغلی که دارید و در هر کاری که هستید، برای مردم کم نگذارید.
(وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ) (85- اعراف)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء هفتم
_ دشمنترین مردم با مؤمنین، یهود و مشرکانند.
(لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشرَْکُواْ)(82- مائده)
_ فراگیرترین آزمونی که خداوند متعال مدام آن را برگزار میکند، آزمون عملی است که در آن ابتدا زمینه امتحان را فراهم میکند. به عنوان مثال اگر فرمود به نامحرم نگاه نکنید از آن طرف چند نامحرم بزک کرده را طوری مسیر میدهد که از مقابل چشم این جوان عبور کنند و او در جلسه امتحان قرار گیرد.
(یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشیَْءٍ)(94- مائده)
_ آنان که خود از ایمان دورند و دیگران را هم نهی میکنند. نه خود می نوشند، نه اجازه می دهند دیگران سیراب شوند.
(وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْئَوْنَ عَنْهُ وَ إِن یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ) (26- انعام).
_ افرادی که در دنیا با سرسختی تمام نه تنها خود ایمان نیاورند بلکه مانع ایمان آوری دیگران نیز میشدند (اینان همین که در قیامت، وقوع عذاب را حتمی میبینند به عجز و لابه میافتند و مدام حسرت میخورند و تقاضای بازگشت دارند تا جبران مافات کنند) ولی پاسخ خدا اینست که اگر برگردند باز گناه خواهند کرد.
(لَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نهُُواْ عَنْهُ وَ إِنهَُّمْ لَکَاذِبُونَ)(28- انعام)
_ مراحل قبل از نزول عذاب:
گام اول گرفتار کردن به سختیها و ناملایمات زندگی است به این منظور که افراد با گرفتار شدن در این فشارها از غیر خدا دل کنده و رو به او کنند و او را بخوانند «فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَ الضرََّّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضرََّعُونَ»؛ اما اینها چنان سنگدل و فریفته شیطان شدهاند که این فشارها و شکهای حیات بخش هم نمیتواند روح مرده آنها را زنده کند.
گام بعدی سرازیر کردن نعمتهای آسمانی و زمینی و زیر زمینی به سوی اینهاست تا برای موفقیتهای خود در عرصههای مختلف صنعتی، کشاورزی، فضایی و اتمی جشنها بگیرند و بر خود ببالند و بر دیگران مباهات کنند. اما آنها با این نعمتها هم بیدار نشدند.
گام آخر: در حالی که اینها غرق در شادیاند و دیگر دلیلی برای کفرشان ندارند؛ ناگهان عذاب ما نازل شده و بساط آنها را جمع میکند.(42 تا 44 انعام)
_ جبران گذشته، شرط اساسی در توبه است.
(کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلیَ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءَا بجَِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)(54- انعام).
_ مبادا به مقدسات کسانی که با شما هم عقیده نیستند بی احترامی کنید که آنها نیز معتقدات شما را مورد اهانت قرار میدهند.
نکته اول اینکه منع آیه در مورد اهانت به مقدسات طرف مقابل است نه آنکه خواسته باشد هر گونه بحث علمی و به چالش کشیدن منطقی عقاید طرف مقابل را ممنوع کند.
نکته دوم اینکه معنای آیه احترام گذاشتن به مقدسات طرف مقابل نیست؛ بلکه پیام آیه پرهیز از هر کاری است که اهانت تلقی شود.
(وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوَا بِغَیرِْ عِلْمٍ).(108- انعام)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء ششم
_ قانون قرآن این است: اگر کسى نسبت به آنچه که باید ایمان بیاورد، کفر بورزد و راه مؤمنان را رها کرده و در راه کافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره زیانکاران خواهد بود.
(أَمَّا الَّذِینَ اسْتَنکَفُواْ وَ اسْتَکْبرَُواْ فَیُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا) (173- نساء)
_ کفر، تمام اعمال و عبادات گذشته انسان را نابود می کند.
(وَ مَن یَکْفُرْ بِالْایمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فىِ الاَْخِرَةِ مِنَ الخَْاسِرِینَ)(5- مائده)
_ در هیچ شرایطی ظلم نکنید.
(وَ لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنََآنُ قَوْمٍ عَلىَ أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى)(8- مائده)
_ حکم محارب در قرآن :
یکى از این چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود:
نخست اینکه کشته شوند.
دیگر اینکه به دار آویخته شوند.
سوم اینکه دست و پاى آنها به طور مخالف (دست راست با پاى چپ) بریده شود.
چهارم اینکه از سرزمینى که در آن زندگى می کنند، تبعید شوند.
مگر کسانى که پیش از دسترسى به آنها توبه و بازگشت کنند که مشمول عفو خداوند خواهند شد. (33- مائده)
_ آیه ای که اصل توسل را ثابت می کند.
«وسیله» در این آیه معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار شود را شامل مىگردد
(یَأَ ایُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون)َ(35 - مائده)
_ مشکل کسانی که شعائر دینی را به تمسخر می گیرند بی عقلی آنهاست.
(وَ إِذَا نَادَیْتُمْ إِلىَ الصَّلَوةِ اتخََّذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ)(58- مائده)
_ تنها راه نجات اهل کتاب، ایمان و تقواست. مراد از تقوا بعد از ایمان که در آیه آمده است، پرهیز از محرمات الهى و گناهان کبیره است و منظور از سیئات، گناهان صغیره است که خدا وعده گذشت از آنها را به شرط ترک کبائر داده است.
(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَکَفَّرْنَا عَنهُْمْ سَیَِّاتهِِمْ وَ لَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ)(65- مائده)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء پنجم
_ آسان خدا را سخت کردهایم. (در اسلام پس از رضایت طرفین؛ فقط چند جمله کوتاه لازم است تا دو جنس مخالف به هم محرم شوند و ازدواج صورت گیرد؛ ولی ما چنان کار را بر خود سخت کردهایم که آسانی ازدواج گم شد و به یکی از دشوارترین و طاقتفرساترین اقداماتی تبدیل شد که میتوان تصور کرد).
(یُرِیدُ اللَّهُ أَن یخُفِّفَ عَنکُمْ)(28- نساء)
_ تصرف در اموال دیگران تنها از راه شرعی جایز است.
(إِلَّا أَن تَکُونَ تجَِرَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ)(29- نساء)
_ خودت را در مقابل گناهان کبیره محافظت کن تا خدا از صغیره هایت گذر کند.
(إِن تجَتَنِبُواْ کَبَائرَ مَا تُنهْوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا)(31- نساء)
_ توسل به اولیای دین در همه حال چاره ساز است.
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ)(64- نساء)
_ هر نوع اظهار محبتی را پاسخ دهید!
«تحیت» در لغت از ماده «حیات» و به معنی دعا کردن برای حیات دیگری است؛ خواه این دعا به صورت سلام علیک (خداوند تو را به سلامت دارد) باشد و یا حیاک اللَّه (خداوند تو را زنده بدارد) و یا مانند آن؛ ولی معمولاً از این کلمه هر نوع محبتی را که افراد به وسیله سخن، با یکدیگر میکنند شامل میشود که روشنترین مصداق آن همان سلام کردن است.
(وَ إِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنهْا أَوْ رُدُّوهَا)(86- نساء)
_ هر جایی نمیشود ماند و به هر جایی نمیشود رفت! (دستور به هجرت از مکانهایی است که انسان به دلیل فضای حاکم، توان فراگیری و عمل به آموزههای دین را ندارد و نیز نهی از سفر و اقامت به جاهایی که همین خطر، دین انسان را تهدید میکند؛ مگر آنکه شخص واقعاً معذور باشد).(نساء، 97)
_ هیچگاه کفار بر مؤمنین مسلط نخواهند شد.
(وَ لَن یجَعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلیَ المْؤْمِنِینَ سَبِیلاً)(141- نساء)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء چهارم
_ رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون.
(یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ )(107- آل عمران)
_ استقامت و تقوا، رمز دفع شر دشمنان است.
(وَ إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیئا)(120- آل عمران)
_ پنج ویژگی برتر متقین:
1_ آنها در همه حال انفاق مىکنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند که در این حال به مقدار ممکن دست نیازمندی را می گیرند.
2_ آنها بر خشم خود مسلطند و آن را کنترل می کنند.
3_ آنها از خطاى مردم مىگذرند و در دل کینه به دل نمی گیرند؛ البته این گذشت و عفو از کسانى است که شایسته آنند نه کسانی که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها مىشود.
4_ آنها نیکوکارند. که این مرحله عالی ترین درجه مراتب تکاملی گذشته است؛ مراتبی که از فرو بردن خشم شروع می شود و به نیکی کردن در برابر بدى (البته آنجا که شایسته است) ختم می شود.
5_ آنها اصرار بر گناه نمىکنند. پرهیزگاران علاوه بر اوصاف مثبت گذشته اگر مرتکب گناهى شوند بزودى به یاد خدا مىافتند و توبه مىکنند و هرگز با علم و آگاهى بر گناه خویش اصرار نمىورزند و آن را تکرار نمىکنند.
_ چند حکمت از اسرار گردش ایام و دست به دست شدن نام و نشانها، پست و مقام ها اینست که:
1. سره از ناسره مشخص شود.
2. گوهر وجود مردان خدا از ناخالصی ها پاک شده و عیارش بالا رود.
3. بی خدایان به تدریج نابود شوند.(140و 141- آل عمران)
_ همیشه فرصت داده شده، سازنده نیست؛ گاهی هم سوزنده است مانند فرصت دادن به کسی که اصرار به خود سوزی دارد که این فرصت، کمک به نابودی اوست. (اشاره به سنت املاء الهی)
(وَ لَا یحَسَبنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرْ لّأِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ)(178- آل عمران)
_ از نظر قرآن کسی سعادتمند است و عاقبت به خیر که بتواند خود را از جاذبه های گناه و معصیت که حقیقتی جز آتش ندارند رهانده و قدم در بهشت گذارد.
(فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ)(185- آل عمران)
_ وضع خوب بی دین ها شما را فریب ندهد!
(لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فىِ الْبِلَادِ(196) مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ)(197- آل عمران)
_ حقیقت حرام خواری، خوردن آتش است. (نساء، 10)
_ شما نمی دانید چه کسی برای شما مفیدتر خواهد بود.
(لَا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکمُ نَفْعًا) (11- نساء)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء سوم
_ اگر انسان مختار آفریده شده و آزاد آفریده شد تا آزادانه بین درست و نادرست یکی را انتخاب کند؛ درست و نادرستی را که خدا از طریق دین (عقل سالم و نقل معتبر) بیان کرده است. اگر درست را انتخاب کرد کمال است و بهشت و اگر نادرست را برگزید سقوط است و عذاب.
(لَا إِکْرَاهَ فیِ الدِّینِ)(256- بقره)
_ منت گذاشتن و اذیت کردن، دو خطر مهمی است که اجر صدقات را تهدید میکند.
(لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الْأَذَی)(264- بقره)
_ مالی که انفاق میشود هم باید از مال حلال باشد و از طریقی شرعی به دست آمده باشد و هم از نظر کیفیت باید حداقل به گونهای باشد که اگر به خود دهنده آن را بدهند با خوشحالی آن را بگیرد. (بقره،267)
_ رباخوار دیوانه است.
(الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ)(275- بقره)
_ از فرقهای یک مسلمان با کسانی که دم از خدا و انبیاء پیشین و کتاب مقدس میزنند و به قرآن این آخرین کتاب آسمانی اهانت میکنند در این است که ما مسلمانان بنا به رهنمود قرآن کریم در این آیه، تمام انبیاء گذشته را که همگی فرستاده خدایند قبول داریم و به کتابهای آنها که از جانب او هستند ایمان داریم و احترام میگذاریم؛ البته کتب یا بخشهای تحریف شدهای که تولید خود بشرند از این دایره بیرونند و خارج از بحثند. (بقره، 285)
_ در قیامت عمل را حاضر میکنند، نه گزارش آن را. (آل عمران، 30)
_ اسلام، تنها دینی است که خدا میپذیرد.
(وَ مَن یَبْتَغِ غَیرَْ الْاسْلَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فیِ الاَْخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ)(85- آل عمران)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء دوم
_ توصیه قرآن کریم در انجام امور خیر و عمل صالح، ابتدا حرکت است و بعد سرعت است و سپس سبقت.
(فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَْاتِ)(148- بقره)
_ جهان، صحنه آزمون الهی است. (بقره، 155)
_ تقلید کورکورانه از سنت های گذشتگان مردود است. (بقره، 170)
_ تقوا، مهمترین اثر و شاخص قبولی روزه است. (بقره، 183)
_ دو شرط مهم در اجابت دعا:
یکی اینکه دعا باید حقیقتاً دعا باشد.(قلب و زبان موافق باشد). «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»
دوم اینکه دعایی وعده اجابت دارد که دعاکننده واقعاً آن را از خدا بخواهد. «دَعَانِ؛ مرا بخواند».
_ در میان کارهایی که انسان میتواند انجام دهد یک سلسله مناطق ممنوعهای وجود دارد که ورود در آنها فوقالعاده خطرناک است. (بقره، 229)
_ دو جور دعای متفاوت:
دسته اول: درخواستهایی اند که فقط به دنیا ختم میشوند و کاری به آخرت ندارند.
دسته دوم: درخواست کسانی است که با نگاه به آخرت از خدا طلب میکنند. این گروه وعده بهشت دارند. (بقره، 202)
_ای مسلمانان بدانید جنگ دشمن با شما پایانی ندارد؛ هدف دشمن، گرفتن دین شماست و او به کمتر از این راضی نیست؛ « وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ » البته اگر بتواند. (بقره،217)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
نکات کلیدی جزء اول
_ «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز كتاب آسمانى، یعنى هدایت تنها با استعانت از او محقّق مىشود.
_ تدبیر و تربیت الهی، همراه محبت و رحمت است.
( رَبِّ الْعالَمِينَ الرّحمن الرّحیم) (3و2 - حمد)
_ ابتدا باید بندگی خدا را کرد؛ بعد از او حاجت خواست.
(نعبد ، نستعین) (5 - حمد)
_ آنچه از خداوند به انسان می رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود بوجود می آوریم.
(أنعمت ، المغضوب علیهم) (7- حمد)
_ تنها متقین هستند که از قرآن بهره می برند.
(ذَالِكَ الْكِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ) (2- بقره)
_ پنج ویژگی نجات بخش در متقین :
1_ به نادیدنی هایی که وحی از آن خبر می دهد ایمان دارند.
2_داشتن ارتباط با خدا
3_بی هیچ چشمداشتی از هر آنچه که خدا روزی آنها کرده است به دیگران انفاق می کنند.
4_به آنچه که بر تو و پیامبران پیش از تو وحی کردیم ایمان دارند.
5_و به جهان پس از مرگ، ایمان دارند و هرگز آن را فراموش نمی کنند.(4 و3 -بقره)
_ در سختی ها و مشکلات زندگی از صبر و نماز مدد بگیرید.
(وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ) (45- بقره)
_ برخورد گزینشی با دین محکوم است.
(أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ)(85- بقره)
_ وای بر آنان که مساجد را خراب می کنند. (بقره،114)
_ در فرهنگ قرآن، بی عقل کسی است که از کیش ابراهیم علیه السلام که همان آیین توحید و خداپرستی است روی برگرداند.
(وَ مَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ)(130- بقره)
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
با سلام خدمت شما مخاطب گرامی
ممنون از شما که نسبت به سایت خودتان لطف دارید.
ماه مبارک رمضان فضایل و برکات فراوانی دارد که شما به آن اشاره داشتید. در این ماه که تمرینی عالی برای خودداری از هوای نفس و تقویت اراده است می تواند بهترین فرصت برای ترک عادات بد ما باشد.
درهای رحمت الهی در این ماه مبارک به روی بندگان باز است و می توانند از برکات آن استفاده کنند.
شما کاربر محترم با توجه به این مسأله که افراد زیادی از این سایت و مطالب آن بازدید می کنند بیان هر نکته مثبت و خدا پسندانه ای مطمئنا بی اجر و ثواب نخواهد ماند.
امیدوارم همگی بتوانیم با استفاده از فرصت های بیشمار این ماه، زندگی سرشار از محبت و مهربانی برای خودمان و اطرافیانم به وجود بیاوریم.
با تشکر، موفق باشید.
سلام ایامتون منور به انوار حی سرمدی
ان شاء الله که خدا توفیق عمل بده.
بزرگی سراسر به گفتار نیست
دو صد گفته چون نیم کردار نیست. (متأسفانه)
التماس دعا دارم؛ استاد
یاعلی