خواستگاری دارم که بیش از 8 سال از خودم بزرگتر هست زن اولش رو طلاق داده و دو فرزند داره. ایشان کارمند هستند و در دوران جنگ دچار موجی گرفتگی هم شدند. ولی به قول خودشان صبور هستند و هیچ داروی خاصی مصرف نمی کنند. حتی پرسیدم این موج گرفتگی روی رفتار شما تاثیر گذاشته گفتند نه من هم یه فرد معمولی مثل بقیه مردم هستم و حتی صبورتر از بقیه. علت جدایی را پرسیدم گفتند بیشتر خانم رفتار مردانه داشته اند و سرد مزاج بوده و حتی بهش گفتم اگه اینجور رفتار کنی میرم ازدواج مجدد می کنم. ایشان چند سالی هست که از همسرشان جدا شده اند و در این چند سال به خاطر اینکه بچه ها کوچک بودند ازدواج مجدد نکرده و از بچه ها مراقبت کرده است. الان واقعا دو دل هستم من برای شناخت بهتر این آقا چکار کنم. چه سوالاتی از ایشان بپرسم. آیا واقعا مناسب هستند.؟. البته طبق گفته های خودشان بسیار مهربان و احساساتی و برونگرا و با محبت و زن دوست هستند. و از چند نفر پرسیدم گفتند بسیار شوخ طبع و مذهبی هستند. البته زن سابقش ازدواج کرده. حتی گفت با شوهر جدیدش رفتارش زیاد خوب نیست .من پرسیدم قصد برگشت همسر رو نداری یه وقتی؟ گفت به هیچ وجه دیگه قبولش ندارم و تمایل زندگی کردن با ایشان را ندارم.
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
یک مقدار دلهره و ترس برای ازدواج دارم
08:53 - 1399/12/04
انجمنها:
http://welayatnet.com/node/159193
با تمام اون حرفایی که در پیام قبل نوشنم اینم بگم ما همیشه مامور به انجام تکلیف هستیم و نیازی نیست خیلی حساب کتاب اینده رو بکنیم و همه چیو دقیق بررسی کنیم اگه در هر لحظه خوب فکر کنیم که فقط میخوام کار درست رو انجام بدم و همون رو هم درست انجام برسونم دیگه یعنی ما کاری رو که لازم بوده رو انجام دادیم باقیش با خداست.
شما الان در موقعیت ازدواج قرار داری.اگه فکر میکنید فرد مقابل در مجموع ادم مناسبیه دیگه وسواس بیخودی هم نداشته باشید چون اتفاقی که باید بیافته خواهد افتاد فقط این وسواس باعث اذیت خودتون میشه.
نیت اگه اینجوری باشه شما هیچ وقت با بچه های اون بنده خدا بمشکل نمیخوری.بچه ست دیگه هر اتفاقی ممکنه بیافته نباید خیلی بفکر حق و قانون و قرار هاتون باشید.هر لحظه که اتفاق خاصی افتاد یا در موقعیت پیش بینی نشده قرار گرفتید ببینید رضای خدا در چیه و توکل بخدا بدون منت و ناراحتی انجام بدید مشکلی نخواهید داشت.مردی که تجربه ی زندگی مشترک داشته احتمال اینکه زن دومش رو اذیت کنه کمه.دیگه هر ناشی گری هم که بوده سر اولیه دراورده این زن دوم اگه دل بده مرد بهتر میتونه مدیریت کنه.نگران نباشید توکل کنید درست میشه همه چی .ان شاالله مبارکه .
موفق.صبور مخلص و خوشبخت باشید
سلام.
ظاهرا سن هر دوتون بالاست.یه نکته ی مهم در مورد این جور زندگیها باید ملاحظه بشه که مشکل ایجاد نشه.ببینید جوانترها خیلی شخصیت مشخصی ندارند یعنی یه جوان هجده نوزده ساله ممکنه یحرفهایی رو بزنه و بگه من همچین ادمیم ولی وقتی با پسر بیستو پنج شیش ساله ازدواج میکنه بمرور از اخلاق اون تاثیر میگیره و یجور با هم سازگار میشن که هر قدر سن پایینتر باشه برای دختر بهتره که بماند.اما در مورد افرادی که بالای سیو پنج سال سن دارن و میخوان ازدواج کنند دیگه این اتفاق شاید نیافته بالای چهل سال که خیلی بعیده یعنی شخصیتها شکل گرفته و هر کس راه و روش خودش رو داره.که اگه هیچ کدوم حاظر نشن کوتاه بیان ممکنه اذیت بشن کمی.ولی خیلی بعیده به طلاق کشیده بشه.چون رو حساب پختگی ای که دارن سر مسائل جزیی بیجهت ناراحتی ایجاد نمیکنند و اصلا به این راحتی به طلاق فکر نمیکنند.یعنی اگه کلیت ماجرا رو میپذیرید و مشکلی ندارید فقط یکم باید انعطاف پذیری تون رو بالا ببرید و دیگه نگران نباشید.چون این چیزها رو هیچ وقت نمیشه با چند تا سوال فهمید هزار تا سوال هم از ایشون بپرسید فایده ای که نداره هیچ بلکه ممکنه بیخودی اختلافات بیخودی هم از همون اول رو بشه اختلافاتی که اصلا شاید مطرح نشن در زندگی.فقط خود شما راجع بچه دار شدن فکراتون رو بکنید که بچه میخوایید یا نه.و مطرح کنید چون ممکنه ایشون بگه من بچه نمیخوام دیگه.و اینکه فکراتون رو بکنید با بچه های اون اقا قراره چقدر مرتبط باشید.یعنی تا کجا قراره از بچه هاش مراقبت کنید.مثلا میگم مواردی بوده که مرد بچه هاش رو در یک واحد دیگه جا داده و اونا اصلا همه کارشون جدا بود.حتی غذاشون رو هم خودشون میپختن ولی یه خونه دو واحده که تقریبا به هم وصل بودن یعنی هم با هم بودن هم نبودن .حالا الان بچه ها کوچیکن ولی ایا وقتی بزرگتر شدن مثلا هفده هجده ساله شما مشکلی نخواهی داشت با اونها.اینجور نشه که پنج سال دیگه ببینید اذیت میشید و اصرار کنید که باید جدا بشیم اونا دیگه بزرگ شدن و....یا مثلا وقتی قراره برید منزل اقوام طرف شما یوقت نگید بچه هات رو نبار من دوست ندارم فامیلا ببینن.و..یا اگه انتظار دارید هر از گاهی دو تایی مسافرت برید .پارک بربد و بچه ها نباشن .و.....اگه همچین افکاری ممکنه براتون بیاد مطرح کنید .ولی پیشنهاد من اینه بهتره نیت کنید بخاطر رضای خدا از بچه ها مثل مادرشون مراقبت کنید و اصلا بخودتون اجازه ندید این فکرا بیاد.اما اگه نمیتونید این کارو بکنید مطرح کنید حتما
شما چند سالتونه؟
سلام. من ۴۲ سالم هست و مجرد بچه ها بزرگند یکی ۱۷ سالشه و یکی ۲۰ سالشه. و اکثر اوقات پیش مادرشون هستند. الان بیشتر مشکل من در مورد موج گرفتگی ایشون هست.و دیگه اینکه به قول خودش و اطرافیان خودش خیلی مهربان و منطقی هست ولی چرا زن اول طلاق گرفت؟ مگه این زن چی می خواسته؟؟؟
خب ازش سوال کنید.البته دلیل نمیشه که نگران بشید.شایدم مرد طلاق داده.
ولی فکر میکنید مردهای دیگه که موج گرفتگی ندارن همه سالمن.باور کنید اینروزا خیلی از مردها قاطی هستن.لااقل در مورد ایشون یوقت سرو صدا کرد میدونید دست خودش نیست این ادم مهربونه ولی حالا یه لحظه بهم ریخته دیگه اما وقتی یه ادم سالم قاطی میکنه چجور توجیه کنی
با سلام خدمت شما مخاطب گرامی
نگرانی شما قابل درک است زیرا شما میخواهید با فردی زندگی کنید که یک بار از همسرش جدا شده و دو فرزند دارد.
مسائل مهمی که در خواستگاری وتحقیقات مطرح میشود؛ میزان اعتقاد و ایمان فرد، خانواده ها و سابقه خوش طرف مقابل است. اگر با تحقیقات کامل جلو رفتید و همه به نیکی و اخلاق خوش از ایشان یاد میکنند و به معیارهای شما نزدیک است مشکلی برای ازدواج نیست.
شما باید یک موضوع مهم را برای خود حل کنید:
آیا میتوانید علاوه بر همسر بودن مادر دو فرزند باشید؟ زیرا بعد از ازدواج در قبال آنان هم مسئول هستید.
سعی کنید شناخت کاملی نسبت به اخلاق و رفتار طرف مقابل به دست آورید و قبل از ازدواج
نحوه تعامل با فرزندان که جدای از نحوه تعامل شما با همسر آینده تان است را بررسی کنید.
امیدوارم واقع بینانه بهترین تصمیم را بگیرید.