مشاوره ازدواج
نمیدونم از چه طریقی بهش پیشنهاد ازدواج بدم
واقعاً نمیدونم نظرش راجع به من چیه. من آدمی بودم که ازدواج اینترنتی رو مسخره میکردم،ولی فکر میکنم خودم بهش گرفتار شدم... |
تناسب های بین زن و شوهر به ترتیب اولویت
فقط عشق کافی نیست و باید تناسبهای لازم رو هم برای شروع یک زندگی داشته باشیم... |
آیا میشه بعد از ازدواج به تفاهم رسید؟
تفاهم باید قبل از ازدواج بین دختر و پسر برای تشکیل زندگی مشترک وجود داشته باشه... |
چطور میشه قبل ازدواج پسر رو امتحان کرد؟
کم کم دارم با پسری که چند ساله آشنایی داشتیم ازدواج میکنم و واقعا نمیدونم چه جوری میشه امتحانش کرد!... |
بخاطر موضوعی دروغ نامزدی رو بهم زدم الان سخت پشیمونم
یك روز مانده بود به بله برون یكی از دوستانم به من گفت كه این خانم مشكل داره و من سریعا خواستگاری رو بهم زدم ، ولی وقتی تحقیق كردم فهمیدم این موضوع دروغ بوده... |
نمیخوام همسرم با مشکلات ذهنی من دست و پنجه نرم کنه
اتفاقات تلخی که توی جامعه میفته حس تعصبی من رو تحریک میکنه و خیلی اوقات خودم رو جای اونها تصور سازی میکنم که آیا ممکنه همسر من هم چنین اتفاقی براش بیفته... |
میخوام بی خیال ازدواج بشم
مدت یك سالی هست كه به دختر خانم همسایمون بشدت علاقه مند شدم واینم بگم كه هیچ ارتباطی با ایشون ندارم،وتا حالا به هیچ دختری تا این حد علاقه مند نبودم... |
باتوجه به بیماریم احتمال نازایی هست،به خواستگارم بگم؟
بیماری دارم دكترم گفته احتمال نازایی وجود داره و قرص تجویز كرده باید تا آخر مصرف كنم.. این مطلب را باید به خواستگارم بگم یا نه؟ از روحیه كمی ضعیف هستم... |
کسی رو تأیید میکنن که خانوادش تحصیلکرده باشه
پدر من فقط کسی رو برای ازدواج تایید میکنه که به قول خودش خانوادش تحصیل کرده باشن. پدر و مادر من هر دو کارمند هستن. اما من پدر اونو فردی بسیار نجیب و زحمتکش میدونم... |
خانواده ام میگن اگه تو بری تو این خانواده، باید مثل اونا بشی
من رو سرزنش کردن که اگه تو بری تو این خانواده، باید مثل اونا بشی؛ولی اینطور نیست چون من باهاشون حرف زدم و گفتم که من همینجوریم که هستم ... |
با این وضع خونوادم مجبورم نیازهامو سرکوب کنم
چندین بار به مادرم گفتم ولی میگه: هنوز سربازی نرفتی ، استخدام نشدی و هنوز زوده. پدر و مادرم میبینن من کار میکنم و حرف نمیزنم فکر میکنن هیچ مشکلی ندارم... |
رفتار و پنهانکاری مادرم داره داغونم میکنه
یک خواستگارخیلی عالی داشتم که مامانم ازم مخفی کرد!میترسم همین کارو با این پسری که دوست دارم بکنه تا راه رو برای خواهرزادش بازکنه... |