قانون جاذبه و دافعه در دین

23:43 - 1391/12/13
در نگاه اول دو چهره ی متفاوت از دین را می بینیم اما اگر دقت کنیم خواهیم دید چهره ی اصیل دین، رحمت و مهرورزی است و بس.
قانون جاذبه

نیروی جاذبه و نیروی گریز از مرکز دو قانون اصیل در طبیعت هستند که آرامش و ادامه ی حیات طبیعت مرهون تناسب و تعادل میان آندو می باشد. و اگر چنانچه برای لحظه ای از اعتدال خارج شوند ، می توانند طومار نظم و نظام هستی را در هم بپیچنند.

این دو قانون از آن جهت قابل توجه و دقت نظر بیشتری هستند که علاوه بر طبیعت ، در مورد برخی پدیده ها از جمله ادیان و مکاتب مختلف و حتی در رابطه ی فرد با افراد دیگر نیز جاری و ساری هستند.
از نظر روانشناسی یک فرد همانطور که باید از جاذبه برخوردار باشد به همان ترتیب باید از دافعه نیز برخوردار باشد. زیرا یک فرد نه توان جذب همه ی افراد را دارد و نه به لحاظ سلامت روانی اجازه ی این کار را دارد. چه اینکه صرف قصد یک فرد برای راضی نگه داشتن افراد مختلف ، با استقلال معمول و آزادی معقول فرد منافات دارد. و یقینا نبودن اصول آزادی و استقلال در افراد می تواند صدمات جبران ناپذیری بر سلامت روانی فرد وارد کند.
دین نیز به عنوان یک پدیده به جهت برخورداری از یک سری جهانبینی و باید نبایدهای خاص ، طبیعیست که هر دو قانون جذب و دفع برخوردار باشد.
جاذبه ی دین را با محوریت عشق و محبت می توان در دو دسته ی عمده شناسایی کرد
1_ در خود ذات و اساس دین : که گاهی دین به محبت و عشق تعریف می شود. (1)
2- در گزاره های درون دینی : مانند عموم گزاره های اخلاقی و تاکیدی که دین در باب اصول  همزیستی انسانها دارد.
این دو می توانند چهره ی جذاب و اولی دین را تشکیل دهند.
اما از طرفی احتمال دارد اجرای اجتناب ناپذیر برخی از احکام مجازات و حدود همچون قصاص باعث تولد چهره ای متفاوت از دین شود که با چهره ی اولی و زیبای از دین اختلاف داشته باشد.
شاید در نگاه اول برخی به محکومیت چهره ی دوم رای دهند اما وقتی همان افراد عمیقا در مساله تفکر کنند خواهند دانست که چهره ی دوم امری اجتناب ناپذیر برای دین است همانطور که برای تمام نظامهای حقوقی و قانونی دنیا همین صورت را دارد.
چه اینکه این گونه مجازات و حدود جز در جهت حفظ امنیت و نظم جامعه نیست (2) فلذا تا زمانی که جایگزینی مناسب نداشته باشند، باید وجود داشته باشند. با آنکه ممکن است خود دین هم دل خوشی از آن چهره نداشته باشد طوری که تمام قوای خود را از گزاره های اعتقادی گرفته تا اخلاقی بسیج کرده بود ، تا از بروز زمینه های چهره ی دوم جلوگیری کند.
این بسیج قوا تا آنجا ادامه می یابد که حتی بعد از وقوع حادثه یی چون قتل دین در کنار مشروع دانستن حق قصاص برای اولیای مقتول (3) ، باز به آنها توصیه می کند در صورت نبود ضرورت و وجود امکان گذشت ، از خطای قاتل در گذرند (4) تا هم از لذت بخشش بهره مند شوند و هم از پاداشهای الهی.
و اگر چنانچه اولیای مقتول قصاص را خواستار شدند، دین باز با وجود اجرای قصاص همچنان فرد قصاص شده را محترم دانسته و سایه رحمت و عطوفت خود را بر او نیز می گستراند فقط وی را به خاطر ارتکاب خطای قتل گناهکار شناخته و کفاره ی آن را نیز حکم معین قصاص قرار داده است.
حاصل سخن اینکه : چهره ی اصیل و واقعی از دین ، همان چهره ی عطوف و مهربان است. موید این سخن علاوه بر مطالب قطره گونه ی بالا، تاریخ سراسر رحمت و محبت اولیای دین و اصحاب معرفت می باشد.

پی نوشتها:
1- امام صادق علیه السلام : هل الدین الا الحب. آیا دین چیزی جز محبت هست؟ (دین چیزی جز محبت نیست)
2- وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاة. و برای شما در قصاص زندگی هست. سوره بقره ایه 179
3-ُ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُورا. اسرا 33
و کسی که خون مظلومی را به ناحق بریزد ما به ولی او حکومت و تسلط بر فاتل می دهیم که در مقام انتقام آن ولی دم ، و ااسراف نکند و از جانب موید و منصور خواهد بود.
4- فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كفَّارَةٌ لَهُ. مایده 45. 
و هركه از آن [قصاص] درگذرد، پس آن، كفّاره [گناهان ]او خواهد بود

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 9 =
*****