- از نگاه قرآن، گزینشی عمل کردن به احکام دین، نشانه بی ایمانی است و اگر به مرحله انکار برخی از دستورهای الهی برسد، نشانه کفر است.
گاهی این سوال ذهن بشر دیندار را مشغول میکند که چرا خدای متعال از انسان، یک نوع عمل خاص با شکل و هیئت خاص خواسته است؟ و یا چرا قرب به خود را در انجام اعمال ظاهری قرار داده است و یا هدف از ایجاد احکام و اعمال ظاهری چیست؟ و یا انسان میتواند با انجام برخی از اعمال [مانند کمک به فقرا و ...] به خدا نزدیک شود و دیگر چه نیازی به اعمالی مانند نماز و روزه بود؟ بسیاری از سوالهای دیگر در همین رابطه.
باید گفت: همانگونه که خدای متعال از انسان، ایمان صحیح میخواهد همینطور از انسان، عمل صالح نیز میخواهد در واقع، ایمان صحیح، جز با عمل صالح، صدق پیدا نمیکند. و ما موظفیم همان عملی را که خود خدا برای ما وضع کرده است انجام دهیم و در برابر دستورات خدا، متعبد باشیم. صرف انجامِ آنچه را که ما میپنداریم عمل صالح است، در نزد خدا کفایت نمیکند و ما موظفیم تنها آنچه را که خدا فرموده است انجام دهیم نه کمتر و نه بیشتر. به زبان ساده، باید به هر چه که خدا دستور داده گوش فرا دهیم.
برخی گمان میکنند تنها انجام برخی از کارهای نیک در رسیدن به رستگاری و خشنود ساختن خدا کفایت میکند، مثلا میپندارند که کمک به فقرا و نوع دوستی و آزار نرساندن به خلائق، در صدق خوب بودن وی و نیز در خشنودسازی خدا کفایت میکند و یا مثلا میپندارند که اگر هدف از نماز خواندن، به یاد خدا بودن است پس ما نماز نمیخوانیم و تنها به یاد خدا و تفکر میپردازیم و اینگونه به خدا نزدیک میشویم؛ اینان نمیدانند که این مقدار، در نزد خدا کفایت نمیکند و برای کمال انسان، کافی نیست، چراکه اگر همین مقدار کافی بود خدا به همین مقدار بسنده میکرد و دیگر، نوع خاصی از عبادت را برای کمال انسان وضع نمیکرد. بنابراین ما موظفیم که تنها به هر آنچه را که خدا فرموده و برای ما عملی خاص وضع کرده عمل کنیم نه هرچیزی که دلمان میخواهد.
دین اسلام، یک کل و مجموعهایست از دستورها و آدابی که خدا برای ما وضع کرده است که ما باید همهی آن را به طور کل قبول داشته و به آن اذعان کنیم. دستورات دین و فرامین الهی، تبعیضپذیر نیستند. نمیشود بخشیهایی را که به آن علاقهمند هستیم انجام دهیم و آنجایی که به آن علاقهمند نیستیم و بر خلاف میل ماست را ترک کنیم.
حال، اگر ما در این راه، گزینشی عمل کنیم و تنها برخی از اعمال را پسندیده و انجام دهیم و برخی دیگر را نپسنده و به آن، معتقد و پایبند نباشیم، در واقع، به آن مجموعه پایبند و معتقد نبودهایم و بر ما، عنوان «مومن واقعی» صدق نمیکند. به عبارت ساده، اگر ما برخی دستورات دین را قبول کنیم و برخی را ترک کنیم، مومن نخواهیم بود.
این گزینشی عمل کردن، ما را مصداق آن آیهای قرار میدهد که خداوند فرموده است: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره/85] آیا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ایمان مىآورید، و به بعضى كافر مىشوید؟! براى كسى از شما كه این عمل [تبعیض در میان احكام و قوانین الهى] را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار مىشوند. و خداوند از آنچه انجام مىدهید غافل نیست».
نتیجهی گزینشی عمل کردن در حوزه دستورات دین، رسوایی در دنیا، و شدیدترین عذاب در روز قیامت است.
البته میان سهلانگاری و تنبلی در انجام عمل دینی، با انکار و گزینشی دانستن احکام دینی، تفاوت وجود دارد؛ زیرا کسانی که سهلانگارند و از روی همت ضعیف و تنبلی، عمل صالحی را ترک و یا خلاف آن را انجام میدهند و به مخالفت خود نیز معترف باشند اینان مشمول این آیه نمیشوند.
به عنوان مثال: کسی که حجاب را رعایت نمیکند و در انکار آن نیز تلاش کرده و آن را ساخته و پرداختهی آخوندها میخواند و دینی بودن آن را انکار میکند، اینچنین شخصی، مشمول آیه مذکور و مستحق عذاب میباشد. اما اگر کسی حجاب را دستور دین میداند ولیکن حجاب را رعایت نمیکند و خودش نیز به زشتی عمل خویش اعتراف دارد و دلیل عمل نکردنش را در ضعف شخصیت و اراده خود میداند، چنین کسی کافر و منکر بخشی از دین، محسوب نمیشود.
یا اگر کسی نماز و خمس و زکات را انکار کرده و آن را دستور دینی و وظیفهای برای خویش از جانب خدا نمیداند، مصداق آیه است؛ ولی کسی که از روی تنبلی و یا حرص به مال، اینها را ترک میکند اما دینی بودن آنها را رد نمیکند چنین شخصی جزء منکرین نخواهد بود.
کسانی که فقط بر صرف ایمان تاکید کرده و عمل مومنانه را انجام نمیدهند و شعار «دلت باید پاک باشد ظاهر مهم نیست» را سر میدهند و میپندارند همینقدر که به خدا اعتقاد دارند دلشان پاک است اینان باید بدانند در واقع مصداق آیه «نومن ببعض و نکفر ببعض» هستند[1] زیرا به خدا اعتقاد دارند، اما به دستوراتی که خدا فرموده است اعتقاد ندارند. خدا، چنین کسانی را کافر میشمارد زیرا کسی که به خدا اعتقاد دارد، باید به پیامبرش و دستورات رسیده از جانب او نیز معتقد باشد. وگرنه نشان از آن دارد که او به خدا ایمان ندارد که احکامش را انکار میکند، چون بین اعتقاد به خدا و ایمان به احکام او انفکاک و جدایی نیست.
اینان مصداق آیهی «الَّذينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضينَ [حجر/۹۱] همانها که قرآن را قسمت قسمت کردند» هستند؛ یعنی آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه موافق هوسهایشان و به سوشان نبود را رها کردند!.
آن چه معیار شناخت پیروان حق از طرفداران باطل است، همان تسلیم در مقابل آن بخش از فرمانهاست که با تمایلات و هوسها و منافع ظاهرى ما هماهنگ نیست؛ اینجاست که سره از ناسره، و خالص از ناخالص و مؤمن از غیر مومن و منافق، شناخته مىشود[2] وگرنه هر کسی میتواند لاف ایمان زند و خود را مومن بپندارد.
در نتیجه: آنجایی ایمان صدق میکند که فرد به مجموع احکام دین معتقد باشد و گزینشی عمل نکند و به هرآنچه که خدا فرموده و عملی را با کیفیتی خاص وضع کرده متعبد و معتقد باشد والّا اعتقاد به بخشی از دین و عدم اعتقاد به بخش دیگر، در نگاه قرآن، کفر معرفی شده است و اگر کسی در اعتقاد، به همه احکام دین معتقد باشد، اما در عمل به برخی از احکام، به خاطر ضعف ایمان و ارادهاش سهلانگاری کند، گرچه از نگاه قرآن، کافر نیست، اما باید در عمل نیز به همه احکام پایبند باشد تا عنوان مومن بر او صدق کند چون در مفهوم ایمان، عمل مومنانه دخیل است.
___________________________
پینوشت
[1]. خدا در آیاتی دیگر نیز به مذمت تبعیضگرایان دینی میپردازد و آنان را جزو منکرین خدا و رسول بر میشمارد: مانند آیه «إِنَّ الَّذينَ يَكفُرونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُريدونَ أَن يُفَرِّقوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا أُولَئِكَ هُمُ الكَافِرُونَ حَقَّاً وَ أَعتَدنَا لِلكَافِرِينَ عَذَاباً مهِيناً [نساء/150-151] کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار میکنند، و میخواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و میگویند: «به بعضی ایمان میآوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و میخواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند. آنها كافران حقيقى اند و براى كافران مجازات توهين آميزى فراهم ساختهايم».
[2]. تفسیر نمونه، تفسیر و نکات آیات 85 الی 91 سورهی حجر.
نظرات
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
با سلام و سپاس از لطف و زحمت شما
بسیار متشکرم