اگر در قرآن، کافران به حیوانات تشبیه شدهاند به این معناست که آنها حقیقتاً حیوان هستند نه اینکه توهین به آنها باشد. این تشبیه، برای شناخت واقعیّت کفر است.
قرآن کریم، کتاب هدایت و سعادت بشریّت و منشأ تمامی خیرات است که ویژگی ممتاز و منحصر به فرد آن، کلام خدا بودن و اعجاز آن است. فهم حقیقت قرآن نیازمند تأمّل، تدبّر و کمکگرفتن از مفسّران حقیقی آن یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) است. یکی از سؤالهایی که گاهی در رابطه با کلام زیبا و معجزه بلاغت و فصاحت قرآن کریم مطرح میشود استفاده از اسامی حیوانات در خطاب به بعضی از انسانهاست که در جواب به این پرسش، توجّه به نکاتی چند ضروری است.
قرآن؛ کتاب حقیقت
مهمترین ویژگی قرآن کریم برملا کردن حقایق است. دلیلش این است که قرآن برای هدایت بشریّت نازل شده است و اگر قرار باشد در مواردی به هر دلیلی از بیان حقایق خودداری کند، نتیجه این خودداری و عدم بیان حقیقت، مخلوط شدن حق و باطل و سرگردانی بندگان خواهد بود. لذا یکی از ویژگیهای مهم قرآن کریم صراحت در بیان حق است. این خصوصیّت به خاطر اسماء و اوصاف خداوند متعال است که با تعابیر مختلف، به خصوص عبارت "حقّ مبین" بیان شده است. مثلاً میفرماید: « يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبين [نور/25] آن روز، خداوند جزاى واقعى آنان را بىكم و كاست مىدهد و مىدانند كه خداوند حق آشكار است!.» همچنین در آیه دیگری فرمود: « فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبينِ [نمل/79] پس بر خدا توكّل كن، كه تو بر حقّ آشكار هستى!.»
حقیقت انسان در قرآن
انسان به عنوان اشرف مخلوقات دارای دو بعد جسمانی و روحانی است. در بعد جسمانی، همانند بقیه موجودات مادّی است. امّا آنچه باعث تفاوت او با دیگر موجودات مثلاً حیوانات میشود، وجود بُعد روحانی و معنوی منحصر به فرد اوست که حیوانات از این قابلیّت و وسعت روحی برخوردار نیستند. خداوند در تشریح خلقت انسان میفرماید: « إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىِّ خَالِقُ بَشَرًا مِّن طِينٍ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِين [ص/71-72] و به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: "من بشرى را از گل مىآفرينم! هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براى او به سجده افتيد!".» این تفاوت مذکور، در واقع فقط یک قابلیّت است که اگر انسان از آن قابلیّت استفاده کند برتر از حیوانات خواهد بود؛ ولی اگر استفاده نکند پستتر خواهد شد. لذا میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيرُ ممنُون [تین/6-8] كه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم، سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند كه براى آنها پاداشى تمام نشدنى است!.» خداوند نعمتی افزون بر بقیه موجودات به او بخشیده و به او اختیار و عقل داده است که از آن، در راهی که خداوند قرار داده استفاده کند، نه در راه طغیان و سرکشی! به هر درجهای در راه اطاعت خدا باشد ارج و اجر مییابد و به هر درجهای که در راه شیطان و استکبار در مقابل دستورات الهی قرار گیرد پَست میشود. حتّی پستتر از حیوانات! آن هم تا حدّی که خداوند در توصیف او میفرماید:« أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً [فرقان/ 44] آيا گمان مىبرى بيشتر آنان مىشنوند يا مىفهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه گمراهترند!.»
چرا بدتر از حیوان؟
امام علی (علیهالسلام) در این رابطه میفرمایند: « اِنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِى الْمَلائِكَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فى بَنى آدَمَ كِلَيْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ [1] خداوند(عزّ و جلّ)، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت و در چارپايان، شهوت بدون عقل و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد. پس هر كس كه عقلش بر شهوتش پيروز گردد، از فرشتگان بهتر است و هر كس شهوتش بر عقلش پيروز گردد، از چارپايان بدتر است.» یعنی اگر حیوان، حیوانیّت میکند به این دلیل است که قابلیّت بیشتری در او نهاده نشده، ولی اگر انسان با اینکه نعمت و قابلیّت بیشتری به او داده شده همانند حیوانات رفتار کند، قطعاً از حیوانات پستتر خواهد بود.
حقایق اعمال
از آنجا که قرآن کریم کتابی برای بیان حقایق، از جمله حقایق انسانهاست در بعضی از آیات شریفه، کافران یا منافقان را با اسامی و توصیفات حیوانها خطاب میکند که نشانگر واقعیّت اعمال آنهاست. به عبارت روشنتر؛ این توصیفات و اسمگذاریها، برای روشن شدن حقیقت و برملا شدن باطل است که لازمه هدایتگری قرآن به حساب میآید. به عنوان نمونه میفرماید: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى [طه/ 124] و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى(سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مىكنيم!.» عالم آخرت، تجسّم وسيع و گستردهاى از عالم دنيا است، و همه حقايق اين جهان در آنجا به صورت متناسبى مجسّم مىشود، آنها كه چشم جانشان در اين عالم از ديدن حقايق نابيناست در آنجا چشم جسمشان نيز نابينا خواهد بود.[2] معلوم میشود که خداوند متعال در این تعبیرات، در واقع خبر از واقعیّتی میدهد که امروز، مخفی است ولی در قیامت آشکار میشود؛ لذا توهین نیست بلکه بیان واقعیّت است!.
این سؤال به شکل دیگری نیز قابل مطرح شدن است که اصولاً آیا محشور شدن برخی از انسانها به صورت حیوان در قیامت، نوعی توهین و بیحرمتی نیست؟! جواب آن واضح است زیرا عدالت ایجاب میکند همانطوری که انسانها عمل کردهاند با آنها برخورد شود. اگر در دنیا توهین کردهاند به آنها توهین بشود، اگر توحّش کردهاند وحشی محشور شوند و...!.
نتیجه اینکه؛ از مجموع آنچه گفته شد میفهمیم که انسانها غیر از ظاهر مادّی و صورت ظاهری، حقیقتی باطنی دارند که بسته به نوع راهی که در حال پیمودن آن هستند شکل و باطنی متفاوت به خود میگیرند.
پینوشت
[1]. شیخ صدوق، علل الشرايع، ص4، ح1.
[2]. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج13، ص330.
نظرات
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
باسلام مطلب شما در کانال مرکز نشر معارف قرآن وحدیث منتشر شد
quran_hadis@