علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی

00:03 - 1395/08/18

تمدن اسلامی از جمله تمدن‌های شاخص و اثر گذار در سایر تمدن­‌ها بوده است. این تمدن با تشویق مسلمانان به فراگرفتن علوم مختلف، توانست در مدت کوتاهی قدرتمند ترین و عالی ترین تمدن را به وجود آورد که با فریب دشمن و دسیسه های او و وجود پادشاهانی نالایق به ویرانی مبدل شد.

عقب ماندگی مسلمانان

تمدن اسلام با تمام فراز و نشیب‌هایی که در طول تاریخ بر اثر حوادث گوناگون تجربه کرده است، از جمله تمدن‌های شاخص و اثر گزار در سایر تمدن­‌ها بوده است. و بیش از هر تمدن و آیین دیگری به عوامل توسعه و پیشرفت توجه و به آن توصیه توصیه کرده است.

اما شبهه و یا سوالی که از دیرباز مطرح است، این است که چرا  کشورهای غربی پیشرفته هستند و این قدر کشورهای اسلامی و مسلمانان در علم و تکنولوژی عقب مانده‌اند؟ آیا دین باعث عقب ماندگی مسلمانان ایست؟

برای رسیدن به پاسخ این سوال قبل از هر چیز لازم است تا مهم‌ترین مؤلفه‌ها و عوامل توسعه و پیشرفت یک ملت را بیان کنیم و سپس به بررسی و سنجش این موضوع بپردازیم.

شاخصه های پیشرفت و توسعه
عواملی که نقش بسزایی در پیشرفت و توسعه و ایجاد یک تمدن دارند، عبارتند از

 1. تشویق به علم و دانش
بيشترين تأکيد دين مقدس اسلام بر فراگيری علم و دانش و تفکر و تعقل و تدبر است. در متون دينی نیز همواره به فراگیری علم و دانش تاکید و سفارش شده است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ[زمر/6] خداوند به آنان که ايمان آورده‌اند و کسانی که علم و دانش دارند، درجات عظيمی می بخشد».

و رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «آموختن دانش بر هر زن و مرد مسلمان واجب است».[1]

2. توجه به کار و توسعه
از مهم‌ترین راه‌کارها و بسترسازی‌ها برای ایجاد توسعه و تمدن، اهتمام به نیروی کار و کارگر است، به گونه‌ای که کار اقتصادی و توسعه، جزء اولین برنامه‌های زندگی باشد.
اساساً  دین اسلام کار، تولید و سازندگی را امری مقدس می‌شمارد و نیروی کار و کارگر را ارج می‌نهد و در کنار اهمیت به کار، سرمایه را نیز به عنوان عاملی برای تولید، مورد تاکید قرار می‌دهد و حتی راه کارهای مناسبی مانند وقف را برای تجمع آن در جامعه اسلامی در راستای سازندگی جامعه قرار داده است.[2]

3. مبارزه با فقر و نابرابری‌های اجتماعی
دین اسلام فقر را به عنوان پدیده ­ای مخرب و زیان‌بار مورد نکوهش قرار داده است و در مقابل نابرابری اجتماعی به معنای عدم عدالت اجتماعی- نه عدم برابری اجتماعی ـ موضع گیری کرده و عدالت اجتماعی را به عنوان یک اصل مورد تاکید قرار داده است. و در راستای از بین بردن فقر و اجرای عدالت راه‌کارهای بسیاری را برشمرده است که نمونه‌هایی از آنها را می‌توان در خطبه‌ها و نامه‌های امیرالمومنین(علیه‌السلام) در نهج البلاغه پیدا کرد. هم‌چنین اسلام شناس اسلامی «شهید محمد باقر صدر» در کتاب «اقتصادنا» سه اصل اسلامی [اصل کفالت، اصل اعاله، اصل توازن) را در راستای استقرار عدالت اجتماعی ارزیابی می­‌کند.[3]
بنابراین با نگاهی به پیشینه تمدن مسلمانان در طی قرون متمادی و صدور آن به کشورهای دیگر، در می‌یابیم که نه تنها دین موجب عقب ماندگی نمی‌شود، بلکه اعتقاد به دین در کنار عمل به آن، سبب درجات بالایی از پیشرفت و رشد می‌گردد.

علل عدم پیشرفت و عقب ماندگی کشورهای اسلامی
حال به این سوال می‌رسیم که چرا با این وجود، اغلب کشورهای اسلامی، عقب مانده‌اند و برعکس غالب کشورهای غیر دینی و سکولار پیشرفته و توسعه یافته‌اند؟  علل و ریشه‌های تاریخی بسیار زیادی برای این مساله وجود دارد که در چند مورد می توان خلاصه کرد.

1. عدم پایبندی به تعالیم اسلام
اگر مسلمانان از اجرای دستورات و تعالیم اسلامی سر باز نمی زدند و از روح و حقیقت اسلام فاصله نمی گرفتند، هرگز وضعیت جوامع اسلامی به این شکل نبود. وقتی تنبلی و بی حوصلگی، از خودگسیختگی، توجه به بیگانگان و فراموش کردن نیرو و ظرفیت داخلی هم در تولید علم و هم در صنعت جایگزین کار، تلاش، توجه به خود و توکل و اعتماد به خدا می شود دیگر نباید انتظار پیشرفت و توسعه داشت.

2. وجود حاکمان نالایق و فاسد
وقتی به تاریخ 200 ساله کشورهای اسلامی می نگریم، تنها چیزی که به چشم می خورد، وجود حاکمان بی لیاقت و هوس ران و خود فروخته است که بدون توجه به دستورات دین و با تسامح و تساهل بی حد و حساب، راه تضعیف مبانی دین و انحراف و تباهی را در جامعه هموار می‌کردند.
این نوع حاکمان بیشتر از آن که به فکر توسعه و پیشرفت و عمل به دستورات دینی باشند، به فکر عیاشی و هوس رانی و سرسپردگی به قدرت های دنیا بودند؛ به همین جهت موجب از هم گسیختگی و فرومایگی جامعه اسلامی شدند.

3. عوامل خارجی و دخالت های دولت های بیگانه
همواره در طول تاریخ، اسلام دشمنان سرسخت داخلی و خارجی داشته و دارد؛ و همواره حرکت ها و نهضت های زیادی از سوی دشمنان اسلام و به منظور تضعیف اسلام و مسلمانان صورت گرفته است که جنگ های صلیبی و حمله مغول از نمونه های بارز این حملات می باشد.
امروزه نیز شاهد هجوم بی امان بيگانگان و استعمارگران و تلاش آنها برای عقب نگاه داشتن كشورهای جهان سوم برای استثمار منابع انسانی و طبيعی و تداوم سلطه غرب بر اين كشورها هستیم.
اینان با ایجاد تفرقه و جنگ های داخلی و جانشين ساختن شعارهای استعماری همچون، ناسيوناليزم، پان‏ عربيسم، به جای تكيه بر اصولگرايی و اتحاد بين الملل اسلامی، درصدد تضعیف مسلمانان و غلبه و تسلط بر جوامع اسلامی هستند که ایجاد اختلاف و تفرقه میان شیعه و سنی و حمایت و تجهیز کردن شبکه های ماهواره ای و همچنین گروه های تکفیری از جمله داعش و ... نمونه های دیگری از این نفوذ و دخالت بیگانگان می باشد.

نتیجه آن که: مسلمانان با وجود داشتن دینی کامل و منابعی عظیم، مثل قرآن و نهج‌البلاغه و... به واسطه عدم ثبات و پایداری در اعتقادات‌شان عقب مانده‌اند.
بی‌تردید اگر مسلمانان از تعالیم وحی فاصله نمی‌گرفتند و قوام سیاسی و وحدت اجتماعی خود را حفظ می‌کردند و مانع دخالت بیگانگان و استکبار می شدند و خود را از وابستگی به آنان حفظ می کردند، هم‌اکنون می‌توانستند از هر نظر جلوتر از غرب باشند.

________________________________________
پی‌نوشت
[1]. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، نشر دار الحديث- قم، ج8، ص 3948.
[2]. کار و ثروت از دیدگاه اسلام، محمدتقی‌ جعفری، نشر آزادی- تهران، ص 58.
[3]. اقتصادنا، محمد باقر صدر، مركز الابحاث و الدراسات التخصصیه للشهید الصدر، قم 1390، ص48.
*خوانندگان گرامی می‎‌توانند برای اطلاع بیشتر به کتاب‌ «خدمات اسلام به اروپا» نوشته عطایی اصفهانی و کتاب «شرح رساله رابطه علم دین» نوشته علامه حسن زاده مراجعه کنند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 3 =
*****