فلسفه بزرگداشت اربعین حسینی

23:31 - 1395/08/15

 اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه‌های ایمان است، بلکه همان‌گونه که نماز ستون دین است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت می باشد. زیرا زیارت اربعین مانند نماز انسان را از جزع و فزع باز می دارد.

اربعین

امام حسن عسکری (علیه ‌السلام) فرمودند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ‏ خَمْسٌ‏ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ [1] نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».
مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافه نمازهای نافله است که جبران‌ کننده نقص و ضعف نمازهای واجب است؛ به ویژه اقامه نماز شب در سحر که بسیار مفید است.
موارد دیگری نیز که در روایت یاد شده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا فقط شیعه است که سجده بر خاک دارد و نیز غیر شیعه است که یا «بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحیم» را نمی‌گوید یا آهسته تلفظ می‌کند. هم‌چنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می‌داند.
مراد از زیارت اربعین، زیارت چهل مؤمن نیست؛ زیرا این مسئله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» در کلمه «الاربعین»، نشان می‌دهد که مقصود امام عسکری (علیه ‌السلام) اربعین معروف و معهود نزد مردم است.
اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه‌های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بر پایه این روایت، همان‌گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است.
به دیگر سخن، بر اساس فرموده رسول خدا (صلی ‌اللّه‌ علیه ‌و آله ‌و سلم)، عصاره رسالت نبوی قرآن و عترت است: «إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا- كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِي‏ أَهْلَ بَيْتِي [2] من همانا دو چیز در میان شما می‌گذارم که پس از من هرگز گمراه نشوید، مادامى که به آن دو چنگ زنید، کتاب خدا، و عترتم که اهل بیت و خاندانم هستند».
عصاره کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصاره عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (علیه ‌السلام) در کنار هم ذکر شده است؛ اما مهم آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین، انسان را چگونه متدین می‌کند؟
درباره نماز، ذات اقدس الهی، معارف فراوانی را ذکر کرده است. مثلاً فرموده: انسان، فطرتاً موحد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین از خیر جلوگیری می‌کند، مگر انسان‌های نمازگزار، که آنان می‌توانند این خوی سرکش طبیعت را تعدیل کنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمت‌های خاص الهی باشند؛ «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * إِلاَّ الْمُصَلِّينَ [معارج/19-22] انسان حريص و كم طاقت آفريده شده، هنگامى كه بدى به او رسد بی تابى مى‏ كند، و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مى‏ شود، مگر نمازگزاران».
زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز می‌دارد و گفته شد که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیه مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از راه بذل خون‌ جگر، که جمع میان این راه‌ها از ویژگی‌های ممتاز آن حضرت (علیه ‌السلام) است.
خلاصه آن که، رسالت رسول اکرم (صلی ‌اللّه ‌علیه ‌و آله ‌و سلم) تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند.
همین دو هدف، در متن زیارت اربعین سالار شهیدان (علیه ‌السلام) تعبیه شد؛ چنان‌که منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود ...
در زیارت اربعین، هدف قیام امام حسین (علیه ‌السلام)، همان هدف رسالت نبی اکرم (صلی ‌اللّه‌ علیه ‌وآله‌ وسلم) دانسته شده است. بر اساس قرآن و نهج‌ البلاغه، هدف رسالت انبیاء الهی، دو چیز است: یکی عالم کردن مردم و دیگری عاقل نمودن آن‌ها با تهذیب نفس.
کسانی که علم ندارند، دستور خدا را نمی‌دانند و توان تربیت خود یا دیگران را ندارند. برخی نیز عالمند، ولی در اثر نداشتن عقل به دانش خود عمل نمی‌کنند.
در قرآن‌کریم از زبان حضرت ابراهیم (علیه ‌السلام) نقل شده که به خداوند عرض کرد: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ [بقره/129] پروردگارا، در ميان آنان رسولى از خودشان برانگيز كه بر آنان تلاوت آيات تو كند و آنان را علم كتاب و حكمت بياموزد و روانشان را (از هر زشتى) پاك و منزه سازد، كه تو بر هر كار كه خواهى قدرت و علم كامل داری».
خداوند دعای آن حضرت را اجابت کرد و در سوره «جمعه» فرمود: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ [جمعه/2] اوست خدايى كه ميان عرب امّى (يعنى قومى كه خواندن و نوشتن نمى‏ دانستند) پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت كه بر آنان آيات وحى خدا تلاوت مى‏ كند و آن‌ها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاك مى ‏سازد و شريعت و احكام كتاب سماوى و حكمت الهى مى ‏آموزد و همانا پيش از اين همه در ورطه جهالت و گمراهى آشكار بودند».
امیرمؤمنان (علیه ‌السلام) در تشریح بعثت رسول ‌اکرم (صلی ‌اللّه‌ علیه‌ وآله ‌و سلم) فرمودند: «فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ‏ بِمَكَانِهِ‏ مِنَ الْجَهَالَة [3] خدا با فرستادن پیامبر، مردم را از جهالت، گمراهی و سرگردانی در آورد».
امام حسین (علیه‌ السلام) نیز که به حساب ملکوت و اتصال نور وجودی، از پیامبر (صلی ‌اللّه ‌علیه‌ و آله ‌و سلم) است و صاحب ولایت؛ «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ‏ حُسَيْن‏ [4] حسین از من است و من از حسینم»، باید مردم را عالم و عادل کند؛ یعنی احکام و دستورها و معارف دین را به آنان بیاموزاند و آنان را اهل عمل کند.
همه اهل‌بیت (علیهم‌ السلام) این وظیفه را به عهده داشتند و با تدریس، ارشاد، سخنرانی و نوشتن نامه به وظیفه خود عمل می‌کردند؛ ولی سیدالشهدا (علیه‌ السلام)، افزون بر کارهای یاد شده، به سبب یأس از تأثیر اساسی این ابزار، در شرایطی قرار گرفت که خون‌ جگر خود را نیز برای نیل به هدف اعطا کرد. تنها آن حضرت (علیه‌ السلام) بود که هم مبارزه فرهنگی و سیاسی و اجتهادی داشت، هم نبرد جهادی. 
چنان‌که در زیارت اربعین آن حضرت می‌خوانیم: «فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ [5] و در دعوتش جای عذرى باقى نگذاشت، و از خيرخواهى دريغ نورزيد، و جانش را در راه تو بذل كرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند».
اِعذار و نُصح و بذل خون آن حضرت (علیه ‌السلام)، همگی برای عالِم و عادل کردن انسان‌هایی بود که در دریای هلاکت جهل علمی و فساد اخلاقی غوطه‌ ور بودند؛ چنان‌که برخی از انبیاء گذشته نیز صرف ‌نظر از تبلیغ، تعلیم و تحقیق اجتهادی، به نبرد جهادی نیز مبادرت نمودند و شربت شهادت نوشیدند تا ددمنشی را به فرشته ‌وَشی و جاهلیت را به تمدن اسلامی بدل نمایند.[6] 
.......................................................
پی نوشت:
[1]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، ج14، ص 478، ناشر: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، مكان چاپ: قم‏، 1409 ق.
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، الكافي (ط- الإسلامية)، ج2، ص 415، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران‏، 1407 ق‏.
[3]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص44، ناشر: هجرت‏، مكان چاپ: قم‏، 1414ق.‏
[4]. ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات‏، ص 52، ناشر: دار المرتضوية، مكان چاپ: نجف اشرف‏، 1356 ش‏.
[5]. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج6، ص 113، ناشر: دار الكتب الإسلاميه‏، مكان چاپ: تهران‏، 1407 ق‏.
[6]. جوادی آملی، عبد الله، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

نظرات

تصویر کمالی
نویسنده کمالی در

با سلام و احترام

مطلب شما برای کانال اندیشه برتر آماده شد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 0 =
*****