دینهای متعددی در سطح جهان وجود دارد، حال این سوال مطرح است، که کدامیک از اینها بر حق هستند، و با چه ملاکی باید حق بودن آنها را سنجید!؟ از اینرو در این نوشتار به معیارهایی اشاره میشود، که به خوبی میتوان ادیان را با آنها تحلیل کرد و صحیح بودن هر کدام را تشخیص داد.
برای هر انسان جویای حقیقتی این سوال مطرح است که از میان ادیان موجود در کره خاکی، کدامیک برحق بوده و انسان را به مسیر درست هدایت میکند تا انسان به کمالات خویش راه یابد؟
برای پاسخ به این سوال و شناخت دین کامل باید به سه نکته توجه داشت:
یک) گزینههای اصلی یک دین، نباید تعارضی با عقل داشته باشد، گرچه عقل نمیتواند تمام جزئیات یک دین را تحلیل کند و بفهمد؛ ولی با این وجود میتواند اصول اعتقادات یک دین را بسنجد و صحیح یا نادرست بودن آنان را بفهمد. به عنوان مثال عقل نمیتواند جزئیات قیامت را درک کند، ولی میتواند اثبات کند باید قیامتی وجود داشته باشد، تا تفاوتی بین افراد خوب و گناهکار باشد، و گرنه عالم هستی ناقص است.[1]
دوم) چون ادیان الهی از سوی خداوند متعال برای هدایت بشریت آمدهاند، نباید تحریفی در آنان انجام گیرد، زیرا که تحریف سبب میشود یک دین از اهدافی که داشته است دور گردد و دستورات الهی به طور صحیح به ما نرسد.
سوم) نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که یک دین، باید دارای جامعیت باشد و در تمام حوزههای زندگی انسان اصولی را بیان کرده و انسان را هدایت کند و الا نمیتواند انسان را به کمالات خویش برساند.
با توجه به این سه نکته، ادیان الهی(مسیحی، یهودی، اسلام) رایج دنیا را مورد تحلیل قرار میدهیم تا مشخص شود که کدامیک از این سه دین برحق هستند.
در کتابهای یهودیان(تورات) و مسیحیان(انجیل) مطالبی بیان شده است که با عقل سازگاری ندارد، به عنوان مثال در تورات خدا به صورت انسانی معرفی شده که راه میرود، آواز میخواند، دروغگو و فریبکار است؛ زیرا به آدم گفته است که اگر از درخت نیک و بد بخورد خواهد مُرد، ولی بعدا آدم و حوا از میوه آن درخت خوردند و نه تنها نمردند، بلکه به نیک و بد هم آشنا شدند.[2] و یا در دین مسیحیت، تَثلیث یا سهگانهباوری یکی از اعتقادات بنیادین مسیحیت است، بر اساس این اعتقاد، خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر(که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روحالقدس وجود دارد، حال آنکه عقل این موارد را رد میکند، زیرا خدای متعال هیچگاه بندگانش را فریب نمیدهد، و از سوی دیگر عقل تأکید میکند که خدا باید یکی باشد.[3]
از سوی دیگر، کتابهای این ادیان دارای نسخههای مختلفی است و گاه با یکدیگر تعارض دارند، به عنوان مثال تورات، دارای سه نسخه است: نسخه عبرانی که نزد یهود و علمای پرتستان معتبر است، نسخه سامری که نزد سامریین(طائفه دیگری از بنی اسرائیل) معتبر است، نسخه یونانی که علمای مسیحی غیر پرتستان آنرا معتبر میشمارند. و یا در مسیحیت چهار نوع انجیل وجود دارد «انجیل متی» ، «انجیل مرقس» ، «انجیل لوقا» ، «انجیل یوحنا».
اما بر خلاف این دو آیین، دین اسلام، تمام سه ویژگیای که بیان شد را داراست، به عنوان مثال، تمام اصول آن عقلائی است، و عقل آن را تأیید میکند و حتی در قرآن تأکید شده است که یک مسلمان باید اهل تعقل و تفکر باشد، و باید اصول دین خویش را بدون تقلید از دیگران، با اندیشه و فکر خویش به دست بیاورد، بر خلاف مسیحیت که میگوید: «ایمان بیاور تا بفهمی»[4] و از سوی دیگر، تمام مسلمانان جهان، به این اندیشه قائل هستند که کتابشان «قرآن مجید» هیچگاه تحریف نشده است، بلکه همان قرآنی که به پیامبر خاتم محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) نازل شده است اکنون بدون کم و کاست در دست مسلمانان است. و آخرین نکته جامعیت و برتری مفاهیم دینی اسلام نسبت به این ادیان است که جا دارد با مقایسهای بین محتوای متون مقدس دین اسلام و محتوای ادیان دیگر صورت گیرد و در آن صورت برتری و جامعیت تعالیم دینی اسلام در ابواب اعتقادی، توحید و صفات خداوند، و اخلاق فردی و اجتماعی، حقوق، اقتصاد، سیاست و حکومت و ... آشکار و روشن شود.
دلایل دیگری نیز وجود دارد که اندیشمندان به آن اشاره کردهاند، که جا دارد جویندگان حقیقت برای پیبردن به آنان به کتبی که نوشته شده است رجوع کنند[5] به عنوان، مثال میتوان از خاتمیت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نام برد، بر خلاف دیگر ادیان که پیامبرشان هیچگاه ادعای خاتمیت نداشتهاند بلکه به نوعی؛ بشارت به ظهور پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) را به پیروان خود دادهاند.
_________________________________________________
پینوشت
[1]. برای ضرورت قیامت رجوع کنید به«آخرت چرا؟ جهم چرا؟»
[2]. تورات، سفر پیدایش، باب دوم و سوم.
[3]. رجوع کنید به « بدون شک خدا یکی است»
[4]. اگوسيتن کشیش ایتالیایی، این شعار را در مسیحی رواج داد تا به نحوی، در مقابل کسانی که تثلیث مسیحیت را با عقل در تضاد میدیدند،پاسخی داشته باشد، برای بررسی این مطلب رجوع کنید به« آيا اين سخن كه «ايمان بياور تا بفهمي» درست است؟»
[5]. برای اطلاع بر حقانیت اسلام بر دیگر ادیان رجوع کنید به کتاب، راه سعادت نوشته علامه شعرانی(رضواناللهعلیه)
نظرات
من مدت هاست دارم به این موضوع فکر می کنم که چه دینی درسته شما خیلی کمکم کردید ولی خوده اسلامم دو تامشکل از نظر من داره،اول اینکه اون لغات رمزی چیه آخه چرا باید چیزی از ما مخفی باشه و دوم اینکه ما چرا باید به سمت کعبه نماز بخونیم توی خوده قرآن نوشته که خدا جا و مکان نداره ولی کعبه رو خونه ی خدا می دونن این خودش یه نوع بت پرستیه اگه این دو مشکل رو برای من روشن کنین واقعا ممنون می شم
با سلام و احترام
خوشحالم از اینکه، این مطلب توانسته است تا حدودی به شما کمک کند، اما لازم است در مورد مطلب شما به دو نکته اشاره کنم، اول از همه اینکه، اگر شخصی یک کتاب هزار صفحه ای را مطالعه کند و آن را علمی ببیند ولی در این میان چند سطح از آن مبهم باشد، در این صورت نباید به صرف ابهام این چند سطح این کتاب را رد کند، این موضوع را باید در مورد اسلام نیز جاری دانست.
اما نکته دوم در مورد، دو سوال که مطرح کردید، در سوال اول، اگر منظور شما حروف مقطعه قرآن است، در مورد آن لازم میدانم به این نکته اشاره کنیم، همه مفسران آنها را رمزی ندانستهاند، بلکه برداشتهای مختلف شده است که میتوانید به این قسمت مراجعه کنید، اما اگر فرضاً رمز گونه بودن این الفاظ را بپذیریم به این معنا نیست که ما حق درک آنها را نداریم، بلکه به این معناست که هر شخصی قدرت درک معارف آن را ندارد، به همین خاطر معارف آن به صورت واضح برای اشخاص بیان نشده است، از اینرو زمانی که به روایات مراجعه میکنیم اشخاصی در مورد حروف مقطعه سوال کردهاند و ائمه(علیهمالسلام) در حد ظرفیت ایشان به آنها پاسخ دادهاند، در حالی که اگر چیزی مخفی بود آنچنان که شما گمان کردهاید، ائمه اطهار(علیهمالسلام) باید از آن سر باز میزندند،
اما در مورد کعبه میتوانید به این بحث مراجعه کنید، که احساس میشود دوستان جواب کامل به پرسش شما دادهاند.
دین اسلام کاملا مشخصه کاملترین دینه ولی دلیل اینکه یکی بچه مسلمون به دنیا میاد احتمالا خیلی زیاد مسلمون بشه یا اینکه بهتر بگم صددرصد مسلمون میشه و یکی بچه یه یهودی یا یه دین دیگه میشه ک با اعتقادات و دین پدر و مادرش بزرگ میشه و احتمالا همون دین رو می پذیرت اگه اینطور باشد اینکار تبعیض خداوند بین بندهاشه... با عقل جوردرنمیاد
با سلام و احترام
ممنون از زمانی که قرار دادید برای مطاله این نوشتار.
در مورد مطلبی که بیان کردید باید به این نکته مهم اشاره کنیم که جهان هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات بناء شده است، و از سوی دیگر در این نظام هستی به انسان اختیار داده شده است که مسیر خویش را خودش انتخاب کند، از این روی طبیعی است که گروهی مسلمان و گروهی با اختیار خویش یهودی شوند.
اما تولد یک فرد در یکی از این خانوادهها دلیل بر این نمیشود که فرزند حتماً مسیری که پدر و مادر طی کرده است، انتخاب کند، گرچه این اقتضاء زیاد است، ولی علت تام نیست. به همین خاطر افراد زیادی از غیر مسلمانان به اسلام گرایش پیدا کردهاند که برای اطلاع در این زمینه به این قسمت مراجعه کنید.
اما این که گفتید تولد یک فرد در خانواده یهودی و تولد شخضی دیگر در خانواده مسلمان تبعیض است، این گونه نیست، زیرا در قیامت بر اساس شرائط و امکاناتی که به افراد داده شده است، بین آنها قضاوت میشود، به همین خاطر اگر شخصی در خانواده غیر مسلمان به اسلام بپیوندد به طور قطع اعمالش از ارزش بیشتری نسبت فردی که تقلیدی برخی از اعمال را انجام میدهد دارد.
سلام ببخشید اگر شخصی ایرانی تصمیم گرفته پناهنده کشور دیگه ای بشه فرزندان ان شخص دین ان کشور را انتخاب کنن بر اساس معلمان و راهنمایان ان کشور و اشنایی با دین های دیگه نداشته باشن ایا تا اخر عمر گناه کار هستن و سوال دیگری که پیش اومده چرا دین اسلام گفته همه یک سانن چه از نظر مادی و معنوی ولی بر خلاف ان است و چرا ادیان الهی در کتاب های سال ۱۰ و ۱۱ گفته اند از من پیروی کنید ایا حق انتخاب نبوده
با سلام و احترام
قبل از پاسخ به سوال شما لازم هست چند نکته را خدمت شما عرض کنم:
الف: اگر انسان اطمینان داشته باشد که حضورش در مکانی سبب انحراف و به گناه افتادن وی میشود نباید در آن مکان حضور داشته باشد و اگر هست باید از آنجا هجرت و کوچ کند آنچنان که خدای متعال میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[نساء/97] آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بودهاند میگیرند، از آنها پرسند که در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟! و مأوای ایشان جهنم است و آن بد جایگاه بازگشتی است.»
ب: اینکه خدای متعال انسان را مختار خلق کرده است، یعنی اختیار داده است که خود انسان مسیر صحیح را پیدا کرده و در آن گام نهد.
ج: تمام انسانها در مقابل یکدیگر وظیفه دارند، به همین خاطر روز قیامت خدای متعال تمام انسانها را جمع میکند تا نسبت به حقوقی که نسبت به یکدیگر داشتهاند و کوتاهی کردهاند پاسخگو باشند.
باتوجه به این سه نکته به پاسخ سوال شما میپردازیم.
اگر شما یقیین صد در صد دارید که فرزند شما در آن کشور دچار انحراف میشوند و ایمان خویش را از دست خواهد داد در این صورت شما در گناه فرزند خویش شریک هستید گرچه این موضوع چیزی از گناه فرزند کم نخواهد کرد.
البته لازم است به این نکته توجه کنید که صرف حضور یک فرد در کشور خارجی سبب چنین انحرافی نمیشود زیرا افراد زیادی به کشورهای غربی مهاجرت کردهاند و زمانی که بازگشتهاند حقانیت آموزه های اسلام برای آنها آشکارتر شده است و با ایمان مستحکمتری تسلیم فرامین اسلام شدهاند، مانند خانم دکتر طناز بحری که مدت طولانی در هلند درس خواندن ولی محیط فاسد آنجا سبب انحراف ایشان نشده بود
در حقیقت این موضوع بر اساس اشخاص متفاوت است و نمیتوان برای تمام افراد یک نسخه را تجویز کرد، هر کسی باید شرائط و ویژگی های روحی خویش را ببیند و سپس تصمیم بگیرد.
اما در مورد قسمت دوم سوال شما لازم است به این نکته دقت کنیم که از دیدگاه اسلام تمام افراد در اصل خلقت خویش دارای عزت و احترام هستند و برابرند آنچنان که خدای متعال میفرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ[اسراء/70] به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم.»
ولی از جهت معنوی این گونه نیست زیرا خدای متعال صریحاً میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[حجرات/13] ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است.»
از جهت مادی نیز که واضح است که همه انسانها نمیتوانند در یک حد باشند چون هم نظامهای اجتماعی به هم میریزد و هم استعدادهای انسانی متفاوت است، به عنوان مثال فرض کنید که همه مردم جامعه متخصص مغز و اعصاب بودند بعد چه کسی پاکبان باشد!؟ چه کسی نانوان وا باشد!؟ و ... در حالی که جامعه اقتضا میکند که تمام این افراد وجود داشته باشند و هر کسی بر اساس استعاد خودش و شرائطی که دارد یکی از این مسیرها را انتخاب کند.
اما در مورد بخش سوم سوال شما، پیامبران الهی همیشه دعوت کننده به حق بودهاند، به همین خاطر مردم را به سوی حق دعوت میکردهاند ولی این دعوت اختیار انسانها را مختل نمیکرده است بلکه مردم خودشان باید مسیر صحیح را انتخاب کنند به همین خاطر خدای متعال در آیات متعددی از قرآن مجید پیامبران الهی را به عنوان راهنما و ... بیان میکرده است به عنوان نمونه میفرماید: «فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ [غاشیه/21] پس تذکر ده ، که تو ( به عنوان رسول ) تنها تذکردهنده ای.»
و این دعوت پیامبران به معنای جبر انسانها نیست، بلکه تمام انسانها اختیار دارند که مسیر صحیح خویش را انتخاب کنند.
امیدوارم که زندگی شما همیشه پر از احساس حضور خدای متعال باشد. موفق باشید.
سلام خسته نباشید.
ببخشید راجع دین من خیلی مطلب خوندم به این نتیجه رسیدم هیچ دینی بی نقص نیست ولی اسلام واقعا از بقیه ادیان کامل تره ولی با این حال یکی از نقص های اینه که نمیدونم چجوری بگم مثلا بحث نامحرم بودن زن و مرد هست مثلا ما توی یک مهمانی ساده یه سلام و احوالپرسی ساده با روبوسی و دست دادن نمیتونیم داشته باشیم منظورم بیشتر قوانین یه دینه تا نوع پرستش چون در نوع پرستش اسلام کامل تره یا مثلا وقتی یک زوج تصمیم به ازدواج میگیرن قبل از ازدواج نمیتونن به هم دست بزنن و...... واقعا نمیدونم چجوری منظورم رو بیان کنم امیدوارم مطلب رو خوب منتقل کرده باشم.
خواهشا جواب من رو بدید ممنون
با سلام و احترام
قبل از پاسخ به سوال شما لازم میدونم به یک نکته اشاره کنم و آن اینکه اگر من به اصول اساسی یک دین اعتقاد و باور داشتم لازم هست که به فروع آن هم سر تسلیم فرود بیاورم، و به صرف اینکه ظاهر این آموزهها برایم قابل هضم نیست نباید آن را کنار بگذارم، همان گونه که وقتی ما به یک دکتر اعتماد کردیم و پی به تخصصش بردیم دیگر نباید به داروهای که تجویز میکند شک کنیم، البته این مثال خیلی ناقص هست ولی چون ذهن بتواند اصل موضوع را درک کند خدمت شما بیان کردم.
اکنون اگر پی به حقانیت دین اسلام بردیم، دیگر چون چرا کردن در مورد برخی از احکام آن چندان صحیح به نظر نمیرسد، گرچه تمام دستورات اسلام حکمتها و اهدافی دارد که اگر برای ما آشکار شود به طور قطع به درست بودن آن اعتراف خواهیم کرد، که برخی از آنها در روایات بیان شده است و برخی از آنها را بعد از هزار و چهارصد سال علم به آن دست پیدا کرده است، ولی از بیشتر آنها ذکری به میان نیامده است که شاید به این خاطر باشد که انسان تسلیم محض دستورات خدای متعال قرار بگیرد، زیرا که آزمایشهای الهی معمولاً در جایی اتفاق میافتد که انسان از آثار و عواقب عمل آگاهی نداشته باشد.
اما در مورد موضوع محرم و نامحرم که شما بیان کردید، آنچه به ذهن میرسد این است که طبیعت انسان به نحوی قرار داده شده که معمولاً زیاده خواه هست، به گونهای که اگر منعی برایش وجود نداشته باشد معمولاً بیشتر از یک حد را درخواست میکند به عنوان مثال در همین دست دادن که خدای متعال ممنوع اعلام کرده است، فرض کنید خدای متعال اجازه میداد که با نامحرم دست بدهیم، بعد این سوال پیش میآمد که چرا خدا اجازه نداده است که روبوسی کنیم، بعد خدا این را هم اجازه میداد، بعد سوال میشود که چرا خدا اجازه نداده که دو طرف با هم ...
تمدن غرب، نیز به نحوی همین محرم و نامحرم را نادیده گرفت و این موضوع سبب شد که فاجعه در جامعه غرب پیش بیاید به گونهای که ابتدا رابطه زن و مرد آزاد شد، بعد از مدتی همجنس بازی و اکنون نیز به جمادات رسیدهاند.
در حقیقت در این زمینه حد برای انسان وجود ندارد و اگر جلوش باز باشد، خویشتن را در مهلکه شهوات غرق خواهد کرد.
اما در مورد اینکه زوجی که با یکدیگر قرار هست ازدواج کنند ولی باز نیز اسلام اجازه برخی از روابط را نمیدهد، باید دقت کنیم که بدن ملک خداست و این خطبه عقد اجازه خدا برای تصرف زن و شوهر در این ملک است، به همین خاطر تا زمانی اجازه الهی نیاید شما حق ندارید در ملک وی تصرفی بکند، اما غیر از این، اگر اسلام قبل از انجام عقد یکی سری از روابط را آزاد قرار میداد ولی بعداً هرکدام از دختر و پسر به هر دلیلی نظرش عوض میشود و ازدواج سر نمیگرفت، این رابطه چه تأثیر مخربی بر روی دو طرف میگذاشت.
.
البته این گوشهای از حکمتهایی بود که به ذهن حقیر میرسید ولی مطلب خیلی فراتر از آن چیزی است که انسانهای معمولی با علم محدود خود بتوانند پی به آن ببرند.
با سلام و عرض خسته نباشید
من یک دانش آموز هستم و مسلمانم.
آیا یک مسیحی گناه کارست؟
بنده اگر مسیحی بشوم گناه کردم؟
به احتمال زیاد جواب شما بله است
ولی میخواستم بدونم چرا؟
شما خودتون مسلمون هستید از نظر یک مسیحی اینکار گناه نیست .
بازم نمیدونم منظورمو چجوری برسونم
لطفا کمکم کنید و از گمراهی نجاتم بدید
ممنون بابت زحماتتون
با سلام و احترام
دوست عزیز، قبل از پاسخ به سوال شما لازم است، به یک نکته مهم اشاره کنم که همیشه در طول تاریخ یک دین مورد تأیید خدای متعال بوده است، از اینرو در دوران معاصر نمیتواند هم مسیحیت صحیح باشد و هم اسلام.
از سوی دیگر اعتقاد و اندیشههای افراد ملاک صحیح بودن یک دین نیست، زیرا که به طور طبیعی طرفداران هر دینی خویش را بر حق میبینند به همین خاطر اینکه فرمودید از دیدگاه یک مسیحی، مسلمانان گناهکار نیستند، مطلب صحیح نیست، زیرا که از دیدگاه طرفدران کیش مسیحیت، اسلام دین صحیح نیست، به همین خاطر پیروی از آن نیز صحیح نمیباشد، همان گونه که از دیدگاه یک مسلمان، مسیحیان به خطا رفتهاند.
اکنون با توجه به این دو نکته پس ما باید برای شناخت دین صحیح باید از ملاکهای درستی پیروی کنیم که بتواند مسیر صحیح را به ما نشان دهد ــ نه سلایق افراد ــ و آنچه در این نوشتار به آن توجه شده است، همین ملاکهاست، که فارغ از دیدگاه پیروان یک دین به آنها توجه شده است، بلکه شاخصهایی که بیان شده است، شاخصهای عقلی است و عقل تمیز دهنده حق از باطل است.
اکنون اگر شما متوجه شدید که یک دین بر حق است، ولی از آن پیروی نکردید دچار گناه شده و روز قیامت مورد مواخذه الهی قرار میگیرید، و این موضوع نیز ارتباطی به این ندارد که یک مسلمان شما را گنهکار بشمار یا خیر!؟ گرچه بر اساس اندیشه یک مسلمان که دین خویش را بر حق میداند از شما به عنوان یک خطاکار یاد میشود، ولی ملاک اصلی گناهکار بودن مربوط به قیامت است که دادگاه الهی برپا میشود و خدای متعال بین ادیان مختلف قضاوت میکند و در آنجا شما باید برای پیروی از هر کیشی دلیل قابل قبول ارائه بدهید.
برای شما آرزوی موفقیت میکنم، و از خدای متعال خواستار که تمام ماها را به مسیر صحیح هدایت فرماید..
با سلام و عرض ادب.من درباره اینکه خدا حقه یا نه یا به عبارت دیگه کدام یک از ادیان موجود در دنیا حق اند دچار تردیدی شدم. میشه لطفا یه دلیل کاملتری بیارید.
سلام علیکم
دلایل متعددی برای اثبات و حقانیت وجود خدای متعال بیان شده است که به عنوان نمونه میتوان به این مطلب اشاره کرد: محکمترین دلیل اثبات خدا
بعد از اینکه خدای متعال اثبات شد، ادیانی که قائل به وجود خدای متعال نیستند ــ در واقعی میتوان از آنها به عنوان ادیان بشری یاد کرد ــ به کنار نهاده میشوند مانند بودیسم و ...
بخش عمده دیگری از ادیان الهی که باقی میمانند دینهایی هستند که خدای متعال را قبول دارند و مدعی هستند که بزرگانشان از سوی خدای متعال برای هدایت بشر فرستاده شدهاند، این گروه باید برای اثبات حقانیت خویش معجزه بیاورند، چون در غیر این صورت بین این گروه و گروهی از شیادان که میخواهند از این طریق به مطامع دنیایی خویش دست یابند نمیتوان تفاوت قائل شد، به همین خاطر بر خدای متعال لازم است که فرستاده خویش را با معجزه به میان مردم بفرستد تا حق از باطل تشخیص داده شود.
اسلام، مسیحیت و یهودیت سه دینی هستند که مدعیند که رهبرانشان(پیامبرشان) برای اثبات خویش معجزه آوردهاند، که در این میان خیلی از این معجزات همکنون در دسترس ما نیست تا بتوانیم ارزیابی از آن داشته باشیم، بلکه بیشتر به عنوان نقلهای تاریخی میتوان از آنها یاد کرد.
از سوی دیگر دینی میتواند ادعای ابدیت و همیشگی بودن داشته باشد که معجزه آن نیز ابدی باشد و در طول تاریخ هیچگاه دچار تغییر و تحریف نشود، در این میان پیامبر اسلام محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) تنها فردی است که چنین معجزهای برای مردم بشر به یادگار آورده است و آن قرآن مجید است این ویژگی که یک معجزه هم اکنون در دسترس ما باشد تنها در دین اسلام وجود دارد، که این موضوع میتواند مهم ترین ملاک حقانیت دین اسلام باشد.
در کنار این موضوع سه ویژگی که در متن بالا به آن اشاره کردیم که عبارتند از عدم تحریف، عقلانیت و جامعیت نیز میتواند شاخصهای دیگری باشد که دین حق از ناحق را مشخص میکند.
** البته تلاش شد در این مطلب به مباحث به صورت گذرا اشاره شود تا ملال آور نباشد.
با سلام و عرض خسته نباشید به شما ، مطالب بسیار خوبی قرار دادید و خوب هم به سوالات پاسخ دادید ،امیدوارم که مورد توجه و مغفرت خداوند قرار بگیرید و در دنیا و آخرت سعادتمند باشید. ای کاش ما هم مثل شما ، خوش بیان باشیم و نقشی در راهنمایی اطرافیانمون داشته باشیم.
سلام علیکم
ممنون از دعای خیر شما، امیدوارم این کارهای کوچک مورد رضای الهی قرار بگیرد، و این دعا که از ائمه معصومین(علیهالسلام) برای ما به یادگار مانده است درحق تمام ماها مورد اجابت قرار بگیرد.
اللّٰهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ، وَتُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِيِّكَ، وَلَا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَيْرَنا، فَإِنَّ اسْتِبْدالَكَ بِنا غَيْرَنا عَلَيْكَ يَسِيرٌ، وَهُوَ عَلَيْنا كَثِيرٌ[مفاتیح،دعا برای امام زمان، حضرت مهدی(علیهالسلام)] خدایا ما را از کسانی قرار ده که به دست آنها برای دینت پیروزی آوری و یاری ولیات را به آنها نیرومند سازی و ما را در این زمینه با دیگران عوض مکن، زیرا عوض کردن ما با دیگران بر تو آسان، ولی بر ما کار بسیار دشوار است.
به نام خدا
ضمن عرض سلام،ادب و احترام خدمت شما سوالاتی را دارم که اگر امکانش باشد پاسخ دهید.
اول این که از کجا معلوم که دین اسلام بر حق است؟( با چه مشخصه ها و دلایلی بفهمیم که این دین اسلام بر حق است؟)
دوم این که از اون جایی که حتما خدایی وجود دارد با توجه به نظام آفرینش ، کدام خدایی که در ادیان مختلف مطرح شدند بر حق هستند؟( خدایی که در یهودیت مطرح شده؟ خدایی که در اسلام مطرح شده؟ خدایی که در مسیحیت مطرح شده ؟ و...)
سوال سوم هم این که اگر ادیان دیگری جز دین اسلام بر حق نبوده و صحیح نیستند ،می شه با استناد به منابعی مثال عقلی و منطقی بزنید؟ برای هر دین اشتباه یک مثال ( مثالش را بگویید تحلیلش با افراد) ( مثلا فلان دین به این دلیل صحیح نیست و ...)
با سلام و احترام
در مورد بخش اول کلام شما لازم است به این نکته اشاره کنیم که یکی از راه های اثبات حقانیت یک دین معجزه است که مدعی آن دین میآورد و این موضوع در مورد دین اسلام نیز وجود دارد به همین خاطر حقانیت دین اسلام را میتوان از معجزه جاوید اسلام که قرآن مجید است استنباط کرد در این زمینه مطالب زیادی در سایت وجود دارد که میتوانید به آنها مراجعه کنید.
قوم سبأ، دلیلی بر اعجاز قرآن
آوردن قرآن توسط پیامبر جلوهای از اعجاز قرآن
اعجاز تشریعی قرآن کریم
اعجاز قرآن در نوزاد
اعتراف بزرگان عرب به الهی بودن قرآن
در مورد بخش دوم، نیز میتوانید به دلایل اثبات وجود خدا که در سایت نیز وجود دارد مراجعه کنید، مانند اینکه محکمترین دلیل اثبات خدا
این دلایل اگر بر مبنای عقل باشد جای هیچگونه شک و شبهه در مورد آن وجود ندارد.
اما نکته مهم که در این میان است حقانیت بین خدای یهودیت و مسیحیت و اسلام را میتواند از دلایل که برای اثبات خدای خویش بیان کردهاند فهمید.
اما در مورد بخش سوم سوال شما که میتوان آن را بخشی از پاسخ به قسمت دوم سوال دانست به این موارد اشاره کرد.
از دیدگاه مسیحیت خدای در عین اینکه یکی است سه تاست، اکنون عقل در این زمینه به تحیر میرسد که چگونه یکی در عین اینکه یکی است سه تاست حال آنکه دلایل عقلی به این موضوع اشاره دارد که خدا واحد است نه سه تا
و یا در کتاب تورات یهودیت این گونه آمده است که، حضرت یعقوب با خدای متعال کشتی میگیرد، و یا مانند انسان لباس میپوشد، و... که تمام این موارد با قواعد عقلی که نشان میدهد خدای متعال جسم نیست در تناقض است .
سلام ممنون مطالب جالبی بود.اما سوالی که ذهنمو درگیر کرده ومن نمیتونم جوابی براش پیداکنم اینه!
چرا کساییکه دینشون اسلام نیست ، یاحتی بخدا اعتقاد ندارن موفقترن همیشه؟؟ اصلاکشورها و دینهای دیگرو ولکنیم ، توی همین ایران اکثرا کساییکه با خدا هستن نماز میخونن ومذهبیان یاوضع مالی بدی دارن یامشکلات زیادی دارن. ومخالفش کساییکه کمتر بخدا و مسائل دینی توجه میکنن زندگی بهتری دارن و لذت میبرن!! همیشه کشورای خارجی از ایران اسلامی توی همهچیز موفق بودن چون زنو مرد آزاده کاری رومحکم انجام میدن.
احساس میکنم فقط خودمونو محدودکردیم. اینهمه عاشورا و غدیرو و مناسبتهای مختلف .... ولی ماهمیشه عقبتر بودیم!!! توهیچ موضوعی کسی مثل ۱۲ امامی که میگید یا ۱۴ معصوم و بقیه اشخاصی که اسلامو قران نام میبرن بهمون کمکی نکردن. اصلا شما چجوری میتونید ۱۲ امامی میگن مال هزاران سال پیش بوده ونه من دیدم نه شمارو ثابت کنید؟؟ فعلا تنها چیزی که ازاعراب ثابت شده سنگسارکردن و زندهبگور کردن دختراشون بوده نهچیزی جزاین. یاحتی شما چجوری میتونید ثابت کنید خوده قران تحریف نشده؟!
سلام علکیم
ممنون از وقتی که صرف کردی و مطلب حقیر را مورد مطالعه قرار دادید. در مطالب شما چند موضوع مطرح شده است که هر کدام باید جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد
الف: چرا انسان بی دین همیشه موفق تر هستند!؟
این موضوع به این کلیتی که شما بیان کردید صحت ندارد، بلکه خیلی آدم های بی دین هم هستند که بدبخت و بیچاره هستند و همین طور که خیلی آدم های موفق هم دیندار هستند. این نکته اول.
نکته دوم اینکه خدای متعال در قرآن بیان کرده است که هر کسی کار و تلاش کنند به طور قطع ثمره آن را خواهد دید حال می خواهد کافر باشد یا مسلمان. البته با این تفاوت که اگر یک مسلمان تلاش کند، خدای متعال با لطف و عنایتش به آن توان میدهد.
به همین خاطر اگر جامعه به دستورات اسلام عمل کنند پیشرفت خواهند کرد، همانطور که حدود پنج قرن بزرگترین تمدن بشری را شکل دادن ولی متأسفانه بعدها به خاطر دوری از آموزهای اسلام جامعه اسلامی رو به افول کشیده شد، البته الان کشور اسلامی عزیز ما در خیلی از مسائل نسبت به متوسط جهانی پیشرفت داشته است که برای اطلاع در این زمینه توصیه میکنم کتاب صعود چهل ساله آقای راجی را مطالعه نمایید.
اما در مورد افراد این قاعده وجود ندارد زیرا خدای متعال برخی اوقات به خاطر آزمایش فرد و گاهی اوقات برای رفع گناهان وی در این دنیا به وی سخت میگیرد ولی این به معنا این نیست که آموزه های اسلام ناکارآمده است، بلکه این جزئی از سنت الهی است، همان گونه که به برخی افرادی که کافر بوده اند همه چیز می دهد تا رو به سوی خدای نکنند، و جزای آن اعمال به ظاهر خوب خویش را در همین دنیا ببینند، همان گونه که در موردنمرود و فرعون نقل شده است.
ب: توسل به ائمه اطهار(علیهمالسلام) و نقش آن در زندگی موضوع دوم بود که شما بیان کردید.
که در این زمینه نیز مقالات متعددی در سایت وجود دارد که می تواند مراجعه کنید[دعا و تلاش انسان، لازمه رشد و پیشرفت ؛ تاثیر دعا و توسل در درمان کرونا]
ولی پاسخ آن را این گونه میتوان داد که دعا و توسل بخشی از نظام هستی هستند که همان گونه که در بالا بیان کردیم سبب می شود که به کار انسان ضریب داده شود، نه اینکه انسان هیچ تلاش نکند بعد توقع داشته باشد که پشرفت کند، ولی زمانی که انسان پای در میدان عمل قرار داد و مطابق دستور الهی رفتار کرد، و سپس توسل جست به طور قطع مقدمات پیروزی و پیشرفت برای وی فراهم می شود آنچنان که دفاع مقدس نمونه بارزی از این انجام وظیفه و توسل است.
ج: اما این قسمت که چگونه میتوان دین که مربوط به 1400 سال قبل است احتیاجات ما را پاسخ دهد.
برای پاسخ به این مطالب مراجعه کنیدبه کتاب اسلام و مقتضیات زمان شهید مطهری و اگر وقت ندارید توصیه میکنم این دو مقاله مراجعه کنید.
آیا دین اسلام که مربوط به 1400 سال پیش است پاسخگوی نیاز امروز هست؟
آيا اسلام كه در هزار و چهارصد سال پيش ظهور كرده، مي تواند همه مسايل كنوني بشر را حل كند؟
د: در مورد قرآن و عدم تحریف آن نیز میتوانید به این مطالب مراجعه کنید.
چرا قرآن تحریف نشده است؟
عدم تحریف قرآن از دیدگاه دانشگاه کمبریج
در پایان این سوال برای حقیر مطرح شد که شما چطوری قبول کردید که اعراب سنگسار یا زنده بگور میکردند!؟ غیر از این است که این موضوع مورد تواتر است به این معنا که آنقدر در طول تاریخ نقل شده است که هیچ شک و شبهه در مورد آن وجود نداشته است، خود این موضوع در مورد قرآن نیز وجود دارد به این معنا که قرآن از زمان نزول تا کنون آنقدر بین مسلمانان رواج داشته است که اصلا احتمال تحریف در آن بی معناست.
در پایان اگر سوالی دیگری مطرح بود و داخل سایت جواب آن را پیدا نکردید حقیر خوشحال می شوم که در ذیل این پست مطرح کنید تا با هم فکری هم به آنها پاسخ دهیم.
سلام بر شما
فرمودید دین درست باید تعارضی با عقل نداشته باشه
اگر منظورتون عقل منطقی روزمره هست که اساس دین با این عقل مردوده
بقره ۲ میفرماید،
الذین یؤمنون بالغیب،
آنان که به غیب به نادیده ایمان دارند
عقل منطقی کجا توان پذیرش نادیده رو داره؟
و حرف زدن خدا از درون درخت و عصای اژدها شونده و بقیه این چیزا
در مورد مقایسه ادیان دیگه به نظرم این کار غیر الهی باشه
بقره ۲۸۵ لا نفرق بین احد من رسله
نیست فرقی بین احدی از رسولان
پس بهتره اساسا از این مساله عبور کنیم تا گمراهی به بار نیاره (چکار به ادیان دیگه داریم وقتی خودمون و حتی بزرگان فقهی مون در شناخت خدامون گیر کردیم)
اما چگونه بفهمیم دینمان درست است؟
اعراف ۹۶
و اگر اهل شهرها ایمان میاوردند و تقوا می نمودند باز میکردیم بر آنان، برکات آسمان و زمین را
طبق این جمله زمانی می تونم بگم در صراط مستقیم هستم که به لحاظ درونی چیزهایی به من نشون داده بشه یعنی مکاشفاتی بر من صورت بگیره
و به لحاظ بیرونی برکت هایی در زندگی اقتصادی، عاطفی، اجتماعی و روابطم وجود داشته باشه
در غیر این صورت
زمانی که خداشون گوساله شد
اعراف ۱۴۸
آیا ندیدند با آنان سخن نمی گوید و به راهی هدایتشان نمی کند؟
میفرماید خدایی که با تو حرف نزنه و در زندگیت به هر نحو ممکن هدایتت نکنه پس بفهمید چیزی که میپرستید خدا نیست ولو که نامش رو الله گذاشته باشید یا هر چیز دیگه
بقره ۹۳
نوشانده شد در قلبهایشان، گوساله
برای هر کدوم از ما فارغ از تحصیلات و مقام اجتماعی و غیره هر لحظه ممکنه نادانسته گرفتار عصیان بشیم و گوساله به قلبمان نوشانده بشه ندونیم داریم گوساله میپرستیم
خلاصه مطلب اینکه
زمانی میتونم بگم دینم درسته که به لحاظ روانی آرامش درون داشته باشم و به لحاظ بیرونی زندگیم برکت داشته باشه وگرنه خیلی ساده اونچه به نام خدا تصور میکنم میتونه گوساله بشه
نکته دیگه
مائده ۱۸
گفتند یهود و نصارا ماییم فرزندان خدا و دوستان او، بگو پس چرا خدا عذابتان میکند به گناهانتان؟
وقتی من دارم از شش جهت درونی و بیرونی درد میکشم چگونه میتونم بگم دینم درسته و خدا در زندگیمه؟
اگر اشتباه میکنم لطفا طبق قران راهنمایی کنید
سلام. ممنون از سوال شما.
پس از پاسخ به این نکته باید توجه کرد:
استناد شما به آیات قرآن به این معناست که شما قرآن را به عنوان یک منبع معتبر و قطعی پذیرفتهاید. در غیر این صورت رجوع به قرآن معنا ندارد و قرآن با سایر کتابها تفاوتی نمیکند. اگر شما به قرآن رجوع میکنید برای اینکه اثبات کنید دین اسلام بر حق نیست یا سایر ادیان بر حق هستند، این مسیری که طی میکنید قطعا صحیح نیست. چون در واقع شما به صورت گزینشی فقط به آیاتی که فکر میکنید مقصود شما را تامین میکند، اشاره میکنید. در حالیکه خداوند به صراحت فرموده تنها دینی که از انسان پذیرفته میشود، اسلام است.«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين»[1] یعنی كسى كه جز اسلام دين ديگرى انتخاب نمايد، از او پذيرفته نمىگردد و در آخرت از زيانكاران است.
اما بررسی اصل مطلب شما:
1. گفتید که اگر منظور از عقل، عقل روزمره باشد، با دین در تعارض است و عقل آن را نمیپذیرد و به آیه ایمان به غیب اشاره کردید.
آیا میان دین و عقل تعارض است؟
پاسخ منفی است. یعنی عقل می فهمد که در بسیاری از موارد قدرت تشخیص ندارد. عقل سالم متوجه است که در امور تخصصی باید به کارشناس مراجعه کرد. اگر بیمار میشود به پزشک رجوع کند. اگر میخواهد خانه بسازد از مهندس کمک بگیرد. حتی در مسائل آزمایشگاهی و علوم تجربی، عقل چندان کاربردی ندارد. در آزمایشگاه به بررسی اموری میپردازند که با حواس پنجگانه درک شده اند و انجام فعل و انفعالات روی آنها به یک سلسله از نتایج منتهی میشوند.
به عبارت دیگر، عقل میگوید چیزی که حس درک میکند قابل اثبات است اما چیزی که با حس قابل درک نیست، قابل انکار نیست. پس میان دین و عقل تعارض نیست بلکه دلیل بر انکار ندارد.
اما آیا واقعاً عقل وجود دین به معنای عالم غیب را نمیپذیرد؟
وقتی سخن از اثبات وجود خدا و مسائل غیبی یا ماوراء ماده میشود، باید با ابزار خاص و ویژه آن را بررسی کنیم. ابزار بررسی مسائل غیبی، حواس پنجگانه نیست. چنین نیست که اگر چیزی با حس درک نشد پس بگوییم نیست. مثلا امواج رادیویی یا جاذبه زمین، میدانیم اینها هستند ولی با حس به صورت مستقیم درک نمیشوند بلکه از آثار و نشانه ها آنها را شناختیم.
شناخت خدا و درک مسائل غیبی نیز از این قبیل است. گاهی با آثار و نشانه ها خدا شناخته میشود. عقل سالم وقتی به اطراف خویش نظر میکند و این زیبایی ها و این نظم در عالم را مشاهده میکند متوجه وجود یک ناظم ذی شعور و آگاه میشود که ماوراء این عالم توانسته این نظم را به آن ببخشد.
گاهی اثبات وجود خدا، توسط استدلالهای عقلی مثل برهان حدوث و برهان امکان و وجوب صورت میپذیرد. که البته توضیح آن در کتب فلسفی بیان شده است.
به هر حال، عقل روزمره ای که به آن اشاره کردید، همان عقلی است که خود را وابسته به حواس پنجگانه میداند و غیر از آن، به چیزی اعتماد نمیکند. این عقل گرچه در برخی مسائل میتواند به انسان کمک کند اما در بسیاری از مسائل ناقص است و نمیتوان به آن اعتماد کرد.
2. اگر خداوند در قرآن فرموده میان رسولان تفاوتی نیست، دقیقا به همین معنا به کار میرود اما شما اینطور برداشت کردید که نباید کاری به سایر ادیان داشته باشیم.
اشکال دقیقا همین است. حقانیت رسول هیچ ارتباطی به حقانیت دین او ندارد. پیامبران در زمان خودشان برای مردم دین و آئین آوردند. آن دین تا زمان پیامبر بعدی حق و حقیقت بود. اما پیامبر بعدی که آمد و دین جدید آورد، دیگر دین قبلی حق نیست. خداوند به همین نکته اشاره میکند. رسولان هیچ تفاوتی با هم ندارند چون همگی یک ندا سر دادند و آن توحید است. قطعا هر پیامبر پیش از آنکه از دنیا برود به وجود پیامبر بعدی بشارت داده و مردم را به فرمانبرداری از او توصیه کرده. البته در طول تاریخ در میان یاران پیامبران همیشه کسانی بودند که دین را به انحراف کشیده و مردم را گمراه کردند.
3. شما به آیه ای اشاره کردید که میفرماید در صورتی که مردم تقوا پیشه کردند برکات زمین و آسمان بر آنها فرود می آید. برداشت شما این است که اگر مکاشفه شد و این نتایج حاصل شد نشان میدهد که دین بر حق است.
این آیه اشاره ایمان تمام مردم و انسانها دارد. فرموده اگر تمام مردم مومن شوند و به دستورات دین عمل کنند (تقوا) قطعا برکات از زمین و آسمان بر آنها نازل میشود.
این آیه هیچ ربطی به مقصود شما ندارد. شما سخن از حق بودن دین میزنید اما این آیه میفرماید ایمان تمام مردم این نتیجه را دارد نه اینکه اگر شما یا من یا یک کشور یا یک جمعیت خاص ایمان آورد، برکات نازل میشود.
4. به این آیه اشاره کردید که اگر معبود با شما حرف نزد پس او خدای واقعی نیست.
اگر منظور شما این است که الله با انسان ها حرف نمیزند پس او نمیتواند معبود واقعی باشد، این سخن شما صحیح نیست. چون خداوند با انسان ها سخن گفته و میگوید اما نه مستقیم بلکه از طریق پیامبران که واسطه میان خلق و خالق هستند. قرآن تماما سخنان خداوند است.
گوساله یا بت یا هر چیز دیگری به جز الله که پرستیده میشود، نه مستقیم و نه غیر مستقیم توان سخن گفتن با انسان را ندارد و حتی نمیتواند از خودش دفع ضرر کند چه رسد به اینکه محافظ انسان ها و پیروانش باشد.
امروز اگر شما کسانی را میبینید که گوساله پرستی میکنند و ادعای آرامش در زندگی نیز دارند، نه به خاطر حق بودن معبودشان باشد، بلکه به خاطر تلقینات و توهمی است که نسبت به این معبود دارند. اگر برای آنها توضیح داده شود که خدا به چه معناست؟ خدا چه خصوصیاتی دارد؟ آیا خدا میتواند جا و مکان داشته باشد؟ آیا خدا به دیگران محتاج است؟ قطعا عقل فطری آنها بیدار میشود و از آنچه قبول داشتند توبه خواهد کرد.
5. در آخر به توبیخ خدا نسبت به یهود و نصاری اشاره کردید که آنها گفتند ما فرزندان خدا هستیم و خدا فرمود اگر چنین است چرا عذاب میشوید؟
برداشت من از سخن شما این بود که (درد در انسان نشان میدهد که خدا در زندگی نیست).
اما این نکته نیز بر نبود خداوند دلالت ندارد. از گذشته های دور (مساله شرور در انکار خدا) در میان انسان ها مطرح بوده است. بعضی مدعی هستند که وجود ظلم و شر در این عالم نشان میدهد که خدایی در این عالم نیست و گرنه خدا اگر عادل و قادر بود، مقابل آن می ایستاد.
این شبهه کاملا ناروا و پاسخ واضح است. در مثالی که زدید، درد، یک شر بالذات نیست. شر بالعرض است. وقتی شما احساس درد میکنید این نشان میدهد که درون شما بیماری وجود دارد. اتفاقا اگر این درد نبود، شما متوجه آن بیماری نمیشدید و ممکن بود به بیماری لاعلاج مبتلا شوید. بیماری های خاموش از بدترین بیماری ها محسوب میشود چون انسان متوجه پیشرفت آن در بدن نمیشود.
اما درد بیرونی اگر منظور شما مشکلات اقتصادی و سختی های زندگی و امثال اینهاست، اینها قطعا بر نبود خدا دلالت ندارد. چون در این دنیا همه انسان ها دارای اختیار و اراده هستند. هر کسی برای پیش برد اهداف خودش ممکن است به دیگران ظلم کند و خدا انسان را به صورت مختار و آزاد آفرید تا معلوم شود چه کسی به مسیر حق قدم میگذارد و چه کسی از این مسیر رویگردان است.
پینوشت:
[1]. آل عمران/85.
با سلام مجدد و ممنونم به خاطر وقتی که میذارید و پاسخ های ارزشمندتون
اجازه بدین به تمام فرمایشاتتون پاسخ ندم تا بحث عوض نشه
من فقط یک روانشناس شیعه و محقق دین هستم و به درجه عالم یا عارف نرسیدم فقط مشتاق هستم دینمو ارتقا بدم
در مورد آل عمران ۸۵ که فرمودید من طبق، انعام ۷۹، انعام ۱۶۱، بقره ۱۳۵، بقره ۱۱۲ تا ۱۱۴
فکر میکنم واژه اسلام خیلی جامعیت بیش از یک مذهب خاص داره که البته موضوع سوالم نیست
در واقع برام هم مهم نیست ادیان و مذاهب دیگه چی میگن، همینکه بتونم در مذهب خودم رشد کنم و صاحب معرفت بشم رو غنیمت میدونم،
سوال من اینه که چگونه بفهمم دین من، دین شخصی من حق هست؟
بدیهی هست هر کس شیعه شد الزاما آمرزیده نمیشه و طبق قران و همون آیه مائده ۱۸, فرض رو بر این گذاشتم که در قران یک مدینه داریم و یک قریه، ظاهرا اونایی که کامل شدن مدینه هستن و ناکامل ها قریه و من شهر وجودی خودمو یک قریه در نظر گرفتم،
من تمام فرایض مذهبیمو انجام میدم به ایام الله عزت میدم به رسولم و امامانم عزت میدم و تا حدی که بلدم انفاق، صبر، توکل، جهاد نفس و غیره رو هم رعایت میکنم
خب با توجه به اینکه خدا در وعده ش خلاف نمیکنه باید یه دستاوردهای درونی و بیرونی نصیبم بشه تا بفهمم راهم درسته
حضرت امام حسین از پنج سالگی که جدشون به رحمت خدا میرن مدام اتفاقات ناخوشایند دیدن پدر، مادر، برادرشون و نهایتا خودشون هم تا لحظه اخر زندگی دنیوی تمام نزدیکانشون کشته شدن بعدشم خودشون کشته شدن و ظاهرا شکست خوردن، ما نمیتونیم بگیم ایشون دچار سکوت خدا شده بودن و در حال ابتلا و امتحان بودن قطعا ایشون با روح و قلبشون مشاهدات مداوم عالم بالاتر رو داشتن و به علم الیقین و عین الیقین رسیده بودن
اما منکه امام نیستم که مسیر مذهبیمو برم و بازخوردهای درونی و بیرونی هم نبینم ایا فردا خود خدا منو بازخواست نخواهد کرد که تو چطور وارد دینی شدی که کلام به تو برگردانده نمیشد و سود یا ضرری هم برات نداشت؟
من حس میکنم یه جای کار میلنگه به عنوان کسی که به قران کلام خالق واحد و به امامان ایمان دارم یه جایی در تاریخ یه انحرافی پیش اومده طبق قران نباید اینجوری باشه
مگر نفرمود ادعونی استجب لکم؟ دعوت کنید مرا اجابت میکنم
و مگر امامان معصوم خاندان کرم نیستن؟ پس اگر راه من درسته چرا این وعده ها عملی نمیشه
اگر جایی از افکارم اشتباه میکنم از الله میخوام بذاره پای جهلم
ببینید مذهب صرفا یه سری اعمال و اوراد و باید و نبایدها نیست
مذهب، یک ساختمان روانی هست، مثلا میگن عرفایی در مسیحیت بودن و هستن که جای میخ هایی که مسیح روی دستش زده بودن و نیزه ای که آخر کار به پهلوش میزنن روی بدنشون در میاد، یعنی فرد تبدیل به مسیح شده،
شیعه هم همینطور، یه سری مکانها و زمانها و افراد مقدس و نامقدس داریم، کسی که ساختمان روانش شیعه شد، اتوماتیک در روزهای عید و تولد در حالت بسط و گشاده رویی و در روزهای قتل در حالت قبض و گرفتگی در میاد، با ورود به مقتل امام حسین حالش دگرگون میشه با ورود به حرم های مقدس هم همینطور و ناخوداگاه از یزید و ابن ملجم متنفره
یک شیعه اگر به امامانش توهین بشه در کمترین حالت محل رو ترک میکنه چون نمیتونه تحمل کنه
مثال عادیش اینه که هر شخصی روز تولد خودش و عزیزانش حال خاصی داره و سالگرد وفات عزیزانشم همینطور
او ادا در نمیاره این ایام و افراد عزیزش جزو کیفیت روانیش هست و اتوماتیک پیش میاد
نمیخوام به خودم زیادی سخت بگیرم صرفا غایت یک انسان مذهبی رو عرض کردم اما ما پیروهای عادی چگونه از راهمون مطمئن بشیم وقتی ظاهرا گرفتار سکوت خدا شدیم
با سلام و عرض ادب خدمت نویسنده من چند وقتی هست که دچار وسواس فکری در مسائل دینی _ اعتقادی شدم اوایل به وجود یا عدم وجود خدا شک داشتم تا اینکه بعد از تحقیق فراوان به خدا ایمان پیدا کردم اما الان مشکل اصلیم اینه که نمیدونم کدام دین برگزیده خداست و این مسئله خیلی ذهنمو درگیر کرده و من همش دارم بهش فکر میکنم به طوری که خوابم نمیبره خواهشا به طور کامل پاسخ بدید تا من قانع بشم ممنون و خسته نباشید
با سلام خدمت شما.
در واقع پاسخ به سوال شما چندین جلد کتاب هستش، آیت الله سبحانی 4 جلد کتاب را در پاسخ به سوال شما نوشته است به نام «الهیات علی هدی کتاب و السنه»؛ آیت الله مصباح یزدی یک جلد کتاب در پاسخ به سوال شما نوشته است به نام «آموزش عقاید»؛ شهید مطهری کتاب های زیادی در این زمینه نوشته است، مانند کتاب خاتمیت، کتاب مجموعه جهان بینی اسلامی، اسلام و مقتضیات اسلام و ....؛ حجه الاسلام ربانی گلپایگانی کتابی به نام «عقاید استدلالی» در دو جلد نوشته است.
لذا شما را به خواندن این کتاب ها توصیه میکنم.
اما به طور خلاصه عرض کنم: دلیل صدق نبوت یک پیامبر یکی از این 3 مورد است: 1. معجزه 2. بیان پیامبر قبلی 3. محتوای دعوت. اما جالب است که هر سه مورد در رابطه با پیامبر اکرم(ص) وجود دارد، اولا: بیش از 4000 معجزه برای حضرت در کتب روایی و تاریخی بیان شده، دوما: در کتب مسیحیت و یهود به آمدن ایشان با نام احمد نوید داده شده است، سوما: اوضاع و احوال و شرایط و محتوای دعوت را که ملاحظه کنیم بدون شک به حقانیت و الهی بودن پیامبر اکرم(ص) و اسلام پی خواهیم برد.
نکته دوم: قرآن کریم به عنوان معجزه جاوید پیامبر اکرم(ص) در دست ماست، این کتاب بیش از 1400 سال است که ندا داده و مبارزه طلبی کرده که اگر شک و شبهه ای دارید یک سوره مانند این کتاب بیاورید، و هنوز بعد از 1400 سال هنوز کسی نتوانسته است یک سوره مانند آن بیاورد. پس قرآن نیز معجزه است.
با توجه به این نکات و اینکه اسلام دینی جامع و کامل و عالی است و به همه جنبه های انسانی پرداخته است، دیگر جایی برای شک و شبهه نمی ماند؟
شما تحقیق کن که الان بیش از 29 انجیل وجود داره و تورات های مختلفی و خود مسیحیان و یهودیان هم قبول دارن که تورات و انجیل نوشته دست خود بشره. در ضمن در متن بالا هم آمده مطالب بسیاری از تورات و انجیل با ادله صریح عقلی مخالف هستند که دال بر اینه که دین الهی نیستند، بر این اساس معلومه که بر حق نیستند.
سلام من الان واقعا در مورد اسلام گیج شدم چرا مثلا باید حجاب داشت یا همین محرم و نامحرمی یا مثلا چرا یه مرد میتونه چنتا زن و هر چی دلش خاس صیغه داشته باشه در صورتی که دین مسیحیت اینجوری نیست
چرا مثلا حضرت محمد اینهمه جنگ کرده مگر این که بخاطر قدرت بوده 95 تا جنگ برای حضرت محمد خیلی زیاده یعنی انگار کل عمرشو در حال جنگیدن بوده
اگر میشه در مورد مسیحیت بگین. که چرا قبولش ندارن مسلمونا
سوال اشتباهه هر دینی بر حق هست نمیشه فرق بین پیامبران گذاشت و تفرقه ایجاد کرد
سوال درست اینه
چگونه بفهمم راه شخصی من بر حق است؟
اساس دین بر مبنای تبعیت از یک انسان هست
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم
باید کسی رو پیدا کنی که بتونی بهش ایمان بیاری یعنی دل و عقلت قبولش داشته باشه و ازش تبعیت کنی تا به خدا برسوندت
روحانی ها و عرفای بزرگ خودمونو برید تحقیق کنید
علامه طباطبایی، علامه قاضی، علامه حسن زاده آملی، مولانا، عطار، سعدی، حافظ، سهروردی، بایزید و...
همه از دم یک استاد اصلی داشتن که ازش تبعیت میکردن
میخوام عرض کنم تو نمیتونی خودت به اتکای ذهن خودت بفهمی راهت درسته یا نه
ارأیت من اتخذ الهه هواه
ایا دیده ای آنکه اتخاذ کرده خیالش را خدایش؟
یعنی اگر معتقدی چون یه کتاب اسمانی حالا قران یا انجیل یا هر چیزی دستته و خودت میتونی راه رو پیدا کنی بدون در کفر مطلق هستی خیالت رو خدا فرض کردی
بحث دین حنیف هست یعنی توحید یعنی خلاص یافته از هر چیز غیر خدا
قرانم منظورش از اسلام صرفا پیروان مختص مذهبی خاص نیست هر چند اصطلاحا به پیروان خاتم انبیا میگن مسلمون اما هر انسانی فارغ از دینش میتونه مسلمون یا نامسلمون باشه
و اینو در هر دینی میتونی پیدا کنی و در هر دینی هم میتونی ام الفساد روی زمین باشی
چنتا شیعه براتون بیارم که بسیار معتقد به ائمه هستن و فرایض مذهبیشونو هم انجام میدن اما فاسدن؟
در اخر فقط نظر شخصیمو عرض میکنم شیعه ی دوازده امامی مکتبی بسیار قدرتمند برای سلوک الی الله هست اگر ادم متوسل به امامش بشه تا راه رو نشونش بده و اون انسان زنده ای که بشه ازش تبعیت کرد رو بذاره سر راهش
ولی بازم این نیست که چون من از شیعه خوشم اومده پس همه ی دنیا باطلن فقط من درست میگم
سلام بنده ۱۶ ساله هستم و
من چند روزی هست که میخواهم مسیحی شوم ولی از یک طرف هم نمخواهم مسیحی شومیعنی هم میخواهم هم نمیخواهم میشه کمیک کنید؟؟؟ممنون