متاسفانه ما برای شناخت یک جانور، مولکول، انگل و ... ماهها و سالها وقت صرف میکنیم، اما هرگز حاضر نیستیم که برای شناخت خود و ابعاد وجودی خود، کمترین وقت و هزینه را صرف کنیم. غافل از اینکه هیچگاه خوشبختی و آرامش بدون شناخت صحیح از خود میسر نمیشود.
همهی انسانها در طول زندگی، تنها به دنبال خوشبختی و آرامش هستند و برای دست یافتن به آن، شب و روز تلاش میکنند؛ اما با این همه عشق به خوشبختی و تلاش برای رسیدن به آن، دچار ناکامی، شکست، غم و ناامیدی میشوند. و روز به روز، شاهد هرچه بیشتر خودکشیها، طلاق، سکتههای قلبی و مغزی، مصرف مواد مخدر و داروهای ضد افسردگی و ... هستیم.
علت این همه ناکامیها و مشکلات در زندگی بشر به این دلیل است که مسیر ما برای رسیدن به خوشبختی اشتباه بوده است؛ چرا که ما برای خوشبخت کردن «خودی» تلاش میکنیم که هنوز آن را خوب نمیشناسیم.
سوالی که پرسیده میشود این است که «خودشناسی» یعنی چه؟ و اصلا چه ضرورتی دارد که ما به دنبال خودشناسی برویم؟
متاسفانه انسانها برای خودشناسی اهمیت و ضرورتی قائل نیستند و اساساً دغدغه و پرسشی درباره حقیقت خود ندارند. انسان با عشق به خود، ولی بدون شناخت صحیح از خود، فقط میخواهد به خوشبختی برسد؛ غافل از اینکه هیچگاه خوشبختی و آرامش بدون شناخت صحیح از خود میسر نمیشود.
آیا تا به حال با خود فکر کردهایم که من کیستم؟ این کیست که مینویسد و میاندیشد؟ میخندد و گریه میکند؟ این کیست که شاد و غمناک است؟ اصلاً این حالات چیست که به من دست میدهد؟ از کجا آمدهام؟ به کجا آمدهام؟ چرا آمدهام؟ آخرش چه سرنوشتی در انتظار من است؟ و دهها سوال دیگر که هر انسان آگاهی از خود میپرسد، که پاسخ همه اینها در گرو شناخت خویشتن میباشد.
جای تاسف است که ما برای شناخت یک جانور، مولکول، انگل و ... ماهها و سالها وقت صرف میکنیم، اما هرگز حاضر نیستیم که برای پاسخ به این پرسشها و شناخت خود و ابعاد وجودی خود، کمترین وقت و هزینه را صرف کنیم. و حتی از اینکه لحظهای با خود تنها بمانیم، فرار میکنیم و به خیابان و مهمانی و ... پناه میبریم و هرگز راضی نیستیم که برای چند دقیقه هم که شده به خویشتن فکر کنیم و با خود، خلوتی داشته باشیم.
امیرالمومنین(علیهالسلام) میفرمايد: «کسی که موفق به شناخت نفس شود، به بزرگترین رستگاری دست پیدا کرده است».[1]
و در جای دیگر فرمودند: «هرکس خود را نشناخت از راه نجات دور میماند و در وادی گمراهی و ضلالت قدم مینهد».[2]
«خودشناسی» یعنی اینکه من بفهمم کیستم؟ حقیقت من چیست؟ جسم هستم یا روح؟ نیازهای اصلی این جسم و روح چیست؟ و مهمتر، ساختار وجودی و قوای نفس و روابط وجودی بین هریک از آن را بشناسم، و هدف خلقت خود را دریابم.
تنها در همین صورت است که انسان میتواند با شناخت صحیح از خود، نیازهای حقیقی خود را بشناسد و در جهت رسیدن به موفقیت و خوشبختی قدمی بردارد.
بنابراين بدون شناخت یک موجود، و تشخیص نیازها و صلاح و مفاسد او، هرگز راهنمایی و نجات او میسر نخواهد شد و همچنین انسان نیز تا خود را نشناسد، هرگز نمیتواند نیازها و مسیر هدایت و سعادت خود را پیدا کند.
پینوشت:
[1]. «نال الفوز الاكبر من ظفر بمعرفه النفس»، غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد(550ق)، محقق و مصحح: سيد مهدى رجائى، قم، دار الكتاب الإسلامی، 1410ق، ص720.
[2]. «من لم يعرف نفسه بَعُد عن سبيل النّجاه و خبط فى الضّلال و الجهالات»، همان، ص 656؛ ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه شیخی، حمیدرضا، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ج۸، ص۳۵۶۷.
نظرات
باسلام واحترام
ضمن تشکراز مطلب خوب شما
درکانال اخلاق اسلامی منتشر شد https://telegram.me/islam_akhlagh/462
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم
آن را در کانال اعتقادات قرار دادم.
https://telegram.me/joinchat/B7Rghz78dXkwc-Dicz2eTw