کوچک شمردن گناه، گناهی بزرگ

17:17 - 1395/09/18

-اميرالمؤمنين (علیه السلام) می فرمايد: «خداوند غضب خود را در ميان گناهان پنهان نموده است. پس هيچ گناهی را کوچک مشماريد، چه بسا آن گناه که شما آن را کوچک شمرده ايد غضب خداوند را در خود نهفته داشته باشد، در حالی که شما از آن بی خبريد.» خصال، صدوق ج 1ص 209.

گناه نابخشودنی

علمای علم اخلاق با توجه به متون دینی گناهان را به دو دسته صغیره و کبیره تقسیم می کنند، و برای شناسایی گناهان کبیره هم معیارهایی را ذکر کرده اند که معروف ترین آنها این است که: هرگناهى که در برابر ارتکاب آن وعده عذاب در قرآن و روایات داده شده، آن گناه کبیره است؛ مانند قتل نفس که قرآن درباره آن چنین مى فرماید: «وَ مَنْ یَقْتُل مُوْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاوُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیها [نساء/93] و هرکس فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است در حالى که جاودانه در آن مى ماند.»
برخى قید دیگری افزوده و مى گویند: گناه کبیره، گناهى است که براى ارتکاب آن وعدّه عذاب داده شود و یا لااقل اکیداً از آن نهى شده باشد؛ چه بسا گناهانى داریم که در آیات قرآن مجید در برابر ارتکاب آن وعدّه عذاب داده نشود، امّا بطور اکید و یا با نهى هاى مکرر از ارتکاب آن جلوگیرى به عمل آمده است، مانند ربا خواری.
روى این حساب، بزرگ و کوچک بودن گناهان یک امر «نسبى» نیست؛ بلکه این دو دسته هر کدام مرز جداگانه اى دارد؛ و هرگز یک گناه نمى تواند هم صغیره و هم کبیره باشد، زیرا اگر در ارتکاب آن وعده عذاب داده شده و یا نهى اکید از آن شده است، آن گناه کبیره است و در غیر این صورت صغیره خواهد بود.
و در مواردی هم گناه صغیره به کبیره تبدیل می شود و یکی از موارد تبدیل گناه صغیره به گناه کبیره، کوچک شمردن گناه است.
 در روایتی امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید: «از گناهانى كه آمرزيده نمى شود؛ گناهی است كه شخص انجام دهد و بگويد: اى كاش فقط به همين خلاف عقاب مى شدم (يعنى گناه در نظرش ناچيز و ضعيف باشد).» [1]
انسان ها در برخورد با گناه حالت های متفاوتی دارند: برخی حالت شرمساری به آنها دست داده و همین پشیمانی زمینه توبه را فراهم می کنند و این ندامت زمانی ست که فرد گناه را گستاخی در برابر خداوند عالم بداند و از اظهار چنین جسارتی شرمنده باشد و دوباره به سوی خداوند بازگردد؛ و فرقی هم نمی کند که مرتکب چه گناهی شده باشد، بلکه نفس گناه سرکشی و نافرمانی در برابر پروردگار عالم است.
اما عده ای هم اصلا گناهی را که مرتکب شدند گناه نمی‌دانند و بلکه در صدد توجیه آن برآمده و آنقدر معصیت مرتکب شده را کوچک می‌پندارند که مصداق روایت شریف امام عسکری (علیه السلام) می باشند که در صدر بحث ذکر شد.
درست است که در متون دینی گناهان به صغیره و کبیره تقسیم شده اند و برخی از گناهان در مقایسه با سایر گناهان بزرگ تر و زشت تر بوده و آثار سوء بیشتری دارند؛ ولی هر گناهی از آن جهت که مخالفت و تمرد از دستورهاى پروردگار محسوب مى شود، بسیار زشت و ناپسند است و هیچ گناهى از این لحاظ کوچک نیست و چنانچه کسى نافرمانى خدا را کوچک بشمارد مرتکب گناهى بس عظیم شده است، چنانچه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «شدیدترین گناه آن است که صاحبش آن را کوچک بشمارد.»[2] 
بنابراین هر گناهی در برابر خدای متعال بزرگ شمرده می شود و انسان باید به بزرگی خدایی بنگرد که نافرمانی او را کرده، نه به کوچکی گناهی که مرتکب شده است و اگر غیر از این باشد؛ همین گناهان به ظاهر کوچک، صفحه ی قلب او را تاریک کرده و هیچگاه موفق به توبه نخواهد شد.
امام سجاد (علیه السلام) در طلب آمرزش و بیان زشتی حتی یک گناه با خدا اینگونه مناجات می کند: «اى خداى من، اگر به درگاهت بگریم تا پلک هاى چشمانم بیفتد و با آواز بلند ناله کنم تا صدایم قطع شود و در پیشگاه تو بایستم، تا پاهایم ورم کند و در برابرت رکوع کنم، تا استخوان پشتم از جا در آید و براى تو سجده کنم، تا کاسه چشمانم به گودى رود و همه عمرم، خاک زمین بخورم و تا پایان روزگارم آب خاکستر بنوشم و در خلال این ها به ذکر تو مشغول شوم، تا زبانم کند شود آنگاه به خاطر شرمندگى، چشم به اطراف آسمان بلند نکنم، با این کارها هرگز مستوجب از بین رفتن گناهى از گناهانم نمى شوم.»[3]
با این اوصاف حال ما چگونه است که گاهی متوجه اصل معصیت نیز نیستیم تا از بابت آن عذر خواهی کنیم و در این میان کلام نورانی اهل بیت (علیهم السلام) بیش از آنکه سفارش و تلنگری برای ما انسان های غافل باشد، چراغ راهی برای زندگی و بندگی ما قلمداد می شود.
در روایات آمده است که روزی شیطان نزد موسی بن عمران آمد و در ضمن گفتگویی حضرت موسی (عليه السلام) از شیطان سوال کرد: «كدام گناه است كه اگر فرزند آدم مرتكب آن شد تو بر آن مسلط می گردی؟ شیطان گفت: هنگامی كه گرفتار عجب می شود، و اعمالش را زياد مشاهده می كند و گناهانش در نظرش كوچك جلوه می نمايد.»[4]
نتیجه:
خلاصه آنکه در هیچ حالی هیچ گناهی را نباید کوچک شمرد، چرا که گام های بزرگ از همین قدم های کوچک شروع می شوند و کوچک شمردن گناه، کار انسان را به جایی می رساند که دیگر از انجام معاصی کبیره هم ابایی ندارد و حتی آن را زیبا می بیند و به راحتی مرتکب آن می شود.
و اگر کسی به این گناه و یا دیگر گناهان مبتلاء شد، که همگی بی حرمتی به محضر الهی محسوب می شوند، راه جبران آن بسته نشده است و بنده می تواند با توبه به حالت قبل از گناه باز گردد.

____________________________________________________
پی نوشت:
[1]. «قالَ عليه السلام: مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا يُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَيْتَنى لا أُؤاخِذُ إلاّ بِهذا» بحارالا نوار، علامه مجلسی، ج 50، ص 250، ح 4.
[2]. «أشد الذنوب ما استخف به صاحبه» نهج البلاغة، صبحي صالح، ص 559.
[3]. «یا إلهی لو بکیت إلیک حتى تسقط أشفار عینی، و انتحبت حتى ینقطع صوتی، و قمت لک حتى تتنشر قدمای، و رکعت لک حتى ینخلع صلبی، و سجدت لک حتى تتفقأ حدقتای، و أکلت تراب الأرض طول عمری، و شربت ماء الرماد آخر دهری، و ذکرتک فی خلال ذلک حتى یکل لسانی، ثم لم أرفع طرفی إلى آفاق السماء استحیاء منک ما استوجبت بذلک محو سیئة واحدة من سیئاتی» صحیفه سجادیه، دعای شانزدهم. 
[4]. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن بن فضل طبرسی، ترجمه عطارودی، ص 296.

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

بددددد

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 17 =
*****