بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد "شیطان و کودکان" بحث شده است. اما یکی دیگر از مراحل حسّاس زندگی انسان دوران پیری و کهولت است. آیا شیطان در مورد سالخوردگان هم شیوه خاصّی برای اغواء دارد؟ در این دوران حسّاس بیشتر از چه طریقی افراد را به انحراف می کشد؟
در قرآن کریم در دو آیه به سالخوردگان اشاره شده است: وَاللّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاكُمْ وَمِنكُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَیْ لاَ یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ. خدا شما را بیافرید، آنگاه می میراند و از میان شما کسی را به پست ترین مرحله عمر (پیری) می رساند تا هر چه را که آموخته است از یاد ببرد ، زیرا خدا دانا و تواناست.(1)
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ؛ و كسى را كه عمر دراز دهیم او را در خلقت، واژگون مى كنیم (نیروهایش را رو به ضعف مى بریم)، پس آیا نمى اندیشند.(2)
به راستی در دوره پیری انسان به پایینترین سطح توانایی های جسمی و روحی می رسد و قوای درّاکه اش مختلّ میشود و نسبت به برخی تمایلات نفسی اش بی میل می گردد.اما شیطان لعین در این دوران سخت زندگی نیز انسان را رها نمی کند و از روشهای دیگری به اغواگری می پردازد.
در کتاب کافی روایت زیبایی در این باره از امام صادق علیه السلام نقل شده: به راستى شیطان آدمى زاده را در هر چیزى مى چرخاند (تا او را گمراه كند) و چون از او درمانده گردید در برابر پول و مالِ دنیا جلو او را سخت مى بندد و گردن او را مى گیرد.(3)
همه شارحین کتب اربعه این روایت را در مورد سالخوردگان دانسته اند.مرحوم فیض کاشانی در توضیح این روایت فرموده اند: منظور زمانی است که در مورد شهوات و لذّات (جنسی) نتوانست انسان را فریب دهد.و این در دوران پیری است.در روایت دیگری وارد شده که"یشیب ابن آدم و یشب فیه خصلتان الحرص و طول الأمل " یعنی فرزند آدم پیر می شود اما دو خصلت در او جوانتر می شوند:حرص و آرزوهای طولانی.(4)
مال دنیا از خطرناکترین ابزارهای شیطان است که انسانهای بسیاری را بوسیله آن به دام می اندازد.انسانی که در طول عمر خویش نتوانسته در مسیر بندگی ثابت قدم باشد و هر لحظه در دام شیطان گرفتار آمده در پایان عمر نیز بازیچه شیطان باقی خواهد ماند و چنان دچار حرص مال می شود که مرگ را به کل فراموش می کند و تا عزرائیل علیه السلام را به چشم نبیند باور نمی کند که او نیز خواهد مرد.
نشکن نمی گویم!
یکی از علما نقل میکند که در ایام طلبگی دوستی داشتم که روزی بیمار شد و بر اثر بیماری آنچنان حالش بد شد که به حالت احتضار و جان دادن افتاد. در این هنگام یکی از علماء حاضر در مجلس، او را تلقین میداد و میگفت: بگو لاالهالاالله. او در جواب میگفت: «نشکن! نمیگویم».
ما تعجب کردیم که چرا به جـــای ذکر خدا، میگــــوید نشکن نمیگویم! همچنان این معمــــا برای ما بدون حل مــــاند، تا اینــــکه حال آن دوست بیــــمارم اندکی خوب شد و مــــن از او پرسیدم این چــــه حالی بود که پیــــدا کــرده بودی؟ ما میگفتیـــم بگو لاالهالاالله ، و تو در جـــواب میگفتی: نشکن نمیگویم!
او در جواب گفت: اول فلان ساعتِ مرا بیاورید و پس از اینکه اهل خانوادهاش ساعت مورد نظرش را آوردند، آن را شکست و بعد گفت من علاقه و دلبستگی بسیار شدیدی به این ساعت داشتم.همواره به یاد آن بـــودم که گم نشود و آسیبی نبیند. هنگام احتضار، شما میگفتید بگو لاالهالاالله، ولـــی شخصی (شیطان) را میدیـــدم که همــــان ساعت را در یک دست خــــود گرفته و با دست دیــــگر چکشی بالای آن ساعت نـــگه داشته بود و میگفت اگر بگویی لاالهالاالله، این ساعت را میشکنم! من هم به خاطر علاقهی شدیدی که به ساعت داشتم میگفتم نشکن! نمیگویم!(5)
امام صادق(ع): مَن کَثُرَ اشتِبَاکُهُ بِالدُّنیَا کَانَ اَشَدُّ لِحَسرَتِهِ عِندَ فِراقِهَا؛ هر که خود را بیشتر در دام (تعلق به) دنیا بیاندازد، به هنگام جدایی از آن، حسرت و اندوهش بیشتر خواهد بود.(6)
-------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1.سوره نحل آیه70
2.سوره یس.آیه68
3.محمد عن ابن عیسى عن محمد بن یحیى الخزاز عن غیاث بن إبراهیم عن أبی عبد اللَّه ع قال إن الشیطان یدیر ابن آدم فی كل شیء فإذا أعیاه جثم له عند المال فأخذ برقبته.(الكافی (ط - الإسلامیة)ج2،ص315باب حب الدنیا و الحرص علیها)
4.فإذا أعیاه أی أعجزه عن كل شهوة و لذة و ذلك بأن یشیب كما ورد فی حدیث آخر یشیب ابن آدم و یشب فیه خصلتان الحرص و طول الأمل جثم له جثم جثوما لزم مكانه و لم یبرح-الوافی، ج5، ص: 890-و الحاصل أن المال أعظم مصائد الشیطان إذ قال من لم یفتتن به عند تیسره له، و كأنه محمول على الغالب إذ قد یكون لا یفتتن بالمال و یفتتن بحب الجاه و بعض الشهوات الغالبة، و قیل: فإذا أعیاه، أی أعجزه عن كل شهوة و لذة، و ذلك بأن یشیب كما ورد فی حدیث آخر: یشیب ابن آدم و یشب فیه خصلتان الحرص و طول الأمل.(مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج10، ص: 229)
5.علی رضا رجایی تهرانی، قبض روح، نشر نبوغ، 1383، چ 5، ص 127.