- ارائه معجزه از سوی حضرات معصومین (علیهمالسلام) برای هدایت مردم بوده است. البته ایشان از معجزه بهعنوان یک سیاست تبلیغی دائم بهره نمیگرفتند لکن در برخی از اوقات و با توجه به شرایط خاصی از آن استفاده میکردند.
معجزه یکی از راههای اثبات نبوت یا امامت برای مردمان خصوصاً مخالفین است و انبیای الهی در طول تاریخ از آن استفاده کردهاند که در نتیجه آن افراد زیادی ایمان آورده و یا بر اعتقاد خود ثابتقدم شدهاند. امامان معصوم(علیهمالسلام) که به فرمان الهی بعد از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) عهدهدار هدایت مردم شدند، گاهی برای اثبات امامت خویش از معجزات استفاده میکردند. برخی از این موارد در کتابهای حدیثی نقل شده است و علما و متکلمان شیعه از آنها تحت عنوان «کرامت» یاد کردهاند.
یکی از موارد استفاده این کرامات توسط اهلبیت (علیهمالسلام)، هدایت مخالفان تشیع و امامت بود و امامان معصوم(علیهمالسلام) با توجه به شرایطی که در آن قرار داشتند از این موهبت الهی استفاده میکردند. البته لازم به ذکر است که گروهی از افراد همانطور که با دیدن معجزات انبیای الهی ایمان نمیآوردند، با دیدن کرامات اهلبیت(علیهمالسلام) نیز هدایت نمیشدند، بلکه این کرامات برای آنان در حکم اتمام حجت بود. نوشتار پیش رو با بررسی زندگانی امام حسن عسکری(علیهالسلام) به معرفی برخی از این موراد میپردازد.
سوءقصد به جان حضرت
امام حسن عسکری(علیه السلام) را پس از بازداشت به شخصی به نام «نحریر»[1] سپردند. همسرش به او گفت: «از خدا بترس! چون تو نمیدانی چه کسی در خانه تو زندانی است؟» سپس عبادات و راز و نیازهای حضرت را به یاد او آورد و گفت: «از تو در مورد او میترسم». نحریر در کمال بیرحمی به همسر خود گفت: «او را در میان درندگان میاندازم.» سپس برای اجرای تصمیم خود، اجازه گرفت، عباسیان نیز به او اجازه دادند و او حضرت را در میان درندگان رها کرد و یقین داشت که دیگر کار حضرت تمام است و درندگان او را خواهند خورد. هنگام صبح ماموران آمدند تا شاهد خورده شدن بدن مبارک حضرت باشند، با کمال تعجب دیدند که آن حضرت، نماز میخواند و درندگان نیز اطراف آن حضرت نشستهاند. از این رو به ناچار حضرت را آزاد کردند.[2]
یافتن امام بر حق
یحیی بن مرزبان میگوید: با شخصی از اهالی منطقه سيب[3] مشهور به «خیر» ملاقات کردم، به من گفت: «پسر عمویی دارد که در مورد امامت با او منازعه میکند و به امامت امام حسن عسکری(علیه السلام) معتقد است و گفتم: تا نشانهای از او نبینم، امامتش را نمیپذیرم». پس برای کاری به سامرا رفتم که با امام حسن عسکری(علیه السلام) برخورد کردم. با خودم گفتم: «اگر مقابل من رسید دستش را بر سر کشید و آن را آشکار کرد و سپس به سوی من نظر کرد، بعد دوباره آنچه از سر برداشته بود به جای خود گذاشت، آن وقت به امامت او قائل خواهم شد». هنگامی که حضرت مقابل من رسید، همان کاری را انجام داد که من در نظر داشتم. سپس به من نگاه کرد و بعد فرمود: «ای یحیی! پسر عمویت- که درباره امامت با او منازعه میکردی- چه میکند؟» گفتم: «صحیح و سالم ترکش کردم». حضرت فرمود: «دیگر با او منازعه نکن. سپس رفت».[4]
سخن گفتن به زبانهای مختلف
نصیر خادم میگوید: بارها امام حسن عسکری(علیه السلام) را دیدم که با خادمان خود -که رومی، ترک و از اهل سیسل بودند- به زبانهای آنها سخن میگوید. از این مسئله خیلی تعجب میکردم و میگفتم: «کسی ندیده است که حضرت، به آن سرزمینها برود؛ پس چگونه به زبان آنها سخن میگوید». ناگهان حضرت رو به من کرد و فرمود: «خداوند حجتش را از سایر مردم امتیاز داده و معرفت و شناخت هر چیز را به وی عطا کرده است، او تمام زبانها و تمام اسباب و حوادث را میداند. و اگر این گونه نمیشد، میان حجت خدا و سایر مردم، فرقی وجود نداشت».[5]
سخن آخر
ما در اینجا تنها به همین سه نمونه که در معتبرترین کتب شیعه موجود است و همگان میتوانند آنرا مطالعه کنند، اکتفا میکنیم. ولی باید در نظر داشت که با توجه به آنچه بیان شد؛ هر چند ارائه معجزه و کرامت از سوی حضرات معصومین(علیهمالسلام) یک سیاست تبلیغی دائم نبوده و اهلبیت(علیهمالسلام) غالباً تعالیم روحبخش خود را در چهارچوب مباحث عقلی و علمی منتشر میکردند، لکن برخی مواقع و با توجه به شرایط خاصی از آن برای هدایت مردم استفاده میکردند تا بدین وسیله بتوانند مردم و خصوصاً کسانی که از مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) بیبهره بودند را به مسیر صحیح و اسلام راستین رهنمون سازند.
برای مطالعه بیشتر به کتاب «سیره پیشوایان» اثر مهدی پیشوایی مراجعه کنید.
_____________________________
پینوشت
[1]. یکی از خادمان دربار عباسیان که مسئول نگهداری از حیوانات وحشی دربار بود.
[2]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، چاپ اول، قم، 1413ق، ج2، ص335-334.
[3]. يكى از مناطق اطراف كوفه است.
[4]. كشف الغمه في معرفه الأئمه، اربلى، على بن عيسى، تصحیح: سید هاشم رسولى محلاتى، ناشر: بنى هاشمى، چاپ اول، تبريز، 1381ق، ج2، ص429-428.
[5]. الكافي، شیخ كلينى، تصحیح علی اکبر غفارى، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، تهران، 1407ق، ج1، ص509.
نظرات
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم
آن را در کانال اعتقادات قرار دادم.
https://telegram.me/joinchat/B7Rghz78dXkwc-Dicz2eTw
از زحمات شما عزیزان ممنونم