ممنوعیت مکر در سیاست

10:54 - 1395/09/28

- در اسلام، فریب‌کاری و حیله‌گری یکی از رذائل اخلاقی است که به کارگرفتن آن، چه در حوزه‌های فردی و چه سیاسی مورد مذمت واقع شده و همین امر حاکی از این امر است که، سیاست باید اخلاقی باشد و مشروعیت خود را از اصول اخلاقی بگیرد.

ممنوعیت مکر در سیاست

بین اخلاق و سیاست نه تنها منافاتی وجود ندارد، بلکه یگانگی و اتحاد برقرار است. سیاست، امتداد اخلاق، و اخلاق زیرساز سیاست می‌باشد. حتی انسان در عرصه سیاسی، وقتی مدیریت مکان و ارگانی را بر عهده می‌گیرد، مسئولیتش در رعایت اخلاق باید بیشتر باشد.

ممنوعیت مکر و حیله در سیاست
در همین زمینه یکی از رذائل مهم اخلاقی، خصوصا در حوزه سیاست عملی که بیشترین زمینه بروز و ظهور را دارد، مکر و حیله است. شخص مکّار با حیله گری خود که کاری دور از مروّت و مردانگی است، در صدد تخریب دیگران و رسیدن به اهداف و منافع خویش بر می‌آید، و گاه منافقانه و در لباس دوستی و دلسوزی خود این خیانت را انجام می‌دهد.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در عاقبت شخص حیله‌گر می‌فرمایند: «مَنْ‏ كَانَ‏ مُسْلِماً فَلَا يَمْكُرُ وَ لَا يَخْدَعُ‏ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ إِنَّ الْمَكْرَ وَ الْخَدِيعَةَ فِي النَّار [1] کسی که مسلمان است مکر و خدعه نمی کند. چرا که من از جبرئیل شنیدم که می گفت: مکر و نیرنگ (فریب‌ کار و نیرنگ‌ باز) هر دو در آتش هستند.»
در تشریح خطرناک بودن صفت مکر و حیله که آن را از مهلکات عظیمه شمرده اند گفته شده: «گناه و معصیت به کارگیری مکر و فریب بیشتر و افزون تر از ایذاء و اذیت دیگرن به صورت آشکار و علنی است؛ زیرا کسی که آگاهی می یابد دیگری در مقام اذیت و آزار اوست، احتیاط می کند تا خود را حتی المقدور از گزند فرد موذی حفظ کند، اما غافل و بی خبر چگونه می تواند چنین احتیاطی را داشته باشد.» [2]

نمونه هایی از ممنوعیت مکر و حیله در سیاست
در اسلام بر اساس آن‌چه از آموزه‌های دینی مستفاد است، به کار گیری این شیوه ناجوانمردانه به طور کلی و از جمله در حوزه سیاست و قدرت سیاسی منع شده است. به عنوان نمونه:
1.  پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده از روش‌های غیر اخلاقی و غیر انسانی نظیر استفاده از سم (به ویژه ریختن در آب و غذای دشمن) منع می‌کردند. در همین رابطه امیرالمومنین (صلوات الله علیه) فرمودند: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ أَنْ يُلْقَى‏ السَّمُ‏ فِي بِلَادِ الْمُشْرِكِينَ [3] پیامبر استفاده از سم، جهت هلاکت نمودن در مشرکان در شهرهایشان، نهی می‌کردند.»
2. گروهی به امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) می‌گفتند: که ظاهراً معاویه از شما در سیاست و پیشبرد اهداف سیاسی باهوش تر و با کیاست تر است. امام در پاسخ به این گروه می فرمایند: «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى‏ مِنِّي‏ وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ [4] سوگند به خدا! معاویه از من سیاست‌مدارتر نیست، اما معاویه حلیه‎گر و جنایتکار است، اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرک‌ترین افراد بودم؛ ولی هر نیرنگی گناه، و هر گناهی نوعی کفر و انکار است، روز رستاخیر در دست هر حیله‎گری پرچمی است که با آن شناخته می‎شود.»
در واقع امیرالمومنین (صلوات الله علیه) با اعتقاد راسخ به این‌که سیاست باید اخلاقی باشد و مشروعیت خود را از اصول اخلاقی بگیرد، هرگز از دایره اخلاق تخطی ننمود و برای پیشبرد اهداف خود، هیچ‌گاه از راه ظاهر سازی و تزویر وارد نگشتند.
3. بر همین اساس، قابل توجه کسانی که برای تصدی سمتی نامزد می‌شوند و برای رسیدن به قدرت، وعده‌های دروغین می‌دهند و از راه حیله و فریب می‌خواهند وارد عرصه سیاست شوند، وقتی امیرالمومنین (صلوات الله علیه) در جریان شورای شش نفره و تعیین خلیفه قرار گرفتند و به حضرت پیشنهاد پذیرش خلافت داده شد، مشروط بر آن‌که به سنت شیخین (ابوبکر و عمر) رفتار کند، ایشان نپذیرفت و هرگز حاضر نشد برای فریب افکار عمومی دروغ بگوید و قدرت را به شکلی غیر اخلاقی کسب کند. بر عکس، ایشان با صراحت شیوه و منش سیاسی خود را در صورت کسب قدرت، مبتنی بر کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اجتهاد خویش قرار دادند. [5]
در نتیجه هیچ‌گاه نباید برای کسب قدرت و رسیدن به اهداف سیاسی، از ابزار غیر اخلاقی مانند مکر و فریب استفاده نمود که چنین روشی با مسلمانی و آموزه‌های دینی منافات دارد.
_______________________________
پی‌نوشت:
[1]. ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق)، ص270، ناشر: كتابچى‏، تهران، ‏1376 ش‏.
[2]. احمدی طباطبایی، سید محمد رضا، رابطه اخلاق و سیاست در فلسفه سیاسی اسلام، ص 203، دانشگاه امام صادق (علیه السلام) و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، 1387ش.
[3]. کلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، الكافي(ط- الإسلامية)، ج5، ص 28، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏1407 ق‏.
[4]. شريف الرضى، محمد بن حسين‏، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص320، هجرت‏، قم‏، 1414 ق‏.
[5]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج 31، ص 399، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 3 =
*****