- اگر خدای ناکرده، بهجهت تضعیف جهان اسلام، مشرکان و ملحدان بر سرزمینهای اسلامی مسلط شوند و طومار دین را درهم بپیچند، آیا دیگر اسلامی خواهد ماند که ما بهفکر دامنزدن به دعوای شیعه-سنی باشیم؟!
مصیبتهای جهان اسلام، یکی دوتا نیست؛ آخرین دین پروردگار متعال از جانب دشمنان شیطانصفت، تهدید میشود و از جانب دوستان بیبصیرت، تخریب! در این میان، ما را با دشمنان حربی، حرفی نیست؛ چراکه اقتضای طبیعت او، دشمنی است. اما از دوست باید پرسید که چرا در زمین دشمن و برای تحقق آرزوی او فعالیت میکند و در عین حال، خود را مسلمان متعصب میداند!
براستی چرا بعضیها نمیخواهند زیر بار بروند که اقتضای شرایط موجود، پرهیز از تفرقه در جهان اسلام و ممانعت از شعلهور شدن عصبیتهای مذهبی است؟ آیا امروزه، مشاهدهی کمین دشمن، برای تیشهزدن به اصل و ریشهی اسلام، کار دشواری است؟ اگر خدای ناکرده، بهجهت تضعیف جهان اسلام، مشرکان و ملحدان نجسالعین، بر سرزمینهای اسلامی مسلط شوند و طومار دین را درهم بپیچند آیا دیگر اسلامی خواهد ماند که حالا ما بهفکر دامنزدن به دعوای شیعه-سنی باشیم؟!
در اینکه ما شیعه هستیم و در این اعتقاد -به فضل پروردگار، مثل کوه- استواریم حرفی نیست اما آیا اقتضای تشیع، دمیدن در تنور تفرقه و شعلهور کردن آتش اختلافات است؟ اگر چنین است پس چرا در سیرهی معصومین (علیهمالسلام) چنین رویهای دیده نمیشود؟ در زیارت عاشورا به چه دلیلی از بردن نام برخی افراد، پرهیز شده و بجای آن از عبارات «اول»، «ثانی»، «ثالث» و «رابع» استفاده شده است؟[۱] آیا نه این است که مصلحت بالایی در عدم بیان نام این چهار نفر، وجود داشته است و افشای نام این افراد، موجب خدشه به وحدت مسلمین میشد؟
دوستان تفرقهافکن ما که در التزام به تفرقه، پرچم حمایت از امیرالمومنین (علیهالسلام) را در دست میگیرند آیا فرمایشات مکرر و مواضع متعدد آن بزرگوار در حمایت از خلفای سهگانه را - که هدفی جز حفظ وحدت مسلمین و عزت اسلام نداشت- ندیدهاند؟ بعد از مرگ خلیفهی دوم و پس از انتخاب عثمان به خلافت، امام علی (علیهالسلام) در نطق مظلومانهای فرمودند: شما خوب میدانید که من از همه به خلافت، شایستهتر هستم [اما] به خدا قسم، تا زمانی که اوضاع مسلمین، روبهراه باشد و درهم نریزد و به غیر از من، به دیگری ستم نشود همچنان خاموش خواهم ماند.»[۲]
نمونهی دیگر مربوط میشود به زمانی که خانهی عثمان، در محاصرهی مردم قرار گرفت و او از ترس کشته شدن، جرأت بیرونآمدن را نداشت. عثمان، نامهای به امیرالمومنین (علیهالسلام) نوشت و از او خواست -برای اینکه مردم، دور او جمع نشوند- از مدینه، خارج شود. امام هم پذیرفت و از مدینه خارج شد و پس از مدتی، با درخواست عثمان، به مدینه بازگشت. بعد از مدتی، عثمان در نامهای، مجدداً از ایشان خواست تا از مدینه خارج شوند. حضرت علی (علیهالسلام) در هنگام ارسال پاسخ نامه، به عبداللهبن عباس (حامل نامه) فرمود: «به خدا قسم من آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم گنهکار باشم.»[۳]
و نمونههای فراوان از این برخوردها فراوان است اما متاسفانه، هیچگاه مورد توجه مشتاقان تفرقه، قرار نگرفته است. امام راحل عظیمالشان که براستی شاگردی ممتاز در مکتب علی (علیهالسلام) بود با تأسی به همین رفتارهای خردمندانه، رویکرد وحدت و برادری را در پیش گرفت و امروزه، بخشی از جایگاه محترم و بیبدیل حکومت شیعی ایران، حتی در میان اهل سنت، به همین رویکرد بازمیگردد. آن امام سفرکرده میفرمود: «اگر ملتهای مسلم که تقریباً یک میلیارد جمعیت هستند، اینها برادر با هم باشند و به برادری با هم رفتار کنند؛ هیچ آسیبی بر اینها واقع نمیشود و هیچ یک از ابرقدرتها قدرت اینکه تجاوز به اینها بکنند، ندارند.»[۴]
همانگونه که ملاحظه کردید ما در جایجای این نوشته، طالبان تفرقه را «دوست» خطاب کردیم و گمان بردیم که کارهای آنان از سر بیاطلاعی و نادانی است و سعی نمودیم با ذکر شواهدی، به روشنگری بپردازیم. اما اگر این گمان، درست نباشد و این افراد، بهخاطر برخی اغراض شیطانی، درصدد ترویج تفرقه باشند بدیهی است که دیگر نمیتوانند مخاطب این نوشتار باشند.
پی نوشت:
[۱] فرازی از زیارت عاشورا: «اللهم خص انت اول ظالم باللعن مني و ابدأ به اولا ثم الثاني و الثالث و الرابع»، علامه مجلسی، بحارالانوار، ج98، ص293 تا 296
[۲] «لقد علمتم أني أحق بها من غيري، و والله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمين، و لم يکن فيها جور الا علي خاصه»، نهجالبلاغه، خطبهی 73
[۳] «والله لقد دفعت عنه حتی خشیت أن أکون آثما»، نهجالبلاغه، خطبهی 235
[۴] صحیفهی نور، جلد پانزده، ص 472
نظرات
با سلام
یادداشت شما در مرکز تحلیل سیاسی باصر منتشر گردید
ممنون از همراهی تان
موفق باشید
http://www.baaser.ir/?p=5348