- متصف شدن به رذیله اخلاقی تکبر، همان طور که در حوزه فردی مذموم است، در حوزه قدرت و سیاست نیز نکوهش شده که آن را می توان از آفات بزرگ، در باب کشور داری و امر سیاست دانست و همین امر نشان از اتحاد رابطه بین اخلاق و سیاست می دهد.
یکی از شواهدی که نشان میدهد بین اخلاق و سیاست اتحاد و یگانگی وجود دارد، آن است که انسان چه در حوزه فردی و چه در حوزه قدرت و سیاست، باید از رذیله اخلاقی تکبر پرهیز کند. «تکبّر» در لغت؛ به معنای خود برتربینى و بزرگی فروختن به دیگران است [1] و در اصطلاح اخلاق؛ به معنای آن است که آدمى خود را بالاتر از دیگرى ببیند، و معتقد شود که بر غیر، برترى و رجحان دارد، و دیگری را کوچک شمارد. [2]
این صفت، از رذائلی است که به شدت در منابع اصیل دینی یعنی قرآن و سنت، از اتصاف بدان نهی شده و در مذمت افراد متکبر و عاقبت سوء آنان آیات و روایات فراونی به چشم میخورد.
حق تعالی در قرآن کریم میفرماید: «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرين [نحل/29] پس (فرشتگان خطاب كنند كه) از هر در به دوزخ داخل شويد كه در آنجا هميشه معذب خواهيد بود. و جايگاه متكبران (كه دوزخ است) بسيار بد منزلگاهى است.» امام باقر (صلوات الله علیه) نیز میفرمایند: «مَا دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَيْءٌ مِنَ الْكِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ قَلَّ ذَلِكَ أَوْ كَثُر [3] در قلب هیچ انسانی چیزی از کبر وارد نمی شود، مگر اینکه به همان اندازه از عقلش کاسته خواهد شد، کم باشد یا زیاد.»
انسان وقتی به مسئولیتی در حوزه قدرت میرسد، باید بیشتر از پیش مراقب باشد تا از این صفت رذیله دور شود. تکبر را میتوان یکی از عوامل مهم در تهدید قدرت سیاسی و فروپاشی آن دانست، زیرا شخص متکبر به واسطه آنکه خود را برتر و کامل تر از دیگران میپندارد، از مشورت و همفکری با دیگران و انتخاب نظر اصلح، خود داری میکند و استبداد در رأی خواهد داشت و برای آنکه قدرت سیاسی خود را حفظ نماید، مصالح عمومی را فدای منافع شخصی خود میکند و به همین دلیل، روز به روز بر دشمنان و مخالفان خویش میافزاید و افراد هوشمند، خیرخواه، با تجربه و کارآمد، را دفع و اشخاص متملق و چاپلوس را جذب مینماید و جامعه را با بحران مواجه میسازد.
بر همین اساس امیرالمومنین (صلوات الله علیه) در موارد متعددی از فرمایش خویش، خطر کبر را در حوزه قدرت سیاسی متذکر شدهاند:
الف: «وَ إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَ يُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْكِبْر [4] و از سخیفترین صفات و ویژگیهای والیان در نزد مردم صالح آن است که، مردم پندارند آنان دوستدار فخر و مباهاتاند و بنای کار و حکومت خود را بر کبر و غرور مینهند.»
ب: آن حضرت در عهد نامه خویش به مالک اشتر، آنگاه که وی را به زمامداری در مصر برمیگزینند، خطر کبر و غرور را گوشزد مینمایند: «إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِن [5] ای مالک، از خودپسندی و اعتماد به آنچه موجب عجب و خودپسندی شده و نیز از دلبستگی به ستایش و چرب زبانیهای دیگران پرهیز کن، زیرا یکی از بهترین فرصتهای شیطان است برای تاختن تا کردارهای نیکوی نیکوکاران را نابود سازد.»
بنابراین رذیله اخلاقی کبر را میتوان یکی از آفات مهلک در باب کشور داری و امر سیاست دانست و برای نلغزیدن پایههای قدرت و حکومت، باید از این رذیله شیطانی پرهیز نمود و همین امر نشان از یگانگی رابطه اخلاق و سیاست میدهد.
____________________________________
پینوشت:
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 129، دار الفکر، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. نراقی، ملا محمد مهدی، جامع السعادات، ج 1، ص 380، اعلمی، بیروت، چاپ چهارم، بیتا.
[3]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، ج75، ص 186، دار إحياء التراث العربي، بيروت1403 ق.
[4]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص335، هجرت، قم،1414 ق.
[5]. همان، ص 433.ص