- دو عامل، ساختار وجودی انسان و معرفت و باور غلط، از جمله عوامل موثر در گمراهی و انحراف انسانها در زندگی است. بدین جهت که انسانها بخاطر از بین نبردن رذایل اخلاقی در خود، راه و روش اشتباه را انتخاب می کنند و همچنین معرفت و آگاهی کم، باعث گمراهی در انسانها می شود که جنایات در جهان، معمولا از این دست می باشد.
از ابتدای خلقت تا کنون عوامل مختلفی در ایجاد گمراهی و انحراف انسانها نقش داشتهاند که بسیاری از آن عوامل را حتی، در جهان امروز به وضوح میتوان مشاهده کرد.
حسادتی که باعث قتل هابیل و به چاه انداخته شدن یوسف گردید، فزون طلبیهایی که مقدمات گمراهی قارونها و فرعونها و حتی عمرسعدها را ایجاد کرد، جاه طلبی و حسرت پست و مقام هایی که باعث انحراف امثال بلعم باعوراها شد (اعراف/175،176)...
چرا و چگونه این انحرافات ایجاد میشود. در مثالهای بالا حتی انحراف را در انسانهایی با مقامات معنوی و دینی مثل بلعم باعوراها مشاهده می کنیم.
عوامل انحراف
الف: ساختار وجودی انسان
ساختار وجودی انسان، از نظر روحی ویژگیهایی دارد که زمینهی اولیه و هستههای ایجاد گمراهی را در انسان ایجاد میکند. البته باید متذکر شد که جنایتکار و مفسد شدن کسی مربوط به ذات اولیهی او نیست، چون نقش این زمینه ها تنها در حدّ زمینهسازی و اقتضاء است و میتوان از تأثیر آن جلوگیری كرد.
در احوالات آیت الله شیخ مهدی زاهد نقل میکنند که ایشان، مدتی در نمازها احوال خوبی نداشته و پریشان بودند، برای همه سوال شد که چرا ایشان به این حال شده اند. چند روز بعد در جمعی که حاج آقا تقی کرمانشاهی نیز حضور داشت، حالتهای آقا شیخ مرتضی نزدیک بود مشکل ساز شود؛ اما باز هم در پاسخ میگفت: نگران نباشید.
آن شب، حاج آقاتقی از روی نگرانی و دلواپسی میگوید:
چه میفرمایید آقا! شما حواس پرتی پیدا کردهاید؛ ما را نگران کردهاید! ما حق داریم نگران باشیم و بدانیم چه شده است!
آقا شیخ مرتضی زاهد ادامه داد: «در آن حدیث، پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) به حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: «یاعلی به اندازهای که تو با خوبیها و راههای هدایت آشنایی داری، شیطان نیز به همان اندازه با همهی بدیها و راههای گمراهی و ضلالت در زمین و آسمان آشنایی دارد...» و سپس آقا شیخ مرتضی زاهد با نگرانی و اضطراب، به آرامی و زیر لب گفت: «... و من با این شیطان چه کنم؟ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و نعوذ بالله من الشیطان الرجیم.»[1]
از جمله عوامل ساختاری انسان را میتوان به وسوسهها و دسیسههای شیطان و مغلوب وساوس شیطان را اشاره کرد. و همچنین ویژگی درونی دیگر در انحراف، كم ظرفیتی نسبت به داشته ها یا لبریز شدن از دارایی است، که اگر انسان نتواند ظرفیت را در درون خود ایجاد کند شرایط انحراف را پدید میآورد.
ب: معرفت و باور غلط
بسیاری از انحرافات و کجرویهای انسانها را میتوان در اندیشه و باورهای غلط آنها جستجو کرد که زمینه ظهور رفتار نادرست به واسطهی این کجفهمیها فراهم می شود.
نگاه و تصوری که از زندگی و رفتار، در انسان بصورت یک قاعده و باور در آمده باشد، در چگونگی رفتار و عمل او نقش بسزایی دارد، برداشت و تصور صحیح رفتار صحیح را در پی دارد، و تصور باطل و نادرست رفتار نادرست و انحرافی را به دنبال می آورد.
مثلا دیده شده که خشونت و جنایات مختلف را به نام دین و دینداری با تعبیرهایی از آموزهای دینی مثلا قرآن، بیان میکنند. البته باید متذکر شد اگر یك سویه به آیات قتال و جهاد در قرآن توجه شود، این تصور به ذهن خواهد رسید كه دین اسلام دین خشونت است، ولی با دیدی وسیعتر به قرآن كریم و بخصوص توجه به قبل و بعد آیات جهاد به خوبی روشن میسازد كه خود جهاد نیز، نوعی رحمت و صلح طلبی و ایجاد امنیت در جامعه است، لذا خشونت طلبی را از اسلام میدانند.
آیه 190 سوره بقره اولین آیه قتال و جهاد است كه در مدینه نازل گشته است و به پیامبر دستور می دهد با افرادی بجنگد كه با مسلمانان سر جنگ دارند آنجا كه می فرمایند:
«وَ قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّي يُقاتِلُوکُمْ فيهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرينَ [بقره، 191ـ190] و در راه خدا، با كسانی كه با شما می جنگند، نبرد كنید و از حد تجاوز نكنید كه خدا تجاوزگران را دوست نمی دارد و آنها را هر جا یافتید به قتل برسانید و از آنجا كه شما را بیرون ساختند، آنها را بیرون كنید و فتنه از كشتار هم بدتر است و با آنها در مسجدالحرام جنگ نكنید، مگر اینكه در آن جا با شما بجنگد. پس اگر در آن جا با شما پیكار كردند آنها را به قتل برسانید.»
علامه طباطبایی در تفسیر این آیات میفرمایند:
«با دقت در این آیات روشن می شود كه دین نه خشونت بلكه رحمت است زیرا با «جنگ در راه خدا» هدف اصلی جنگهای اسلامی روشن میشود كه بخاطر انتقام جوئی، جاه طلبی، ریاست، كشورگشائی، بدست آوردن غنیمت و اشغال سرزمین و... نیست. نبرد در صورتی جایز است كه به گسترش صلح و عدالت و ریشه كن ساختن ظلم و فساد و انحراف باشد و این عین رحمت است. با «الذین یقاتلونكم» میرساند كه با افرادی كه سر جنگ ندارند نبرد جایز نیست و خشونت آن است كه انسان، با افراد صلح طلب، بجنگد. ولی با افرادی كه آغازگر جنگند، نبرد كردن لازم است و برای همین است كه فرمود: «ولا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین» و از این آیه فهمیده میشود كه دستور «هر جا یافتید بكشید» برای آنهایی است كه آغازگر فتنه و جنگ بودند، زیرا در دنباله اش می گوید «افرادی كه شما را از مكه خارج ساختند بیرونشان كنید» یعنی مقابله به مثل و باز می فرماید «اگر در مكه با شما بجنگند حق نبرد ندارید» بنابر این نبرد محدود به زمانی است كه اسلام مورد هجوم قرار گیرد و دفاع از خود خشونت نیست.»[2]
بر همین اساس کسانی که مطلع از محتویات و تفاسیر مختلف از آیات نباشند، نوع نگاه و معرفت آنها نیز تحت الشعاع این نوع اعتقاد قرار میگیرد، و امروز جنایاتی که توسط داعش و وهابیت در جهان در حال رخ دادن و نمایش است. از این دست انحرافات و کج رویها است. همچنین بعضی میگویند مثلا اروپاییان، نماد صلح طلبی و مهربانی و نهایت آزادی هستند، در حالی که وقتی در تاریخ اروپاییان جستجویی کنیم، خلاف این حرف ثابت میشود:
بطور مثال ویل دورانت، میگوید: «برای لذت جویی و سرگرمی بیشتر هم که بود، حاکمان رومی دستور می دادند تا در مراسم جشن و شادی، بردگان، دو به دو باهم بجنگند تا یکی بتواند دیگری را به قتل برساند. آنان در مراسم نمایشی، یک برده را در برابر حیوانات وحشی مثل شیر، قرار می دادند تا در مقابل دیگران، با هم پیکار کنند.»[3]
همچنین وی اضافه می کند: «متولد شدن در روم، خود حادثه ای خطرناک بود [چون] اگر کودک، ... کور و یا دختر بود، پدر به حکم سنّت می توانست او را بکشد.» [4]
این نمونه از هزاران نمونهی جنایات و مخالفت با آزادی انسانها در اروپا است و امروز هم به وضوح می توان این جنایات را در کشورهای آفریقایی و آسیایی مانند افغانستان و عراق و سوریه مشاهده کرد.
البته باید گفت این نوع انحرافات فقط توسط کتب دینی نیست، بلکه گاها اشعار و کتبی که مضامین احساسی و روانی هم دارد موجبات انحراف را در انسان به وجود میآورد.
در نتیجه انحرافات و کج رویهایی که در جامعه بشری اتفاق می افتد را از دو زاویه میتوان تحلیل کرد: ساختار وجودی انسان و معرفت و باور غلط که معمولا انحرافات بسیاری را از همین قسم دوم است. زیرا زندگی انسان با باورهای او در هم تنیده است لذا اگر معرفت و باور کسی منحرف باشد در نوع نگاه و زندگی او تاثیر گذار است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. آقا شیخ مرتضی زاهد، محمد حسن سیف اللهی، قم، مسجد مقدس جمکران، پنجم، 1387ش، ص 153.
[2]. طباطبايى، سيد محمد حسين، سيد محمد باقر موسوى همدانى، تفسير الميزان، ج2، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، قم، پنجم، 1374ش، ص105.
[3]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج3، ص26، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ: پانزدهم، .1391
[4]. همان، ج3، ص 66.