- مذاکره با آمریکا ما را در نزد ملتها و دولتها به دوگانگی و ریاکاری متهم میکند و دولتهای غربی هم با دستگاههای تبلیغاتی خود، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و پشیمانی جلوه میدهند.
"هر چه اميد داريد، به خداى سبحان داشته باشيد و به كسى جز او اميد مبنديد ؛ زيرا هيچ كس، به غير خداوند متعال اميد نبست مگر آن كه نوميد بازگشت."[۱] از این دست، روایات و توصیهها در آموزههای دینی، کم نداریم اما شاید نتوان گفت که عامل و معتقد واقعی به این آموزهها را کم نداریم! چه بسیار افرادی که برای رسیدن به هدفشان، از مسیر خداپسندانه خارج شدند و چوب آن را هم خوردند! امید بستن به خداوند، هرگز به معنای انزوا و عدم تحرک نیست؛ بلکه معنایش حرکت در راهی است که خودِ او ترسیم کرده و برای موفقیتش تضمین هم داده است.
اکنون بیش از سه سال از شروع مذاکرات متفاوتِ هستهای و -بطور مشخص- دیدارهای مکرّرِ «جواد ظریف» و «جان کری» میگذرد. دیدارهایی که در طول انقلاب، بی سابقه بود و اساساً با مشیِ استکبارستیزیِ نظام جمهوری اسلامی در تناقضی آشکار بود. در طول سی و چند سال گذشته، مسئولان مختلف کشورمان حتی از کنار هم ایستادن و هم کلام شدنِ کوتاه با مسئولان آمریکایی هم -به درستی- پرهیز میکردند؛ اما در طول این سه سال اخیر، دولت یازدهم با چرخشی آشکار، تمام این اصول را بر هم زد! از «گفتگوی تلفنی حسن روحانی با باراک اوباما» و «دست دادن ظریف با اوباما» گرفته تا دیدارهای مکرر وزرای خارجهی دو کشور که همگی حاکی از یک راهبرد پرخطر و البته ناکام بود.
آمریکاییها که از بی اعتناییِ سی و چند سالهی مسئولان ایرانی، احساس حقارت میکردند، از این فرصت، به شدت استقبال کردند و حداکثر استفاده را از آن نمودند. در مقابل، جمهوری اسلامی با بی اعتنایی به آمریکا، به مسیر و حیات خود ادامه میداد درصدد اثبات این نکته برای جهانیان بود که بدون وابستگی به آمریکا هم میتوان، ادامه ی حیات داد و به پیشرفت هم رسید؛ اما با اقدامات دولت یازدهم، در چشم ملتهای دنیا به دوگانگی و دست برداشتن از اصول خود، متهم شد و این همان هشداری بود که رهبر انقلاب در ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ در دیدار با مسئولان وزارت خارجه و در تبیین یکی از ضررهای مذاکره با آمریکا فرمودند: «اینکار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه میدهند.»
ثمرهی امید بستن به نقطههای خیالی را امروز بیش از هر زمان دیگری میتوان لمس کرد! در حالی که فقط چند روز به پایان مسئولیت وزیر خارجهی آمریکا باقی مانده است وی در بیانیهای -که شبیه وصیت به جانشین خود در دولت آیندهی آمریکا است- نوشت: «در چنین شرایطی ما باید همچنان فشار خود بر ایران را حفظ کنیم تا این کشور را در برنامه موشکی خود، حمایت از تروریسم، بی توجهی به حقوق بشر و مداخلات بی ثبات کننده در امور همسایگانش نیز [مثل موضوع هسته ای] به عقب برانیم.»[۲]
خب حالا سوال از آقایان روحانی و ظریف این است که ثمرهی این همه کوتاه آمدن و همراهی با آمریکا چه شد؟ مثلا آمریکا سفیر شما در سازمان ملل را نپذیرفت؛ شما به جای مقاومت در برابر آنها، حرفشان را گوش کردید و فرد دیگری را معرفی نمودید! و یا اینکه آمریکا بخاطر ارسال کشتی اقلام بشردوستانه به یمن، به شما تشر زد شما هم دستور به بازگشت کشتی دادید! مثال دیگر اینکه آمریکا اصرار کرد که باید حتما در قلب راکتور اراک، سیمان ریخته شود تا از بیخاصیت شدن آن مطمئن شود شما هم اجرا کردید! خب نتیجه چه شد؟ تحریمها برطرف شد؟ از دشمنی آمریکا کم شد؟ شرایط اقتصادی و معیشتی بهبود یافت؟ ارزش پول ملی تقویت شد؟
اکنون و بعد از گذشت بیش از سه سال از اقدامات دولت یازدهم -که شرح اندکی از آن در سطور فوق یادآوری شد- معلوم گشت که دل بستن به نقطههای خیالی، عاقبتی جز اتلاف وقت و سرمایههای ملی و خسارت محض نخواهد داشت.
دوباره یاد کلامی از رهبر انقلاب افتادم که فرموده بودند: «من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى! نه به نقطههاى خیالى! آنچه لازم است این است.»[۳]
پینوشت:
[۱] امیرالمومنین (علیه السلام): «اِجعَلُوا كُلَّ رجائكُم لِلّه سبحانَهُ ولا تَرجُوا أحَداً سِواهُ، فإنّهُ ما رَجا أحَدٌ غَيرَ اللّهِ تعالى إلّا خابَ.»؛ غررالحکم، حدیث 2511.
[۲] جان کری: اکنون نوبت فشار بر برنامه موشکی است
[۳] ۱۷دی ۱۳۹۳