- روحانیت رسالتی بر دوش دارد. رسالت و وظیفهای که از صدر اسلام تاکنون بوده و خواهد بود. رسالتی که با نبوت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) پیوند خورده است.
در جامعه شاهد مشاغل و اصناف مختلفی هستیم. اصنافی که برای رفع یک یا چند نیاز زندگی انسان به وجود آمده است. نیازهایی که به محض صحبت کردن از آن، همگان به یاد خوراک، پوشاک و مسکن میافتند. اما، انسان تنها منحصر در مادیات نیست؛ بلکه نیازهای اساسیتر وی به اموری غیر مادی تعلق گرفته، از جمله نیاز به دین، هدایت آسمانی و سعادت. خداوند برای رفع این نیازها پیامبران را به سوی بشریت فرستاد. افرادی که وحی را دریافت کنند و به مردم منتقل کنند و آن تعالیم را به مرحله اجرا در بیاورند. پس از پیامبران، این جانشینان آنها بودند که عهدهدار انتقال تعالیم الهی و اجرایی کردن آن شدند. برای اجرایی شدن این دو وظیفه مهم، پیامبر و ائمه(علیهمالسلام) به تربیت شاگردان و مبلغان دینی پرداختند و دست به تأسیس صنف جدیدی در زندگی اجتماعی افراد زدند: صنفی به نام روحانیت.
از صدر اسلام تا عصر غیببت
شاگردان پیامبر و اهل بیت ایشان(علیهمالسلام) پس از فراگیری قرآن و تعالیم الهی برای هدایت و رساندن تعالیم الهی به مردم به نقاط مختلف جهان اسلام اعزام میشدند. مثلاً مصعب بن عمیر که روش تبلیغ اسلام را از پیامبر آموخته بود توانست اُسید بن حُضیر، سعد بن معاذ و تمام افراد خاندان عبدالاشهل را مسلمان کند.[1] یا امام صادق(علیهالسلام) بهشت را به شاگردان پدرشان بشارت داده و آنها را سبب باقی ماندن آثار نبوت و احادیث معرفی کرده و فرمودند: «وُ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ بِالْجَنَّةِ بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيُّ- وَ أَبُو بَصِيرٍ لَيْثُ بْنُ الْبَخْتَرِيِّ الْمُرَادِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةُ أَرْبَعَةٌ نُجَبَاءُ أُمَنَاءُ اللَّهِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَوْ لَا هَؤُلَاءِ انْقَطَعَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ انْدَرَسَت[2] دلداگان به حضرت حق را به بهشت مژده دهید، بریدبن عجلی، ابوبصیر، محمدبن مسلم وزراه. اینها همان چهار مرد نجیب و امین خدا بر حلال و حرام هستند که اگر این چهار نبودند آثار نبوت قطع و از بین میرفت.»
در عصر غیبت نیز این وظیفه هدایت مردم از طريق نواب خاص امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) یعنی: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سَمُری بود.
امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) در آخرین نامه خویش به نایب چهارم خویش، علی بن محمد سمری، آغاز غیبت کبری را اعلام کرده و فرمودند: «فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَة[3] همانا تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. کسی را به جانشینی خودت معین نکن. بعد از وفات تو غیبت دوم(غیبت کبری) آغاز میشود.» ایشان در نامه دیگری که در پاسخ به برخی از سؤالات حمیری، خطاب به عثمان بن سعید نگاشته بودند؛ فرمودند: «اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِ[4] اما در رُخدادهای پیش رو پس به راویان سخنان ما مراجعه کنید که همانا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنها هستم.» طبق این دو روایت، وظیفه مردم مراجعه به عالمان دینی در عصر غیبت است؛ رسالتی که از صدر اسلام بر عهده روحانیت بوده و جدید نیست.
رسالتهای سه گانه روحانیت در قرآن
خداوند در سوره توبه رسالت روحانیت را بیان کرده و فرمودند: «وَ ما کانَ المُؤمِنونَ لِینفِروا کافَّةً فَلَولا نَفَرَ مِن کلِ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهوا فی الّدینِ وَ لِیُنذِروا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَیهِم لَعَلَّهُم یحذَرونَ[توبه/122 ] و شایسته نیست مؤمنان همگی کوچ کنند. پس چرا از هر فرقهای از آنان دستهای کوچ نمیکنند تا آگاهی عمیق در دین پیدا کنند و قوم خود را ـ وقتی به سوی آنان بازگشتند ـ بیم دهند؟ باشد که آنان (از کیفر الهی( بترسند.» در این آیه شریفه خداوند سه رسالت را برای روحانیت برشمرده است: فهم عمیق دین(لِیتَفَقَّهوا)، بازگشت به میان مردم و هشدار آنها(لِیُنذِروا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَیهِم) و تلاش برای تحقق اهداف(لَعَلَّهُم یحذَرونَ).
این سه رسالت همواره بر عهده روحانیت بوده و از این روست که دشمنان اسلام و آنها که به دنبال نابود کردن این دین الهی هستند؛ همواره به دشمنی با نهاد روحانیت میپرداختند. نهادی که از ابتدا تا کنون به حفظ، نگهداری، تبلیغ و گسترش دین اسلام پرداخته و خواهند پرداخت.
رسالتی در این عصر و زمان
رسالت روحانیت در این عصر و زمان چیزی بیش از دیگر دورانهاست. امروزه با هوشیاری حضرت امام خمینی (قدسسره) و تلاش انقلابیون، حکومت اسلامی که یکی از اهداف عالی اسلام است؛ در این سرزمین برپا شده است. حکومتی که با هزینه بسیار بالایی بدست آمده است. چه شهادتها، چه زندانها و شکنجهها، چه مشکلاتی که به این ملت تحمیل شد تا این حکومت برپا شود؛ حال وظیفه تمام روحانیت است که برپایه رسالت خود، به حفظ نظام و دستاوردهای آن بپردازند. آنها نمیتوانند نسبت به نظام اسلامی بیتفاوت باشند و باید علاوه بر نقد دلسوزانه و تلاش جهت رفع مشکلات نظام، از اصل آن محافظت کنند. حضرت آیت الله خامنهای(مدظله) در این باره فرمودند: «حوزههای علمیه نمی توانند سكولار و نسبت به نظام اسلامی بی تفاوت باشند، در حالیكه سیاست سرویسهای امنیتی دشمنان نظام اسلامی اعم از امریكا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، القاء وجود فاصله میان روحانیت و نظام است، هیچ روحانی نمیتواند خود را جدای از نظام اسلامی بداند؛ روحانیت و حوزههای علمیه سربازان این نظام هستند و هیچ گاه نمیتوانند خود را جدا از نظام اسلامی تصور كنند.[5]»
کلام آخر
اجرایی کردن احکام الهی تنها در پرتوی تشکیل حکومت اسلامی ممکن است؛ امری که با پیروزی جمهوری اسلامی به سوی عملیاتی شدن است. وظیفه مهمی که در این عرصه لازم به یادآوری و توجه است؛ حفظ این نظام اسلامی است. روحانیت یکی از ارگانهایی است که این رسالت را برعهده دارد. از این روست که دشمنان اسلام و دشمنان نظام اسلامی تمام هجمههای خود را علیه روحانیت به کار میبرند. در این میان روحانیت نیز چارهای جز انجام رسالت خویش ندارد.
پینوشت
[1] الطبقات الکبری، ابن سعد، انتشارات: دارالفکر، بیروت، سال چاپ: ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م، ج3، ص421.
[2] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة ، انتشارات: مؤسسة آل البيت، قم، سال چاپ: 1409 ق، ج27، ص142.
[3] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: اسلاميه، تهران، سال چاپ: 1395 ق، ج2، ص315.
[4] همان، ص484.
[5] توصیههای رهبر انقلاب به طلاب و فضلای حوزههای علمیه در دیدار روحانیون استان خراسان شمالی