- ریشه و اساس شکل گیری شبهات قرآنی را می توان در دو مسئله جستجو کرد، ضعف و فقدان علمی، عناد و نفاق دینی.
وقتی در ماهیت و چرایی شکل گیری بعضی شبهات دینی و قرآنی دقت و تأمل میشود، میتوان برای آن دو علت عمده را برشمرد. در این نوشتار علاوه بر بیان علت شکل گیری شبهات قرآنی به یک شبهه قرآنی نیز پاسخ خواهیم داد.
راز شکلگیری شبهات قرآنی
الف). ضعف علمی: گاهی علت و اساس شکلگیری شبهات دینی و قرآنی، ریشه در ضعف علمی افراد و عدم توانایی آنها در تحلیل مسائل قرآنی دارد. بعضی افراد به خاطر عدم آگاهی کامل به مبانی و اصول قرآنی، گرفتار در دام شبهات و پرسشهایی میشوند که روح و روان آنها را مورد آزار قرار میدهد. خدای متعال این دسته افراد را این چنین راهنمایی میفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ[نحل/43]پس اگر نمى دانيد از اهل ذكر (يعنى علما و دانشمندان هر امت) سؤال كنيد.» یقیناً این دسته افراد اگر روحیه و شاخص پرسش گری را در وجود خود تقویت کرده باشند، با رجوع به علمای متعهد و متخصص دین میتوانند از گزند و آسیب آن شبهات در امان باشند.
ب). نفاق درونی: ولی گاهی اوقات ماهیت و علت شکلگیری شبهات قرآنی، چیزی فراتر از ضعف و فقدان علمی است؛ چرا که بعضی افراد علاوه بر عدم آشنایی با مبانی و اصول دینی، گرفتار در دام نفاق، کینه و عناد علیه مباحث اسلامی و قرآنی شدهاند. خدای متعال این دسته افراد را کسانی معرفی میکند که مرض و بیماری در دل های آنها رسوخ پیدا کرده است: «في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ [بقره/10]در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است خداوند بر بيمارى آنان افزوده و به خاطر دروغهايى كه ميگفتند، عذاب دردناكى در انتظار آنهاست.»
نمونه یک شبهه قرآنی: از جمله شبهاتی که میتواند علت شکلگیری آن هر یک از دو عنوان مطرح شده در بالا باشد، این چنین مطرح شده است که، علمای اسلامی منکر تناسخ در دین هستند؛ در حالی که آیه 38 سوره انعام بر وجود آن دلات دارد. شبهه افکنان این آیه شریف را این چنین معنا کردهاند: «بدانید که هر جنبنده ای در زمین و هر پرندهای که به دو بال در هوا پرواز میکند امت هایی مانند شما انسان ها هستند، شبهه افکن ادعا میکند: آنها هم مثل ما انسان بودهاند ولی به واسطه گناه به شکل حیوان درآمدهاند.»
جواب شبهه: برای روشن شدن جواب شبهه، ابتدا آیه شریف و ترجمه آن را ذکر میکنیم، سپس نگاه و برداشت مفسران قرآن کریم را در خصوص آن مورد توجه قرار میدهیم. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ[انعام/38] هيچ جنبنده اى در زمين، و هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى كند، نيست مگر اين كه امت هايى همانند شما هستند. ما هيچ چيز را در اين كتاب، فرو گذار نكرديم سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور میشوند.»
نکته اول: یکی از عواملی که باعث سوء برداشت شبهه افکنان از این آیه شریف شده، بیتوجهی به معنای دقیق این فراز از آیه است: «أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ[انعام/38] گروه هايى مانند شمايند.» شبهه افکنان این چنین پنداشتهاند که خدای متعال همه جنبندگان گذشته_«دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ[انعام/38] جنبندهاى در زمين»_ و همه پرندگان موجود در آسمان را _«طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ[انعام/38] پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مى كند»_ را موجوداتی شبیه انسان خلق کرده است. ولی آن موجودات در اثر گناه ظاهر خود را از دست دادهاند. این در حالی است که وقتی در معنای آیه اندکی دقت میشود، هیچ یک از این برداشتهای غلط را نمیتوان در معنای دقیق آیه مشاهده کرد؛ چرا که باری تعالی نه صحبتی از تغییر ماهیت و ساختار ظاهری موجودات گذشته کرده است، و نه سخنی از گناه، شده است، تا اینکه برداشت شود آن موجودات در اثر گناه ماهیت و هویت خود را از دست دادهاند.
نکته دوم: مشابهت و وجه اشتراک بین این موجودات و انسان های فعلی را خدای متعال در عبارت «أُمَمٌ » بیان کرده است. مفسران در خصوص وجه اشتراک موجودات قبلی و انسان های فعلی به این نکته اشاره کردهاند که آنها نیز همانند انسان ها، دارای امت و جماعتی بودهاند که در بازهای زمانی از تاریخ زیست میکردهاند. برای نمونه طبرسی در تفسیر جوامع الجامع یاد آور شده است: «همه آنها گروه هايى مانند شما هستند، و مثل شما، روزي ها و مرگ و ميرها دارند و كارهايشان حساب و كتاب دارد. بعضى گفته اند، وجه تشبيه اين است كه آنها هم مثل شما آفريده خدا و دليل بر يكتايى او هستند و می ميرند و محشور مى شوند.[1] ایشان همچنین در تفسیر مجمع البیان این چنین بیان میدارند: «منظور اين است كه آنها نيز مثل انسان در غذا و پوشش و خواب و بيدارى و احتياج به راهنمایی، نيازمند مدبرى هستند كه خطوط زندگى آنها را بر طبق مصلحت ترسيم كند. آنها نيز سرانجام مىميرند و پس از مرگ محشور میشوند.»[2] گروهی دیگر بر این باورند که این تشابه به خاطر این است که هر نوعى از حيوان، هم چون انسان، داراى اعضاء و جوارح و قواى و حواسّ بدنى و هستند.[3]
جمعى ديگر معتقدند كه منظور شباهت آنها با انسان از نظر درك و فهم و شعور است، يعنى آنها نيز در عالم خود داراى علم و شعور و ادراك هستند، خدا را مى شناسند و به اندازه توانايى خود او را تسبيح و تقديس ميگويند، اگر چه فكر آنها در سطحى پائين تر از فكر و فهم انسانها است.[4] خدای متعال در خصوص تسبیح و ذاکر بودن تمام موجودات این چنین بیان میفرماید: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ[جمعه/1] آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است همواره تسبيح خدا مىگويند، خداوندى كه مالك و حاكم است و از هر عيب و نقصى مبرا، و عزيز و حكيم است!»
جمع بندی و نتیجه گیری: با توجه به مطالب یاد شده در متن، میتوان این چنین بیان داشت که آیه 38 سوره مبارکه انعام دلالتی بر تناسخ ندارد؛ چرا که بنا بر آنچه مفسران بیان داشتند، هیچ دلیلی در این آیه اقامه نشده که موجوداتی همچون پرندگان، روزی انسان بودهاند.
پی نوشت ها:
[1]. ترجمه جوامع الجامع،طبرسى فضل بن حسن، ناشر: انتشارات دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم، سال چاپ: 1377 ش، ج2، ص178.
[2]. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، جمعی از مترجمان، ناشر: انتشارات فراهانى، سال چاپ: 1360 ش، ج8، ص79.
[3]. تفسير روشن، مصطفوى حسن، ناشر: مركز نشر كتاب، سال چاپ: 1380 ش، ج7، ص364.
[4]. تفسير نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ناشر: دار الكتب الإسلامية، سال چاپ: 1374 ش، ج5، ص222.