خطاپذیری وحی نتیجه‌ی نادرست نظریه آقای سروش

12:22 - 1395/11/03

- یکی از نتایج نادرست نظر آقای سروش در مورد وحی «خطا پذیر» بودن وحی است؛ این سخن وی با ادله عقلی ضرورت عصمت انبیا سازگاری ندارد و مخالف نظر تمام متکلمین اسلامی است.

خطاپذیری وحی

در مطالب گذشته[1] به نقد سخن آقای سروش در مورد قرآن کریم پرداختیم؛ هم‌چنین گفته شد که سخن او نتایج و لوازمی دارد که خود وی نیز به این لوازم ملتزم شده و آن‌ها را قبول دارد. در مطلب قبلی نیز بیان شد که یکی از نتایج مهم سخن او این است که باید سکولاریسیم را بپذیریم و حال آن‌که روح اسلام با سکولار سازگاری ندارد.

در این نوشتار به یکی دیگر از نتایج گفتار او می‌پردازیم که شاید بتوان گفت مهم‌ترین نتیجه نادرست این سخن خواهد بود:

خطاپذیری وحی
یکی از نتایجی که آقای سروش بر نظریه خود درباره نقش فاعلی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در پدیده وحی مترتب ساخته، خطاپذیری وحی است. وی در این باره می‌گوید: «وحی می‌تواند در مسائلی که به این جهان و جامعه انسانی مربوط می‌شوند، خطا کند. آن‌چه در قرآن درباره وقایع تاریخی، سایر ادیان و سایر موضوعات علمی می‌گوید، لزوما نمی‌تواند درست باشد. بنده فکر نمی‌کنم که دانش پیامبر از دانش مردم عصرش درباره زمین، کیهان و ژنتیک بیشتر بوده است. این دانشی که ما امروز در اختیار داریم نداشته است، و این نکته خدشه‌ای هم به نبوت او وارد نمی‌کند، چون که او پیامبر بود، نه دانشمند یا مورخ.»[2]

بنابراین آقای سروش می‌پذیرد که بر مبنای سخن او، باید ورود خطا در قرآن کریم را بپذیریم، بلکه برخی از آیات که در زمینه مباحث علمی بوده، قطعا باطل است و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حد فهم مردم آن زمان سخن گفته و بیش آن هم نمی‌فهمیده است؛ لذا نادرست هستند و باطل.

ارزیابی و نقد
این سخن سروش با ادله عقلی‌ای که متکلیمن و فلاسفه بر عصمت انبیا آورده‌اند، در تعارض است؛ جالب این‌که ایشان در سخنان خود هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای بر این مدعای خود ارائه نمی‌کند و یا هیچ‌گاه به نقد ادله فلاسفه و متکلیمن نمی‌پردازد.

متکلمین معتقدند که همه پیامبران الهی در دریافت و ابلاغ وحی از دروغ، خطا و اشتباه معصوم‌اند و هرگز در رساندن دستورات الهی به مردم دچار خطا نمی‌شوند و هرگز در آن‌ها کم و زیادی رخ نخواهد داد. هم‌چنین در ارتکاب گناهان نیز معصوم‌اند. این‌که پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی و عمل به آن معصوم است، مورد اتفاق همه فرق اسلامی بوده و تمام متکلیمن اسلامی آن را پذیرفته اند. علمای اشاعره، معتزله و امامیه بر این اعتقادند.[3]

دلیل شیعه بر عصمت انبیا بدین شرح است: اگر تغییری چه عمدا و چه سهوا، در وحی و دستورات الهی رخ دهد، نقض غرض صورت گرفته و خداوند حکیم از نقض غرض مبراست. توضیح مطلب: به طور مثال اگر هدف خداوند متعال این است که بندگان او نماز دو رکعتی بخوانند و پیامبری که فرستاده، اشتباه کند و به مردم بگوید سه رکعت بوده، این‌جا غرض الهی نقض می‌شود، زیرا هدف این بود که مردم نماز دو رکعتی بخوانند نه سه رکعتی، یا مثلا شراب حرام بوده و پیامبر اشتباه کند و بگوید حلال است؛ این‌جا نقض غرض الهی است و انسان حکیم و صاحب عقل و درایت هرگز مرتکب چنین عملی نمی‌شود.[4]

هم‌چنین در بیان دلیل عصمت از گناه می‌توان گفت: اگر پیامبری به سخنان خود عمل نکند و مرتکب گناهی و لو سهوا شود، در این صورت مردم هرگز به سخنان او عمل نخواهند کرد و با خود خواهند گفت این چه پیامبری است که به سخنان خود عمل نمی‌کند، اگر این سخنان خوب و مفید به حال ماست، پس چرا او خود به این دستورات عمل نمی‌کند. لذا غرض از ارسال رسل که هدایت مردم است و این هدایت در سایه گوش دادن و عمل کردن به سخن پیامبر حاصل می‌شود، هرگز تحقق پیدا نخواهد کرد، پس هدف خداوند حکیم از ارسال رسل محقق نخواهد شد و نقض غرض خواهد شد.
بنابراین هدف ارسال رسل تبعیت مردم از آنان است و اگر آنان عصمت در گناه و معصیت نداشته باشند، هرگز مردم از آن‌ها تبعیت نخواهند کرد، پس هدف الهی از ارسال آنان هرگز محقق نخواهد شد، لذا برای این‌که نقض غرضی برای خداوند متعال پیش نیاید، می‌گوییم آنان باید معصوم باشند.[5]

سخن سروش مخالف این ادله عقلی است و هرگز قابل قبول نیست؛ به راستی اگر پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به اشتباه مثلا گفته باشد گوشت گوسفند حلال است و در واقع حرام بوده باشد، آیا مردم حق ندارند که روز قیامت به خداوند متعال اعتراض کنند که این چه پیامبری بود که فرستادی و ما را گم‌راه کرد؟ آیا اگر نماز را به اشتباه جور دیگری به مردم تعلیم داده باشد، مردم حق اعتراض ندارند؟ بر مبنای آقای سروش عامل تمام گم‌راهی‌های بشر، خود پیامبران هستند و خدایی که این پیامبران را فرستاده و به مردم هم دستور داده است از او تبعیت کنند، آیا چنین سخن سخیفی قابل دفاع است؟ خوب است آدمی با خود نیک بیاندیشد سپس سخن بگوید.

اگر به آیات قرآن کریم نیز دقت کنیم؛ این سخن سروش با آیات قرآن کریم نیز تعارض دارد و هرگز مورد تایید قرآن نیست. زیرا خود قرآن تصریح می‌کند که هیچ باطلی در آن راه ندارد: «َ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيز * لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيد[فصلت/42] و اين كتابى است قطعا شكست ناپذير كه هيچ‌گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی‌آید، چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است». مفاد این آیه این است که تا روز قیامت از هر آن‌چه باطل به شمار آید، مصون و محفوظ است، خواه آن باطل از مقوله تناقض در معارف و احکام باشد، یا کذب در اخبار یا نادرستی و لغو بودن در معارف و احکام.[6]

در نتیجه: سروش می‌گوید قرآن محصول تجربه‌های درونی و بیرونی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است؛ تجربه‌های دورنی چون از بالا می‌آید، خطاپذیر نیست، اما تجربه‌های بیرونی، چون از بیرون نشات گرفته و زمینی هستند، امکان وجود خطا در آن‌ها وجود دارد، بلکه در آن مواردی که مربوط به علم روز بوده، خطا محقق شده و سخن پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) الان درست نیست. این سخن یعنی خطا و باطل در قرآن راه دارد و با ادله عصمت انبیا و هم‌چنین با صریح آیات قرآن مخالف است و معجزه بودن قرآن کریم را زیر سوال می‌برد، لذا هرگز قابل دفاع نیست و بدون شک باطل است.

____________________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. به این مطلب و این مطلب مراجعه کنید.
[2]. معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات، مجله آیینه اندیشه ش 8، تیرماه 1373، ص14.
[3]. اللوامع الإلهية في المباحث الكلامية، فاضل مقداد، دفتر تبليغات اسلامى‏، قم‏، 1422 ق‏، چاپ دوم‏، ص 245.
[4]. همان.
[5]. كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلى، با تعلیقه آيت الله حسن‏زاده آملى‏، مؤسسة النشر الإسلامي‏، قم‏، 1413 ق‏، چاپ چهارم‏، ص 349.
[6]. الميزان في تفسير القرآن‏، علامه طباطبايى‏، مكتبة النشر الإسلامي‏، قم‏، 1417 ق‏، چاپ پنجم‏، ج17، ص398.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 1 =
*****