- از دست دادن اورانیوم غنیشده و سانتریفیوژ، قابل جبران است اما اگر وجهه و آبروی نظام اسلامی در برابر چشم جهانیان خدشهدار شود دیگر نمیتوان کاری کرد.
مذاکرات طولانی هستهای به نقطهای به نام برجام رسید ولی لغو تحریمها علیه کشورمان به فرجام نرسید! این در حالی است که وعدههای دلربا و جذابی داده شده بود! آقای رییس جمهور در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ گفت: «تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حمل و نقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق، و حتی تحریم تسلیحاتی نیز کنار گذاشته میشود.» اما امروز که بیش از یک سال و نیم از این سخنان میگذرد شاهد عدم تحقق آن وعدهها هستیم!
در نقطهی مقابل، دولت ایران، تمامی تعهدات خود را بطور کامل انجام داده است؛ از جمله اینکه «ما [غنیسازی] بیست درصد را تعطیل کردیم، فُردو را تقریباً تعطیل کردیم؛ اراک را تعطیل کردیم»[۱] و این چیزی است که از سوی طرفهای مذاکره هم صراحتا تایید شده است. البته این بدعهدی و خباثت، بطور مدام و از همان روز اول، تذکر داده شده بود و حتی کار به جایی رسید که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «با کموزیادش، بنده صد بار گفتهام که به آمریکا نمیشود اعتماد کرد.»[۲]
اینکه ما تمام تعهدات خود را انجام دهیم اما طرف مقابل از این کار، سر باز بزند قطعا ضرر و خسارت محض است اما این نوشتار، به دنبال یادآوریِ ضرر شدیدتر و بالاتر است که خسارت محض در زمینه ی هستهای، در برابرش ناچیز است!
حدود سی و پنج سال بود که نظام جمهوری اسلامی ایران، شعار نفی استکبار سر داده و بدون تکیه و بدون اعتنا به آمریکا -به عنوان نماد اصلیِ استکبار جهانی- به حیات خود ادامه میداد. در این مدت -و با وجود سنگاندازیهای فراوانِ نظام سلطه- کشورمان به پیشرفتهای فوقالعادهای هم دست یافت که عرصههایی مثل نانو، سلولهای بنیادین، انرژی هستهای، پزشکی، نظامی و ... از آن جمله است. این روند برای آمریکا قابل تحمل نبود چون تبدیل شدن ایران به الگوی پیشرفتِ سایر ملتها قطعا معادلات جهانی را تغییر میداد و سیادت و هیمنهی آمریکا را در دنیا با خطر مواجه کرد. در طول این سالهای پس از پیروزی انقلاب، موارد متعدی بود که آمریکاییها درصدد تماس با مقامات کشورمان بود تا از این طریق، ایران را همراه با خود معرفی کند و در نتیجه، از الگوشدن آن جلوگیری کنند. از جیمی کارتر و رونالد ریگان گرفته تا بوش پدر، بیل کلینتون و بوش پسر همگی تلاشهایی برای ایجاد تماسهایی با ایران داشتند که هدف همگی، درهم شکستنِ ابهت ایران اسلامی در چشم جهانیان بود.[۳] چه بسیار مواردی که مقامات آمریکایی دوست داشتند تا لااقل یک کلمه یا یک لبخندی با مقامات ایرانی رد و بدل کنند تا بخشی از هدف خود را تامین نمایند. آمریکا خوب میدانست که اگر فقط یک نرمش -مثلا در قالب سخن یا لبخند- از سوی مقامات ایرانی نسبت به خودش ببیند، با رسانههایی که در اختیار دارد، میتواند آن را به تمام دنیا مخابره کرده و اعلام کند که سرسختترین دشمن آمریکا یعنی ایران پس از ۳۵سال، مجبور به همراهی با آمریکا شد؛ بنابراین کشور دیگری در دنیا هوس نکند که از ایران، الگو بگیرد!
اما متاسفانه این اتفاق در دو سه سال اخیر افتاد! برخی مقامات کشورمان به دفعات با همتایان آمریکایی خود، در یک قاب تصویر ظاهر شدند، دست دادند و لبخند زدند! آقای روحانی با باراک اوباما تلفنی صحبت کرد و آقای ظریف با او ملاقات کرد و دست داد! این اقدامات، دقیقا همان چیزی بود که آمریکا دههها انتظارش را میکشید؛ چون ندای مقاومت علیه زورگوییهای آمریکا از ایران، شروع و به دیگر نقاط، سرایت کرده بود ولی اینک مقامات ایرانی با آمریکایی ها خیلی دوستانه برخورد میکردند! این همان نکته و تذکر مهمی بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار با وزیر و کارکنان وزرات امور خارجه به زبان آوردند: «اینکار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه میدهند»[۴] و این همان چیزی است که به مراتب، بدتر از نابودی ذخایر اورانیوم و تعطیل کردن تاسیسات هستهای است. دشمن غدار و مکار، پس از اینکه از براندازیِ دفعیِ جمهوری اسلامی، ناامید شد سعی کرد تا آن را نزد افکار عمومی دنیا، از درون، توخالی نشان دهد و این اقدامات هم در همین راستا بود.
این اتفاق تلخ افتاد و خط قرمزهایی نادیده گرفته شد[۵] اما آینده را نباید از نظر دور نگهداشت. و انشاالله تجربهی خسارت محض در مذاکرات مستقیم با آمریکا، مردم ما را بیش از پیش نسبت به شیطان بزرگ بدبینتر خواهد کرد.
پی نوشت:
[۱] امام خامنهای، ۲۵ خرداد ۱۳۹۵
[۲] امام خامنهای، هشت اردیبهشت۱۳۹۵
[3] تاریخچه تلاشهای دولت آمریکا برای ارتباط با ایران
[۴] امام خامنهای، ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
[۵] امام خامنهای: «وزیر خارجهی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است؛ یعنی وقتی طرف مقابل یک دولتی مثل آمریکا است که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعّال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار میآورد در اختیارش هستند، کنار آمدن با او بهمعنای صرفنظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای میفشرد.» (یک فروردین ۱۳۹۵)
نظرات
رهبر انقلاب در دیدار شاعران و مداحان اهل بیت، ۲۰ /فروردین/ ۱۳۹۴:
برخی اوقات گفته می شود که جزئیات این مذاکرات، زیر نظر رهبری است در حالیکه این سخن دقیق نیست. من نسبت به مذاکرات بی تفاوت نیستم اما تا بحال در جزئیات مذاکرات دخالت نکرده ام و از این پس هم دخالت نخواهم کرد. من مسائل کلان، خطوط اصلی، چارچوبها و خط قرمزها را عمدتاً به رئیس جمهور و در برخی موارد محدود به وزیر امور خارجه گفته ام اما جزئیات در اختیار آنها است.
http://www.leader.ir/fa/content/13060