-یکی از آسیب هایی که خانواده ها را تهدید می‌کند، طلاق عاطفی است. زمینه ساز این نوع طلاق در خانواده ها، عدم درک صحیح و کاملِ افراد از یکدیگر و برآروده نشدن نیازهای همسران و فرزندان در خانه است.
وقتی اعضای خانواده، نسبت به حضور یکدیگر در خانه بی تفاوت شده، هیچگونه حسی رد و بدل نشود، شروع اتفاق بدی به نام طلاق عاطفی را شاهد خواهیم بود. در این فضا گاهی مشاجره های پی در پی و گاهی سکوت چندین روزه وجود دارد. سلامتی اعضا، حتی فرزندان، فراموش شده و کسی برای خواسته هایش پیشنهادی نخواهد داد چون فورا بدون هیچ دلیلی رد خواهد شد. افراد این خانه همیشه از هم گله و شکایت داشته و کوتاهی های یکدیگر را به رخ خواهند کشید. دنبال برگ برنده ای برای سرکوب طرف مقابل هستند و در بعضی اوقات، این فضای خشک و زمخت، به فراری شدن از یکدیگر مبدل می‌شود. سوال اینجاست، چرا خانواده ای که پایه و بنای آن عشق و محبت بوده، زوجین برای باهم بودن، لحظه شماری می‌کردند، به این مرحله می‌رسد؟
1- پشیمان از انتخاب
ممکن است طرفین یا یکی از دو نفر، به این نتیجه برسند که در انتخاب خود دچار اشتباه شده و شخص مطلوب خود را برای همسری انتخاب نکرده اند، به فکر فرو رفته و از همسر خود کناره گیری کند. این پیشیمانی علت های زیادی داشته که مقایسه کردن همسر خود با همسر دیگران یا احیانا مقایسه با خواستگارهای قبلی اتفاق بیافتد. وعده های پوچ و بدون پشتوانه مالی و فکری قبلی، دروغ هایی که افشا شده نیز در سرد شدن زوجین بی اثر نیست. رعایت نکردن تفاوت های سنی و فرهنگی و طبقاتی، قبل از ازدواج نیز در این پشیمانی دخیل بوده و زمانی که راه گریزی برای فرار از این تفاوت ها نباشد، ناچارا از نظر عاطفی، خلاهایی وارد شده که منجر به طلاق عاطفی خواهد شد.
2- توجه نکردن به نیازهای یکدیگر
انسان ها برای نیازهایشان حرکت هایی دارند، ازدواج به یک معنی حرکتی است برای برآورده کردن نیازها پس اگر شخص بعد از ازدواج، نیازهایش به طور کامل برطرف نشود، دچار یک سردرگمی خواهد شد که اگر این بحران مدیریت نشود، عواقب بدی همچون سرد شدن از طرف مقابل و نهایت طلاق عاطفی را به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال در زمینه نیازهای جنسی بخواهیم صحبت کنیم، این نیاز یکی از محرک های اصلی برای شکل گیری خانواده محسوب می‌شود. اگر به هر دلیلی یکی از دو طرف نتواند خود را منطبق بر خواسته های جنسی طرف مقابل کند به مرور زمان در اثر راضی نشدن از رابطه، یک شکاف بین زوجین پدید آمده و در سرخوردگی های مکرر، میلی برای آمیزش جنسی نشان نداده و به اصطلاح طلاق جنسی رخ می‌دهد. طلاق جنسی خود یکی از علت های مهم در به وجود آمدن طلاق عاطفی و حتی رسمی است. در زمینه های مالی و اقتصادی نیز همینگونه است، یعنی خانواده از نظر اقتصادی دچار مشکل شده و طرف مقابل به جای همراهی، توقعات خود را مثل قبل زنده نگه داشته و حتی در مواقعی بیشتر می‌کند، در اینجا سرپرست خانواده احساس تنهایی کرده و طرف مقابل را نه تنها کمک تلقی نکرده بلکه او را مانعی برای حل شدن مشکلات می‌داند و نهایتا با دور شدن از وی، خود شخصا به رویارویی با بحران خواهد رفت و این یعنی شکل گیری طلاق عاطفی.
3- غافل شدن از وظیفه ها
هرکدام از مرد و زن در خانواده، تعهد بر انجام کاری دارند، هرگاه یکی از طرفین در انجام کارهای خود کوتاهی نموده و طرف دیگر بجای چشم پوشی و گذشت سعی بر مقابله با مثل داشته باشد، مشاجره ها بالا خواهد گرفت، البته ناگفته نماند، بعد از بروز چنین مشکلی توقعات از یکدیگر بالا رفته و توقعات بیجا نیز ظهور خواهند کرد. رد پای سرزنش های متفاوت و قهرهای چند روزه هم در خانواده دیده شده و بعد از مدتی در صورت حل نشدنِ موضوع، سکوت حاکم شده و کسی به کسی کاری نداشته و زمینه بروز طلاق عاطفی مهیا خواهد شد.
4- وابستگی به تکنولوژی
زمانی که همسران، شروع زندگی را در زیر یک سقف تجربه می‌کنند، وابستگی شدیدی نسبت یه یکدیگر دارند. تنها غذا نمی‌خورند، جداگانه نمی‌خوابند، بدون نظر دادن طرف مقابل هیچ اقدامی برای تفریح و خرید نمی‌کنند و ... داشتن مهارت های مختلف این علاقه را مستمر و بلکه تشدید خواهد کرد. تا زمانی هم که این عنصر در خانواده حاکم باشد، همه اعضا در کنار یکدیگر بوده و خانواده باهم به سمت تعالی حرکت خواهد کرد. مطمئن باشید مساله وابستگی هیچگاه از بین نخواهد رفت اما این خطر وجود دارد که افراد خانواده موضوع وابستگی خود را تغییر داده و به سمت و سوی دیگری علاقه نشان دهند. به عنوان مثال ساعت ها نشستن پای تلویزیون و در دست داشتن گوشی همراه و وارد شدن در فضای مجازی نشان دهنده این است که شخص جایگزینی برای مورد قبلی که همسر یا فرزند بوده پیدا کرده و سرمایه های خود را در آن فضا صرف می‌کند. جذابیت های کاذبی که در این فضاها وجود دارد شخص را از خانواده دور کرده و دیر یا زود طلاق عاطفی رخ خواهد داد.
نتیجه:
طلاق عاطفی در خانواده، محصول بی توجهی افراد به یکدیگر بوده که شروع این بی توجهی ها عوامل گسترده ای مانند وابسته شدن به تکنولوژی و فضاهای مجازی دارد. تا زمانی که سبک و مهارت زندگی در خانواده ها به صورت ریشه ای آموزش و به کار گرفته نشود، این اتفاقات شوم در بین خانوادها فراوان دیده خواهد شد.