- یکی دیگر از نشانههای حتمی ظهور «ندای آسمانی» است؛ در این روایات بیان شده در هنگام ظهور و حتی بعد از ظهور، جبرئیل امین به صوت بلند به نحوی که همه اهل زمین با هر زبانی که دارند این صدا را میشنوند ندا میکند که حضرت حجت(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برحق است و باید از او تبعیت کنید.
در پست قبلی گفته شد که نشانههای ظهور دو دسته هستند؛ برخی حتمی بودند و برخی غیر حتمی. همچنین گفته شد نشانههای حتمی پنج نشانه هستند، در این نوشتار به دومین نشانهی حتمی یعنی ندای آسمانی میپردازیم.
این نشانه در منابع شیعه و اهل سنت با واژههای مختلفی وارد شده است، از جمله:
الف) نداء: امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «و النداء من السماء من المحتوم...: و ندایی از آسمان از حتمیات است.»[1]
ب) صیحه: امام صادق(علیهالسلام) در این باره فرمودند: «للقائم خمس علامات ظهور السفياني و اليماني و الصيحة من السماء و قتل النفس الزكية و الخسف بالبيداء: برای ظهور قائم پنج علامت وجود دارد سفیانی، یمانی، صدایی از آسمان... .»[2]
ج) صوت: همچنین حضرت در روایت دیگری فرمودند: «...و الخسف بالبيداء و الصوت من السماء: از نشانههای ظهور قائم... خسف بیداء و صوتی از آسمان است.»[3]
چگونگی و گستردگی ندای آسمانی
آنچه از روایات استفاده میشود این است که در زمان ظهور صدایی در آسمان پیچیده میشود به نحوی که همه مردم دنیا آن را میشنوند و از هر نژاد و کشوری که هستند صدای او را شنیده و میفهمند که ندا دهنده چه میگوید؛ همچنین در روایات آمده این ندا توسط جبرئیل امین بوده و با صدای بلند ظهور حضرت را نوید میدهد. به طور مثال امام باقر(علیهالسلام) فرمود: «ينادي مناد من السماء باسم القائم ع فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب: ندا دهندهای از آسمان به نام قائم ندا میدهد که هر در شرق و غرب عالم است آنرا میشنود.»[4]
همچنین امام رضا(علیهالسلام) فرمود: «ينادي مناد من السماء يسمعه جميع أهل الأرض: ندا دهندهای از آسمان ندا میدهد و تمام مردم روی زمین آن صدا را میشنوند.»[5]
علت اینکه همه مردم مخاطب این ندا هستند نیز روشن است، زیرا حضرت برای نجات همه عالم ظهور میکند و در آن زمان امام کل عالم خواهد بود، لذا هر کسی با هر زبانی و در هر کجای این کره خاکی که باشد، این صدا را میشنود و آنرا میفهمد؛ حتی در برخی روایات بیان شده که هر قومی با لسان خودش این سخن را میشنود. به طور مثال امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «ينادي مناد باسم القائم ... يسمع كل قوم بلسانهم: ندا کنندهای قائم را با نام میخواند، این صدا عام است و هر ملتی به زبان خود آن را میشنود.»[6]
زمان ندای آسمانی
یکی از مباحث مورد اختلاف در بحث «ندای آسمانی» زمان این نداست؛ علت این اختلاف نیز به روایات بر میگردد، زیرا در روایات چند زمان برای این صدای آسمانی بیان شده که باعث شده نظرات علما نیز مختلف گردد. به طور کلی در روایات سه زمان برای این ندا بیان شده است:
الف) قبل از ظهور: مشهور همین نظر است؛ یعنی قبل از ظهور حضرت صدایی در آسمان پیچیده میشود و همه مردم دنیا آن صدا را میشنوند و در آن نوید آمدن منجی عالم بشریت به مردم داده میشود، در برخی از روایات به این مساله که این صدا قبل ظهور است تصرح دارند، مانند اینکه امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَة...: پنج نشانه قبل از قیام قائم خواهد بود، صیحه و ... .»[7] در اینگونه روایات تصریح شده که این صدای آسمانی قبل از ظهور حضرت بوده و به مردم امید میدهد که به زودی منجی آنها خواهد آمد.
ب) همزمان با ظهور: در برخی از روایات بیان شده که هنگام ظهور و متصل به آن، صدای آسمانی خواهد بود و این ندا میگوید که این افراد برحق هستند؛ به طور مثال امام باقر(علیهالسلام) فرمود: «وَ جَاءَتْ صَيْحَةٌ مِنَ السَّمَاءِ بِأَنَّ الْحَقَّ فِيهِ وَ فِي شِيعَتِهِ فَعِنْدَ ذَلِكَ خُرُوجُ قَائِمِنَا: صیحهای از آسمان بیاید و بگوید: حق با او و شیعیان اوست، در این هنگام است که قائم ما خروج میکند.»[8] در اینگونه روایات نوعی همزمانی بین این صدای آسمانی و ظهور دیده میشود.
ج) پس از ظهور: از ظاهر برخی روایات استفاده میشود که این صدای آسمانی پس از ظهور خواهد بود و دلیلی بر حقانیت حضرت و شیعیان او خواهد بود. مانند اینکه امام رضا(علیهالسلام) فرمود: «الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ … وَ هُوَ الَّذِي يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِهِ يَسْمَعُهُ جَمِيعُ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَيْهِ يَقُولُ أَلَا إِنَّ حُجَّةَ اللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَيْتِ اللَّهِ فَاتَّبِعُوه: چهارمین فرزند از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان عالم است... او کسی است که از آسمان ندا کنندهای نام او را با نام صدا میزند و به وی دعوت میکند، به نحوی که همه اهل زمین آن ندا را میشنوند و میگوید: آگاه باشید همانا حجت الهی در خانهی خداوند آشکار شده است، پس از او پیروی کنید.»[9]
البته به نظر میرسد منافاتی بین این روایات وجود نداشته باشد؛ زیرا مضمون این صداهای آسمانی حق بودن حضرت و دعوت به ایشان است، لذا هیچ اشکالی ندارد که این صداها هم قبل از ظهور و همزمان با ظهور و هم اندکی بعد از ظهور وجود داشته باشد تا تاکیدی بر حقانیت قیام حضرت باشد و اینکه مردم دنیا بدانند که او تنها منجی آنهاست.
محتوای نداهای آسمانی
با بررسی روایات این باب به این نتیجه میرسیم که محتوای این صداها معرفی حضرت به مردم و بیان حقانیت ایشان است تا حجت بر مردم تمام شده و دیگر هیچ عذری در نزد خداوند متعال نداشته باشند. مانند همین روایتی که از امام رضا(علیهالسلام) نقل شد، در این روایت حضرت تصریح میکند که نداکننده، حضرت را با نامش صدا میزند و بیان میکند حق با او و یاران اوست و از او تبعیت کنید.
ندای شیطانی
در کنار روایاتی که مربوط به ندای آسمانی هستند، به روایاتی بر میخوریم که از ندایی زمینی و شیطانی حکایت دارند؛ در اینگونه روایات بیان شده همزمان با ندای جبرئیل که از حقانیت حضرت حکایت میکند، شیطان نیز برای ایجاد تردید در انسانها ندا کرده و از حقانیت سفیانی و سپاه او سخن میکند؛ به طور مثال امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «...إن الشيطان ينادي إن فلانا و شيعته هم الفائزون لرجل من بني أمية: همانا شیطان نیز ندا میکند که فلانی و پیروان او رستگارند، او برای مردی از بنی امیه دعوت میکند.»[10] مهمترین هدف شیطان از این صداها ایجاد تردید در انسانها در پیروی از حجت خداست.
در نتیجه: یکی دیگر از نشانههای حتمی که در روایات معصومین(علیهمالسلام) به آن پرداخته شده است «ندای آسمانی» است؛ در این روایات بیان شده در هنگام ظهور و حتی بعد از ظهور، جبرئیل امین به صوت بلند به نحوی که همه اهل زمین با هر زبانی که دارند این صدا را میشنوند ندا میکند که حضرت حجت(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برحق است و باید از او تبعیت کنید؛ از طرفی شیطان نیز برای ایجاد تردید در بین مردم و به شک انداختن آنها، صدا میکند مردی از بنی امیه(همان سفیانی) حق است و باید از او تبعیت کرد.
_______________________________
پینوشت
[1]. الغيبةللنعماني، محمد بن ابراهیم نعمانی، مکتبه الصدوق، تهران، 1397ش، ص 257.
[2]. همان، ص 252.
[3]. همان، ص 262.
[4]. همان، ص 254.
[5]. کمال الدین، شیخ صدوق، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1397ق، ج 2، ص 371.
[6]. همان، ج 2، ص 650.
[7]. الكافي، شیخ کلینی، دارلکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش، ج8، ص 310.
[8]. كمال الدين، همان، ج 1، ص 330.
[9]. همان، ج 2، ص 371.
[10]. الغيبةللنعماني، همان، ص 264.