-برخی علمای اهل سنت که از طرفی با حدیث «فاطمة بضعة منی من اغضبها فقد اغضبنی» روبرو شده و از طرف دیگر با خشم حضرت زهرا(علیهاالسلام) از شیخین، مواجه گشتند؛ از اینرو با ارائه توجیهات مختلف، در مدلول این حدیث تحریفهای مختلفی ایجاد نمودند.
در منابع روائی فریقین، روایت متواتر مشهوری بدین مضمون وجود دارد که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرموده است: «فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است». در این مطلب بیان کردیم که مضمون این روایت، از احادیث متواتری است که امکان ندارد بتوان به اعتبار آن خدشه ای وارد کرد. این سخن را پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نه یک بار، بلکه بارها و بارها در موارد مختلف بیان کرده است.[1] پس طبق این روایت، فاطمه زهرا(علیهاالسلام) جزئی از وجود رسول خداست که آزار به او معادل آزار رساندن به خود رسول خداست. و طبق آیه قرآن هر کس پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را بیازارد ملعون و مستحق عذاب دردناک است. «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا [احزاب/57] آنهايی كه خدا و پيامبرش را اذيت میكنند، خداوند آنها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور میسازد و برای آنان عذاب خوار كنندهای آماده كرده است». و یا در آیهای دیگر میفرماید: «وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ؛ [توبه/61] آنانکه رسول الله را اذیت میکنند برای ایشان عذابی دردناک است.»
با کنار هم قرار دادن این دو مقدمه، قیاسی تشکیل میشود که نتیجهاش این خواهد بود: پس هر کس حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بیازارد، مورد خشم و لعن و عذاب خدا در دنیا و آخرت قرار میگیرد.
از طرفی در منابع اهل سنت روایاتی دالّ بر اختلافات بین حضرت زهرا(علیهاالسلام) با شیخین [ابوبکر و عمر] در جریان غصب خلافت و غصب فدک، آمده است که حضرت از ایشان آزار دیده و از آنان ناراضی و خشمگین بود و هرگز از آنان راضی نشده تا اینکه از دار دنیا رفت.
بخاری روایت میکند: «پس فاطمه دختر رسول خدا(صلیاللهعليهوآله) بر ابوبكر خشم گرفت؛ و با ابوبكر قطع رابطه كرد تا اين كه وفات کرد.»[2] همو در روايت ديگری نقل میكند: «فاطمه با ابوبكر قطع رابطه كرد و سخن نگفت تا اين كه از دنيا رفت.»[3] همچنین بخاری و مسلم هر دو در صحیح خود روایت دیگری نقل کردند: «پس فاطمه بر ابوبكر غضب كرد و با او سخن نگفت تا اين كه وفات يافت.»[4] دینوری نیز خشم و غضب حضرت زهرا(علیهاالسلام) و نارضایتی ایشان از شیخین را نقل میکند.[5] نه تنها حضرت از آنان ناراضی و خشمگین بود، بلکه حتی طبق روایات اهل سنت، آنان را نیز نفرین کرده است.[6]
حال، وقتی این نارضایتی و خشم حضرت زهرا(علیهاالسلام) را به قیاس قبلی اضافه کنیم چنین نتیجه میدهد: که آنان، ملعون حضرت حق و مورد عذاب الهی قرار گرفتند.
قیاس اول:
مقدمه اول: اذیت حضرت زهرا(علیهاالسلام) اذیت کردن رسول خداست.
مقدمه دوم: و هر کس رسول خدا(صلیاللهعليهوآله) را اذیت کند مورد خشم و لعن و عذاب خدا قرار میگیرد.
نتیجه: پس اذیت کنندگان حضرت زهرا(علیهاالسلام)، مورد لعن و عذاب خدا قرار میگیرند.
قیاس دوم:
مقدمه اول: هر کس حضرت زهرا(علیهاالسلام) را اذیت کند و به خشم آورد مورد لعن و عذاب خدا قرار میگیرد.
مقدمه دوم: ابوبکر و عمر، در جریان غصب خلافت و غصب فدک، حضرت زهرا(علیهاالسلام) را آزار رساندند و به خشم آوردند.
نتیجه: پس آنان مورد لعن و عذاب خدا هستند.
طبق قیاس مذکور، آنان باید مورد لعن و عذاب الهی واقع شوند و این نتیجه بسیار آشکار است. اما وقتی اهل سنت که با این مساله روبرو شدند، به دلیل تعصب، نتوانستند آن را بپذیرند و در برابر این مساله روشن، راه گریزی برایشان جز انکار و تحریف و توجیه نمانده بود؛ لذا با هدف اینکه شیخین را از این موضع اتهام خارج کنند، دست به جعل و تحریف واقعیت زدند. که ما در پست بعدی به برخی از توجیهات و تحریفهای آنان خواهیم پرداخت و جعلی بودن و کذب آن را روشن خواهیم ساخت.
___________________
پینوشت
[1]. ر.ک: مقالهی «فاطمه زهرا پاره تن رسول خدا».
[2]. «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(صلىاللهعليهوسلم) فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْر، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ». صحيح البخاری، محمد بن إسماعيل أبوعبدالله البخاری الجعفی(م256ق)، ج5، كتاب فرض الخمس، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، ص198، ح2761.
[3]. «فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ». صحيح البخاری، پیشین، ج10، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی( صلىاللهعليهوسلم) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، ص251، ح6001.
[4].«فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْر فِي ذَلِكَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ». صحيح البخارى، پیشین، ج6، كتاب المغازی، باب38، باب غزوة خيبر، ص395، ح3701؛/ و صحيح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، ج3، كتاب الجهاد والسير (المغازى )، باب 16 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، ج لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ، ص1380، ح1759، ؛/ و «فغضبت فاطمه(ع) علی ابی بکر و هجرته، فلم تکلمه حتی ماتت». السنن الکبری، أبو بكر أحمد بن الحسين بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی البيهقی(م458ق)، المحقق: محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الكتب العلمية، ج6، ص489، ح12732، متن کتاب؛/ و همان، ج6، ص490، ح12734، متن کتاب.
[5]. الإمامة والسياسة، أبو محمد عبد لله بن مسلم ابن قتيبة الدينوری(م276هـ)، تحقيق: خليل المنصور، بیروت، دار الكتب العلمية، 1418ق-1997م، ج1، باب كيف كانت بيعة علی رضی الله عنه، ص17.
[6]. «...والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها». همان، ج1، ص17؛/ و «وَاللَّهِ لأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَيْكَ». أنساب الأشراف، أحمد بن يحيي بن جابر البلاذری(م279ق)، تحقيق: سهيل زكار و رياض الزركلی، بیروت، دار الفكر، چاپ اول، 1417ق-1996م، ج10، ص79، متن کتاب؛/ و السقيفة وفدك، أبي بكر أحمد بن عبد العزيز الجوهری(م323ق)، تحقيق: تقديم وجمع وتحقيق: الدكتور الشيخ محمد هادی الأمينی، بیروت، شركة الكتبی للطباعة والنشر چاپ اول، 1401ق-1980م، چاپ دوم، 1413ق-1993م، ص104.