«دینپژوهی» از مهمترین مباحث در حوزه فلسفههای مضاف[1] است که رفع و دفع شبهات و اشکالات فراوانی که از عدم آگاهی نسبت به چیستی دین، نشأت گرفته است، در گرو آن است. یکی از مباحث مهمّ این حوزه، بحث فوائد و کارکردهای دین است. این بحث در ضمن کتب نگاشته شده کلام کلاسیک بطور مبسوطی مورد دقّت نظر واقع شده است. در نوشتار حاضر به نقل خلاصهای از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی، بزرگ ترین متکلّم شیعی در قرن هفتم میپردازیم.
خواجه نصیرالدین طوسی در دو کتاب کلامی خود (تجرید الاعتقاد، قواعد العقائد)، جامعترین بیان در مورد فوائد را دین ارائه کرده است. ایشان در عبارتی کوتاه 10 فائده و کارکرد برای دین مطرح کردهاند که به اختصار آنها را نقل میکنیم:
1. تأیید مستقلّات عقلیه: فایده بعثت انبیا در اموری که عقل مستقلّاً آنها را درک میکند(مانند اینکه جهان به آفریدگار حکیم نیازمند است) تأیید آنها و اتمام حجّت بر مکلّفین است.
2. استفاده حکم از مُدرَکات عقل غیر مستقلّ: اموری که عقل مستقلّاً آنها را درک نمیکند(مانند اثبات صفات جزئیه الهی از قبیل سمع و بصر)، باید از نقل استفاده شود.
3. از بین بردن ترس: عقل وجود خداوندی که مالک همه چیز است را ادراک کرد. چنین انسانی همیشه بیمناک است که نکند عمل او مجاز نباشد. دین حدود فعالیّت انسانی را مشخّص میکند و این بیم را زائل.
4. رفع نیاز انسان در شناخت حسن و قبح افعال: عقل در شناخت زیبایی و زشتی افعال نیازمند به روشنگری دین است.
5. شناساندن اشیای سودمند و زیانآور به انسان: عقل برای شناسایی اشیای سودمند و مضرّ، نیازمند زمان طولانی برای آزمایش و تجربه است. دین پیش از آنکه انسان مبتلا به خطر شود، او را راهنمایی میکند.
6. حفظ نوع انسانی: انسان موجودی اجتماعی است. منفعت طلبی انسانها باعث تنازع آنها و در نتیجه هرج و مرج و اختلال نظام میشود. دین قانونی است که از طرف آفرینندهای حکیم و آگاه جهان، فرستاده شده و در صورتی که همه به آن عمل کنند، موجبات حفظ انسانها را فراهم میسازد.
ممکن است گفته شود: «حفظ منافع بلند مدّت، انسانها را مدیریّت میکند و مانع تعدّی آنها به حقوق دیگران میشود!»؛ در جواب باید گفت: اوّلاً فایده دین فقط محدود به این مورد نیست و ثانیاً انسانِ سکولار، منافع بلند مدّت فردی خود را بر منافع بلند مدّت اجتماعی ترجیح میدهد. همچنین برای حفظ منافع شخصی خود ناگزیر از تشکیل حزبی است که برای حفظ منافع آن، از پایمالی حقوق دیگران دریغ ندارد.
7. تربیت و تکمیل انسانها فراخور استعداد آنها: عقول انسانها متفاوت است، انبیای الهی مبعوث شدهاند تا هر مستعدّی را به نهایت کمال ممکن او نائل کنند.
8. تعلیم صنایع و فنون سودمند: انسان برای بقای خود به ابزارآلاتی نیازمند است که با صنعت به دست میآید و صنعت نیز با علم که محصول سالها تجربه است، حاصل میشود. انبیای الهی این راه را هموار کردند و صنایع و فنون بسیاری را به بشر آموزش دادند.
9. تعلیم اخلاق و سیاسات: اخلاق، برای تهذیب نفس و تنظیم روابط انسانی و سیاست، برای اداره جامعه مورد نیاز است. انبیا، انسانها را به «اخلاق فاضله» راهنمایی و به تنظیم امور اجتماعی آگاه میکنند.
10. بیان ثواب و عقاب اعمال: تنها از طریق وحی است که پاداش و عقاب اعمال روشن میشود و زمینه فرمان برداری انسان فراهم میآید.[2] [3] [4]
____________________________________________
پینوشت
[1]. فلسفه مضاف در مقابل فلسفه مطلق بمعنای دانشی است که پیرامون مضاف الیه خود، بحث میکند. مثلاً در فلسفهی حقوق، فیلسوف حقوق، حقوق را با روش عقلی تحلیل میکند؛ یعنی: اولاً حقوق را تعریف میکند، ثانیاً منابعش را پیدا میکند، ثالثاً گسترهاش را بررسی میکند، رابعاً مسائل آن را گونهشناسی و دستهبندی میکند. بنابراین، فیلسوفِ حقوق، بیرون از حقوق میایستد و وارد خودِ حقوق نمیشود. حتی گاهی وقتها، هیچ دفاعی از حقوق نمیکند، ولی حقوق را تحلیل میکند. فلسفهی مضاف را اینگونه تعریف میکنیم: دانشی است که با روش عقلانی یا تاریخی به صورت فرانگرانه به تحلیل یا توصیف مضافالیه خود میپردازد. (علیدوست، ابوالقاسم، مقاله: فلسفه فقه (چیستیشناسی فلسفهی مضاف و اقسام آن )، پایگاه اطلاعرسانی معظّم له.)
[2]. طوسی، خواجه نصیرالدین، تجرید الاعتقاد، دفتر تبليغات اسلامى، چاپ اول، تحقیق حسینی جلالی، قم، 1407ق، المقصد الرابع فی النبوّة، صص211- 212- طوسی، خواجه نصیرالدین، قواعد العقائد، مقدمه و تحقيق و تعليق از على حسن خازم، دار الغربة، بیروت، چاپ اول، 1413ق، فصل و للحكماء في إثبات النبوة طريق آخر، ص77.
[3]. شعرانی، ابوالحسن، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، انتشارات اسلاميه، تهران، بیتا، صص481- 485.
[4]. جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، نشر اسراء، چاپ هشتم، قم، 1391ش، صص39- 44.