برخی بر اساس بعضی از آیات قرآن کریم، گمان کرده اند که قرآن به مخالفین خویش اهانت می کند؛ حال آنکه آیات قرآن کتاب سراسر ادب است و در آیات خویش از اهانت به دیگران نهی کرده است. به همین خاطر اگر در جایی مخالفان خویش را به حیوان تشبیه میکند برای بیان حقیقت وجودی ایشان است.
قرآن مجید کتابی است که خداوند متعال برای هدایت جامعه بشری نازل کرده است، به همین خاطر زبان قرآن، زبان هدایتگری است. با این وجود، برخی افراد ــ ناآشنا با زبان قرآن ــ برداشت متفاوت و متناقضی از این کتاب آسمانی داشته اند و گمان کرده اند که قرآن، کتاب توهین و ناسزاست و برای این ادعا به بعضی از آیات قرآن متوسل شدهاند، که به تعدادی از آنان در ادامه اشاره میکنیم:
1. «إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً [فرقان/44] همانا آنان مانند حیوانات هستند بلکه گمراه ترند.»
2. «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون[اعراف/176] اگر میخواستيم او را به وسيله آن آيه ها رفعت میداديم، ولى او به لذات دنيا ميل كرد، حكايت او حكايت آن سگ است كه اگر به او حمله كنى زبانش را بيرون میآورد و اگر تركش كنى باز زبانش را بيرون میآورد، اين است حكايت كسانى كه آيات ما را تكذيب كرده اند، آن قصه را حكايت كن تا بی انديشند.»
3. «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً[جمعه/5] حكايت آنان كه تورات به آنها تعليم داده شد ولى عمل نكردند، مانند حكايت الاغ است كه كتاب ها را حمل میكند.»
برای پاسخ به این ادعا لازم است به سه نکته توجه کرد:
نکته اول: در ابتدا لازم است به این نکته اشاره کنیم که گوینده این سخن، به برخی از آیات قرآن پرداخته است؛ در حالی که برای قضاوت کردن در مورد یک کتاب، لازم است به تمام مطالب آن رجوع شود. به همین خاطر، زمانی که به قرآن رجوع کنیم، خواهیم دید که در مقابل این آیات، آیات دیگری وجود دارد که به خوبی نشان می دهد قرآن نمی خواهد به عقاید مخاطب خویش اهانت کند، بلکه پیروان خویش را از این گونه اعمال نهی می کند و میفرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه [انعام/108] شما مؤمنان به آنان كه غير خدا را مىخوانند، دشنام ندهيد.» و یا در آیهی دیگر توصیه میکند که با زبان نرم با مخاطبان و مخالفان خویش سخن بگویید: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى[طه/44] پس به نرمى با او سخن بگوييد، شايد متذكّر شود، يا(از خدا) بترسد.» و حتی در برخی از آیات قرآن، رمز موفقیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را نرم خوئی ایشان معرفی کرده و میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك[آل عمران/159] از پرتو رحمت الهى با آنها نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده میشدند.» پس با توجه به این آیات به این حقیقت پی می بریم که قرآن در صدد اهانت به مخالفان خویش نیست.
نکته دوم: در تمام زبان ها و ادبیات جهان برای تأثیر گذاری در مخاطب از تشبیه و ضرب المثل استفاده میشود؛ خداوند متعال نیز از این ویژگی زبان برای تأثیرگذاری در مخاطب استفاده کرده است. به همین خاطر، خداوند متعال در آیات متعدد تلاش می کند مخاطب خویش را با این گونه تشبیه ها تحت تأثیر قرار دهد، همان گونه که در ادبیات فارسی از ضرب المثل برای تأثیر در مخاطب استفاده می شود، و به عنوان مثال می گویند: دنبه را دست گرگ سپرده ای!، از خرس موئی غنیمت است، از این دم بریده هر کاری بر میاد و ... بیان کننده این ضرب المثل ها تلاش ندارد به فردی اهانت کند بلکه در تلاش است به گونه ای مخاطب خویش را تحت تأثیر قرار دهد.
نکته سوم: برای تبیین این نکته، لازم است یک مقدمه بیان شود و آن اینکه: برای قضاوت در مورد هر اعتقادی، لازم است به ساختار آن توجه شود؛ سپس به نقد و بررسی آن پرداخت. به عنوان مثال فرض کنید کسی با ورزش تنیس آشنایی ندارد، ولی به خوبی از قوانین بسکتبال آگاهی دارد، اکنون چنین شخصی حق ندارد اشکال کند که چرا توپ تنیس این قدر کوچک است و این نکته را به عنوان نقطه ضعف این ورزش معرفی کند؛ در حالی که با رجوع به قوانین تنیس، به این نکته دست می یابیم که برای ورزش تنیس، باید توپ کوچکتر از توپ بسکتبال باشد.
در اندیشه قرآنی نیز یک اصل مسلم وجود دارد که معمولاً عرف به آن توجه نمیکند، و آن این است که انسان، از روح و بدن تشکیل شده است آنچنان که خداوند متعال می فرماید: «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحی [ص/72] پس زمانى كه اندامش را درست و نيكو نمودم و از روح خود در او دميدم.» که این دو بُعد وجود انسان، تحت تأثیر رفتار و اعمال اوست. حقیقت روح انسان توسط اعمالش شکل میگیرد و روز قیامت این حقیقت بروز و ظهور میکند، آن چنان که خداوند متعال می فرماید: «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ*فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ*وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه[زلزله/6-8] در آن روز مردم به صورت گروههای مختلف از قبر خارج میشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود*پس هر کس به اندازه سنگینی ذرهای کار خیر انجام داده آن را میبیند* و هر کس به اندازه سنگینی ذرهای کار بد انجام داده باشد آن را میبیند.» این اندیشه که عقل نیز آن را تأیید می کند[1] در روایات به آن اشاره شده است، به عنوان مثال در حدیث از رسول گرامی اسلام این گونه نقل شده است که فرمودند: برخی از امت من که در دنیا سخن چینی بوده اند به صورت بوزینه محشور می شوند و....[2]
بنابراین اگر شخصی با قوانین دین اسلام آگاهی داشته باشد، هیچگاه گمان نمی کند که قرآن در این تعبیرها می خواهد به مخاطب خویش اهانت کند؛ بلکه این تعبیرها حقیقت وجودی این افراد را بیان می کند. حقیقتی که برخواسته از اعمال انسان است و روز قیامت آشکار می شود.
در نتیجه: با توجه به نکاتی که بیان شد، به این حقیقت راه می یابیم که برخی از تعبیرات قرآن برای تأثیرگذاری بیشتر در مخاطب و همچنین بیان واقعیت وجودی آنان است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت
[1]. مجموعه آثار، استادشهيد مطهرى، اسرا، ج27، ص779.
[2]. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ده صنف از امّت من پراکنده محشور خواهند شد، خداوند آنان را از ساير مردم جدا کرده و متمايز ساخته است(انگشت نمای مردمند) برخی به شکل بوزينه؛ برخی به صورت خوک و برخی واژگونند و پاهايشان بالا و در صحنه قيامت به چهره کشيده میشوند؛ برخی کورند و به اين سو و آن سو تردّد میکنند. برخی کر و گنگ و بی عقلند. گروهی زبانشان را با دندان میجوند و چرکی از دهانشان سرازير است که اهل محشر از آنان دوری میجويند. دسته ای دستها و پاهايشان بريده است. طايفه ای بر شاخههای آتش آويزانند. جمعيّتی بدتر از مردارند. بعضی لباسهای آتشين پوشيده که به بدنشان چسبيده است سپس پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) صفاتي که پديد آورنده اين صورتهاست چنين برشمرد: اما آنان که به شکل بوزينه اند سخن چين اند. آنان که به شکل خوکند، حرام خوارانند. آنان که سرهايشان به زير است و بر چهره کشيده میشوند، رباخوارانند. اما کوران همانا حکمرانان ستمگرند. کران و گنگان، رياکاران در عملند. آنان که زبانها به دندان میجوند، دانشمندان و داورانی هستند که گفتارشان مخالف کردارشان است. آنان که دست و پايشان قطع شده است، همسايه آزاران هستند. آنان که بر شاخههای آتش آويزانند سعايت گرانی هستند که سخن مردم را به سلطان ستمگر می برند. آنان که بدبوتر از مردارند، کسانی هستند که از شهوتها و لذّتها کام دل میگرفتند ، ليکن حق خدا که در اموالشان است نمیدادند و آنان که لباس آتشين در بر دارند، آنانند که فخر فروش میکردند.ر.ک. مجمع البيان فی تفسير القرآن، امين الاسلام طبرسى، ناصر خسرو، 1372 ش، ج10، ص 642.
نظرات
در توئتر منتشر شد