کرامت زن مسلمان

10:42 - 1395/12/21

- زن در اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است، هرچند کسانی بخواهند منزلت و کرامت زن را در اسلام نادیده بگیرند و کرامت زن را در بی بندوباری و هرزگی خلاصه کنند.

زن در اسلام

خداوند متعال در قرآن کریم از نعمتی یاد می کند که مختص انسان است و به دیگر موجودات عطاء نشده است. قرآن می فرماید: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ [اسراء/70] و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم.» خداوند در این آیه به صراحت انسان ها را دارای کرامت می داند و چنین تکریمی اختصاصی به جنس خاصی هم ندارد، اما بردگی مدرن، کرامت انسانی زن را چنان لکه دار کرده که‏‎ ‎‏سخن راندن از کرامت زن در غرب مایه شرمساری است.
ولی با این حال معاندان و مخالفان دین شریف اسلام، قائل اند که زن در اسلام از کرامت انسانی برخوردار نیست. آیا واقعا اینگونه است که عده ای خام اندیش می پندارند؟

تساوی زن و مرد در کرامت انسانی
در اسلام نگاه تحقیر آمیز به زنان از این جهت که زن فاقد کرامت انسانی و ناتوان‏‎ ‎‏از کسب جایگاه معنوی باشند، به شدت نفی شده است و در مقابل این دین است که به زن کرامت بخشید و ارزش داد به گونه ای که در کرامت انسانی و کسب ارزش های معنوی بین زن و مرد‏‎ ‎‏تبعیض جنسیتی دیده نمی شود، لذا قرآن می فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ‏‎ ‎‏بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ‏‏ ‎[نحل/97]‎‏ هرکس کار شایسته‏‏ ‏‏ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن‏‎ ‎‏در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‏‏ ‏‏داریم؛ و پاداش آن‏‏ ‏‏ها را به‏‎ ‎‏بهترین اعمالی که انجام می‏‏ ‏‏دادند، خواهیم داد‏‏.»
در آیه دیگر می فرماید: «‏وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا‏‎ ‎‏بِغَیْرِ حِسَابٍ‏ [غافر/40]‏ و هرکس عمل نیک انجام دهد‏‏،‏‏ چه مرد و چه زن در صورتی که‏‎ ‎‏مؤمن باشد این گونه افراد داخل بهشت خواهند شد، و به قدری رزق و روزی به‏‎ ‎‏ایشان عطا می‏‏ ‏‏شود که حساب ندارد‏‏.‏» بنابراین طبق آیات قرآن، کرامت انسانی اختصاص به مردان ندارد و زنان هم همسان مردان از کرامت و ارزش انسانی برخوردارند.
اگر در کتب روایی می بینیم که «حصیر افتاده در خانه از زن نازا با ارزش تر است.» [1] این مذمت زن نیست، بلکه صفت نازایی مورد مذمت قرار گرفته است، همانگونه که صفات دیگری هم مذمت شده است. به عنوان مثال فرموده اند: «زن غير صالحه بخاك هم نمي ارزد و خاك از او بهتر است.» [2]
بنابراین اگر با چنین روایاتی برخوردیم، جدای از بررسی سندی آن و با پرداختن به محتوای آن کاملا مشخص می شود که هیچ گونه توهینی به زن نشده است و کرامت زن مسلمان را نادیده نگرفته اند، بلکه همانطور که گفته شده صفت نازایی که برای زن نقص است مورد مذمت قرار گرفته شده است و با بررسی کامل همین روایت می بینیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سفارش به امیر المومنین (علیه السلام) می فرماید چند چیز موجب نازایی زن می شود و به ایشان می فرماید که عدم پرهیز از چند نوع غذا، موجب نازایی زن می شود و سپس می فرماید که حصیر از زن نازا با ارزش تر است. یعنی ارزش اولاد و تولید نسل را می توان از این روایت فهمید و نه بی ارزش بود زن را. هیچ دینی به اندازه اسلام کرامت زن را مورد توجه قرار نداده است که در ادامه آن را مورد بررسی قرار می دهیم.

کرامت زن در اسلام‎

نجات از زنده به گور کردن دختران
از زشت ترین رفتارهای جاهلیت، زنده به گور کردن دختران بود که اسلام در برابر این رفتار غیر انسانی ایستاد و آن را محکوم کرد و نهایتا آن را از بین برد. جاهلیتی که به تعبیر قرآن «وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِیمٌ یَتَوَارَی مِنْ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا‏‎ ‎‏بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ‏ [نحل/58] در حالی که‏‎ ‎‏هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط‏‎ ‎‏ناراحتی) سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد. به خاطر بشارت بدی که به‏‎ ‎‏او رسیده از قوم و قبیله خود متواری می گردد؛ (و نمی داند) آیا او را با قبول ننگ‏‎ ‎‏نگه دارد و یا در خاک پنهانش کند؟! آگاه باشید که بد‏‏ ‏‏حکم می کنند.»
آیا می توان ادعا کرد که اسلام کرامت زن را از بین برده است؟ کدام دین و آیین اینگونه به زن کرامت بخشیده است؟

شرکت در مسائل اجتماعی
زنان که پیش از اسلام از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم بودند، در پرتو‏‎ ‎‏آموزه های مکتب نبوی، حقّ مشارکت در امور اجتماعی را به دست آوردند، تا جایی که‏‎ ‎‏در قرآن کریم می فرماید: ‏«‏یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَی أَنْ لَا یُشْرِکْنَ بِاللهِ شَیْئاً وَ لَا یَسْرِقْنَ‏‎ ‎‏وَلَا یَزْنِینَ وَ لَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَ لَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لَا‏‎ ‎‏یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‏‎[ممتحنه/12]‎‏ ای پیامبر!‏‎ ‎‏هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار‏‎ ‎‏ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و‏‎ ‎‏پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته‏‏ ‏‏ای مخالفت فرمان تو نکنند، با آن‏‏ ‏‏ها بیعت‏‎ ‎‏کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان‏‎ ‎‏است.» بیعت زنان در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یک نوع مشارکت سیاسی به شمار می رفت و‏‎ ‎‏بیعت کنندگان ملزم به پایبندی و عمل به مفاد بیعت بودند.‏

ارث بردن زنان‏
در اسلام سنّت مذموم محرومیت زنان از ارث نفی شده و حقّ‏‎ ‎‏ارث برای زنان و دختران امری قطعی شناخته شده است، هرچند سهم زنان در ارث کمتر از مردان است که آنهم دلائلی دارد، از جمله اینکه: بار سنگین‏‎ ‎‏مالی و تأمین هزینه زندگی خانواده به دوش مردان نهاده شده، از این رو نیازهای مالی‏‎ ‎‏مردان نسبت به زنان دو چندان می باشد. ولی بهر حال حقّ ارث‏‎ ‎‏اسلام برای زنان امر قطعی شناخته شده است که کسی حق‏‎ ‎‏ندارد آن ها را از این حق محروم کند.‏
در دوران جاهلیت‏‎ ‎‏عرب، تنها مردان وارث شناخته می شدند. زنان و کودکان را از ارث محروم می ساختند. [3] و لذا با نزول آیات ابتدایی سوره نساء، خط بطلان به تفکر جاهلی کشیده شد. قرآن در این باره می فرماید: «‏لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ‏‎ ‎‏وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیباً مَفْرُوضاً [نساء/7] برای مردان از آنچه پدر و مادر و‏‎ ‎‏خویشاوندان از خود می‏‏ ‏‏گذارند سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و‏‎ ‎‏خویشاوندان می‏‏ ‏‏گذارند سهمی، خواه آن مال کم باشد یا زیاد، این سهمی ‎‏تعیین شده و پرداختنی است‏‎.‏»

علم آموزی بانوان
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که: «‏‏طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ [4] کسب دانش بر تمام مردان و زنان‏‎ ‎‏مسلمان، ‏‏واجب ‏‏است‏‏.‏»
در اسلام نه تنها زنان از نعمت سواد آموزی محروم شناخته نشده اند، بلکه به‏‎ ‎‏فراگیری علم و دانش تشویق شده اند؛ زیرا با ستایشی که در نظام اسلامی از دانشمندان، و‏‎ ‎‏افراد با ایمان شده و ایمان و دانش، مایه فضیلت و برتری قرار گرفته است، زنان را نیز‏‎ مثل‏‎ ‎‏این آیۀ شریفه:‏ «یَرْفَعْ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَ اللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ‏ [مجادله/11] ‏‏خداوند کسانی را که ایمان آورده‏‏ ‏‏اند و کسانی را که علم به آنان داده شده، درجات‏‎ ‎‏عظیمی می‏‏ ‏‏بخشد و خداوند به آنچه انجام می‏‏ ‏‏دهید آگاه است.» اگر علم و آگاهی یک ارزش‏‎ ‎‏است، دلیلی ندارد که این ارزش ویژه مردان باشد؛ زیرا زنان نیز انسان، بنده و مخلوق‏‎ ‎‏خداوند سبحان هستند که تکالیف و وظایفی را بر عهده دارند.‏ از طرفی، دانستن وظایف و تکالیفی که بر دوش زنان است، نیاز به علم و دانش‏‎ ‎‏دارد، و زنان با کسب دانش، بهتر می توانند وظایف و تکالیف شرعی و دینی شان را ادا‏‎ ‎‏کنند.

خلاصه آنکه در مورد کرامت زن، به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «این ما نیستیم که باید از موضع خودمان دفاع کنیم؛ این فرهنگ منحط غرب است که باید از خودش دفاع کند. آنچه را که ما برای زن عرضه می کنیم، چیزی است که هیچ انسان اندیشمند با انصافی نمی تواند منکر شود که «این برای زن خوب است.» ما زن را به عفّت، به عصمت، به حجاب، به عدم اختلاط و آمیزش بی حد و مرز میان زن و مرد، به حفظ کرامت انسانی، به آرایش نکردن در مقابل مرد بیگانه -برای آن‌ که چشم او لذّت نبرد- دعوت می کنیم. این بد است؟ این کرامت زن مسلمان است.» [5]

نتیجه:
هیچ دینی به اندازه اسلام به کرامت انسان توجه نکرده است و در این میان هم فرقی هم میان زن و مرد نیست و هر دو تکریم شده اند و معیار کرامت در اسلام هم تقواست نه جنسیت، بلکه قرآن می فرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ [حجرات/13] گرامی‌ ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست.»

__________________
پی نوشت:
[1]. الأمالي( للصدوق)، ابن بابويه، محمد بن على‏، تاريخ وفات مؤلف: 381 ق‏، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: گوناگون‏، زبان: عربى‏، تعداد جلد: 1، ناشر: كتابچى‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1376 ش‏. ص567.
[2]. مجلسي، محمد باقر، حلية المتقين، تهران، بازار بين الحرمين، بي تا، ص67.
[3].التبيان فى تفسير القرآن‏، نويسنده: طوسى محمد بن حسن‏، موضوع: كلامى و اجتهادى‏، قرن: پنجم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: دار احياء التراث العربى‏، مكان چاپ: بيروت، ج 3، ص 120.
[4]. مصباح الشريعة، نويسنده: منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم عليه السلام‏، تاريخ وفات مؤلف: 148 ق‏، محقق / مصحح: ندارد، موضوع: اخلاق‏، زبان: عربى‏، تعداد جلد: 1، ناشر: اعلمى‏، مكان چاپ: بيروت‏، سال چاپ: 1400 ق‏. ص 13.
[5]. سایت مقام معظم رهبری.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****