برخی قانون سنخیت علی و معلولی را دلیل انکار معجزه بیان کردهاند، در حالیکه بین این قانون و معجزه اصلا تعارضی نیست و معجره با علت خودش کاملا سنخیت دارد.
پیامبران الهی، فرستاده خداوند متعال برای هدایت بشر هستند، که خداوند متعال با معجزه آنان را تأیید کرده است. در طول تاریخ در بین اندیشمندان سخنان متعددی در رد یا اثبات معجزه بیان شده است؛ که در این میان رابطه معجزه با قانون علیت یکی از مهمترین موضوعات است از این رو، برخی افراد با این ادعا که قانون علیت با معجزه در تعارض است، تلاش کردهاند معجزه را انکار کنند. این ادعا که در نوشتاری دیگر مورد تحلیل قرار گرفت و بیان شد که معجزه «خرق عادت» است نه «خرق قانون عليّت» يعنی در معجزه هم مانند ايجاد هر موجود ممكن ديگر، اسباب و عللی وجود دارد كه صاحب معجزه از آن خبر دارد و ديگران خبر ندارند و معجزه هم از كانال همان اسباب و علل خفيّه جريان میيابد. و در حقیقت بین معجزه و علیت تعارضی وجود ندارد.[1]
با این وجود، برخی تلاش کردهاند با استفاده از لوازم قانون علیت که سنخیت بین علت و معلول است،[2] معجزه را به چالش بکشند. این افراد میگویند: بر اساس گفتار دینداران «معجزه حادثهای است که در ساحت طبیعت اتفاق میافتد و با مداخله عامل فوق طبیعی تحقق پیدا میکند.» و اکنون این سوال مطرح است که بین عامل فوق طبیعی و معجزهای که در طبیعت اتفاق میافتد چه سنخیتی وجود دارد؟ و آیا معجزه با قانون سنخیت در تعارض است؟ و اگر تعارض وجود دارد کدام یک را باید انکار کنیم، زیرا بر اساس قانون سنخیت، هیچگاه نمیشود گندم از جو بروید، و یا آتش سرد شدن کند و یخ نیز گرما تولید کند. در واقع اگر شخصی قانون سنخیت را انکار کند، باید مدعی شود که هر چیزی میتواند از هر چیزی صادر شود؛ حال آنکه هیچ فرد عاقلی چنین ادعایی را ندارد.
این سوال از آنجا نشات گرفته است که چنین فردی، سنخیت را محدود به عالم ماده دانسته است؛ حال آنکه سنخیت دو نوع است: یک نوع سنخیت از نوع ماوراء ماده است، به این معنا که نفس نبی و آورنده معجزه به قدری رشد میکند که تمام کمالات را برای ایجاد شی جدید دارد، به همین خاطر آن شی را در خارج به اذن الهی ایجاد میکند، همانگونه که اگر خداوند متعال بخواهد میتواند شی را بدون واسطه به شی دیگری تبدیل کند. در حقیقت این نوع سنخیت از نوع رابطه ایجادی بین علت و معلول است و علت، تمام کمالات معلول را داراست به همین خاطر میتواند آن را ایجاد کند.
نوع دوم سنخیت، برخواسته از روابط مادی است، به این معنا که باید بین علت و معلول مناسبت خاصی وجود داشته باشد، تا در آن شی اثر گذارد، مانند اینکه اگر بخواهیم آب را بجوش آوریم، لازم است که آن را با گرما به جوش آوریم.
با توجه به توضحیاتی که دادیم، به این حقیقت راه مییابیم که قانون سنخیت در معجزه از نوع اول است؛ به این معنا که سنخیت در کمالات است، نه در روابط مادی آنچنان که در نوع دوم سنخیت وجود داشته است، زیرا این نوع سنخیت بر خواسته از علوم طبیعی است که تنها برخی از این سنخیتها را کشف کرده است، ولی نمیتواند مدعی شد که غیر از این راه، مسیر دیگری نیست، به همین خاطر یک عامل فرا طبیعی، میتواند به نحوی خاص از رابطه با طبیعت، آن را تحت تصرف خود در آورد و سبب ایجاد معجزه در عالم طبیعت شود. به عبارت دیگر معجزه قانونی است که بر قانون طبیعت سیطره دارد و بر آن حکومت میکند.
برای تبیین بیشتر این مسأله، از مثالی که استاد مطهری(رحمه الله علیه) بیان کردهاند بهره میبریم ــ البته نباید فراموش کرد که این مثال برای نزدیک کردن ذهن مخاطب به مطلب است و إلا حقیقت معجزه خیلی فراتر از آن چیزی است که در این مثال آمده است ــ ایشان میفرمایند: «بدن انسان از نظر تركيبات و تشكيلاتش قوانينى دارد، علم پزشكى تا وقتى كه بخواهد از قوانين بدنى و مادى استفاده كند، چارهاى ندارد، مگر اينكه از همين قوانين استفاده كند. ولى در عينحال يك سلسله قوانين روحى و روانى هم در انسان كشف شده است كه گاهى يك حالت روانى روى بدن اثر مىگذارد. مثلا يك بيمار در اثر تلقين مثبت، يا در اثر اينكه نشاط ديگرى به شكل ديگرى در روحش ايجاد مىشود، روى بدنش اثر مىگذارد و بر عكس، يك يأس روحى سير [درمان] بدن را كند مىكند، دارویی که بايد تاثیر مثبت روى بدن بگذارد، تأثير منفی دارد و احيانا او را مىكشد. آيا معناى اين مطلب اين است كه قوانين طبى و پزشكى حقيقت ندارد يا قطعى نيست؟ نه، قوانين پزشكى حقيقت دارد، قطعى است، ولى اينجا يك عامل ديگرى كه آن غير عامل پزشكى يعنى عامل روانى است، دخالت دارد.»[3]
در نتیجه: معجزه تابع قوانینی ماورائی است و از قوانین عالم مادی تبعیت نمیکند؛ لذا سنخیت در رابطه با معجزه، باید با علت خودش سنجیده بشه نه با علل و قوانین مادی. بنابراین بین معجزه و قانون سنخیت هیچگونه تعارضی وجود ندارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. رجوع شود به «معجزه و قانون علیت»
[2]. قاعده سنخيت يعنى آنكه بحكم ضرورت طبيعى و منطقى لازم است ميان علت و معلول تناسب و سنخيت باشد يعنى حرارت علت حرارت و برودت علت برودت است نه بالعكس و چنين نيست كه هر چيزى علت چيزى ديگر باشد. فرهنگ معارف اسلامى، سيد جعفر سجادى، دانشگاه تهران، 1373 ش، ج2، ص 1018.
[3]. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، صدرا، ج4، ص391.