فاطمه کلابیه معروف به امالبنین (زادهٔ ۵ قمری، کوفه - درگذشته 64 قمری)، همسر امام اول شیعیان، علی بن ابی طالب و دختر حزام بن خال است. پس از درگذشت فاطمه زهرا، علی با معرفی برادرش عقیل با فاطمه کلابیه ازدواج کرد.

نامش فاطمه بود از قبیله بین کلاب، کنیه اش ام البنین(مادر پسران)، پدرش حزام و مادرش ثمامه یا لیلا بود. به همسری حضرت علی(ع) در امد و فرزندانش عباس،عبد الله،جعفر و عثمان بودند که همه در کربلا شهید شدند. ایشان سیزدهم جمادی الثانی سال 64 هجری قمری دار فانی را وداع گفت او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
زین الدین عاملی، معروف به شهید ثانی درباره حضرت ام البنین میگوید:(امّ البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه میگذاشتد.[1]در روزهای عید، به احترام او به محضرش میرفتند و به ایشان ادای احترام میکردند).
آیت الله سید محمود حسینی شاهرودی از مراجع فقید شیعه در نجف اشرف (متوفی ۱۷ شعبان ۱۳۹۴ هجری قمری) گوید:(من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه، امّ البنین، میفرستم و حاجت میگیرم).[2]
آیت الله العظمی حاج سید محمد حسینی شیرازی میفرمود: شخصی در عالم مکاشفه، حضرت ابالفضل العباس را دید و عرض کرد: آقا جان! حاجتی دارم و نمیدانم برای روا شدن آن به چه کسی متوسل شوم؟ قمر بنیهاشم فرموده بود: به مادرم ام البنین...[3]
سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه مینگارد:(ام البنین شاعری خوش بیان و از خانوادهای اصیل و شجاع بود.) [4]
علامه مقرم میگوید:(ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار میرفت. وی حق اهل بیت را خوب میشناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت).[5]
علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار مینویسد:( عظمت این زن -ام البنین- در آنجا آشکار میشود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او میدهند، به آن توجه نمیکند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیه السلام میپرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان).[6]
مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد علیهالسلام بود می گوید:«ای بشیر! از امام حسین علیهالسلام چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. امالبنین فرمود: از حسین علیهالسلام مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین علیهالسلام خبر میگرفت وبا صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید:«یا بشیر اخبرنی عن ابی عبدالله الحسین(ع). اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین»ای بشیر خبر از [امام من]اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله(علیه السلام) باد. چون بشیر خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: قد قَطّعتَ نیاطَ قلبی: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. [14] اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(س) سپرخونین حضرت عباس را به عنوان یادگاری به ام البنین نشان داد، وی تا آن رادید چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد.[7]
عالم رجالي، مامقاني در کتاب خود، تنقيح المقال، ولايت فاطمه کلابيه را اين چنين به تصوير مي کشد:«فَاِنّ علَقَتها بالحسين (عليه السلام) ليس اِلاّ لاِمامته [۵] همانا علاقه ام البنين به حسين بن علی (علیه السلام) به خاطر امامت حضرت است.»
باقر شریف قرشی؛ نویسنده کتاب عباس بن علی، رائد الکرامة در فضیلت حضرت ام البنین مینویسد: ( در تاریخ دیده نشده است که زنی نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش پیشتر بدارد، جز این بانوی پاک؛ یعنی ام البنین). [8]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
[1] ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین، ص۷.
[2] چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)، ج۱، ص۴۶۴.
[3] ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین(س) ، ص ۱۴۲.
[4] اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.
[5] مقرم،العباس(ع)، ص۱۸.
[6] دخیل، العباس(ع)، ص۱۸.
[7] ذبیح اللّه محلاتی، ریاحین الشریعه، ج3، ص294 ،تنقیح المقال، ج 3، ص 70 و منتهی الامال، حاج شیخ عباس قمی، ص 226.
[8] شریف قرشی، العباس بن علی، ص۲۳.