انجام کارهای خارق العاده از سوی برخی از پیروان دیگر ادیان، سبب حقانیت ایشان نمیشود، زیرا عملی که خارق العاده باشد و همراه تحدی دلیل صدق دعواست.
خداوند متعال معجزه را برای تأیید پیامبران الهی فرستاده است، و برای تأیید افراد صالح نیز کرامت ــ که از سنخ معجزات است[1] ــ را به آنان عطا کرده است. در این میان شاید انجام امور خارقالعاده توسط برخی از پیروان دیگر ادیان سبب شده است که این سوال مطرح گردد که اگر دین اسلام بر حق است و دیگر دینها باطل، پس چرا از کشیشان یا افراد مسیحی اعمال خارقالعاده سر میزند و آیا این اعمال نشان بر حقانیت ایشان نیست؟ با چه تحلیلی میتوان صدور اینگونه اعمال را از ایشان تبیین کرد؟
برای پاسخ به این شبهه لازم است به این نکته توجه شود که صرف انجام امور خارقالعاده سبب حقانیت یک اندیشه و یک دیدگاه نیست، همان گونه که در نوشتار دیگر این نکته را بیان کردیم که عقل باید مهر تأیید بر این اعمال بزند، و جویندگان حقیقت را به آن مقاله ارجاع میدهیم.[2] اما در مورد اینکه چگونه این اشخاص قدرت پیدا کردهاند که به چنین کارهای خارق العادهای دست بزنند دو احتمال وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
الف) حقانیت مسیحیان در برابر منکرین خداوند متعال
ممكن است خداوند متعال به این خاطر این قدرت را به ایشان داده باشد، که این افراد منسوب به انبیای الهی هستند، و این نسبت داشتن سبب میشود که این افراد با این اعمال خارقالعاده در مقابل منکران و ملحدان حجتی داشته باشند، مخصوصاً چون اين قديسان مراتبى از علاقه دينى اصيل را دارند و قلبشان جلوههايى از رحمت و فيض خداوندى را دريافت كرده است. به همین خاطر چه اشكالى دارد كه اينان هم مظاهرى از كارهاى خارقالعاده باشند، تا براى كسانى كه بر اثر دل بستگى با زندگى اين دنيا همواره در معرض تهاجم موجهاى مادهگرايى مىباشند، مظاهرى از قدرت و جلال او را از مجارى غير عادى آشكار سازند، تا موجب تنبيه و بيدارى عدهاى گردد.
ب) رسیدن به امور خارق العاده با استفاده از ریاضت نفس
ممكن است این افراد بر اثر رياضت بهرهاى از تصرف در اشيا داشته باشند، در عين حال، دليل بر حقانيت شان هم نباشد، زیرا روح انسان از چنان قدرت عجیبی بر خوردار است که میتواند در عالم هستی دخل و تصرف کند، که گاه این دخل و تصرف الهی است و گاه شیطانی، همانگونه که از مرتضان هندی چنین اعمالی سر میزند، که این موارد نیز در میدان عقل و تحدی و تقابل قابل ابطالاند، و همان گونه که پيامبر بزرگ اسلام(صلیاللهعلیهوآله) با مسیحیان به مباهله[3] برخاست و ایشان را به عجز وا داشت، در دوران کنونی نیز مسلمانان راستین میتوانند، با مباهله حتی خارق عادتهای آنان را خنثی کنند.
تحدی کردن، دلیل بر حقانیت یک دین
نکته قابل ذکر این است که ما با ادله عقلی و نقلی متقن اثبات میکنیم در زمان کنونی تنها دین برحق و مورد قبول درگاه الهی، دین مبین اسلام است.[4] بر این اساس، در این دوره بدون شک مسیحیت و یهود و دیگر ادیان حق نبوده و باطل هستند و بر تمامی آنها نیز واجب است به اسلام بگرایند. بنابراین نمیتوان پذیرفت کرامتی از آنان صادر شود، البته این کرامت باید در مقام تحدی و مبارزه طلبی باشد، یعنی زمانی آن کرامت، معجزه و دلیل صدق و حقانیت آنان محسوب میشود که در مقابل جمیع مردم، از جمله مسلمانان تحدی کرده و عمل خارق العاده خود را ارائه کنند؛ در این حالت است که عمل آنها دلیلی بر حقانیت آنهاست. لذا هر کس هر کاری کرد و لو خارق العاده که هیچ کسی نتواند انجام دهد، نمیتواند دلیلی بر حقانیت یک دین و آیین باشد، بلکه باید عمل خارق العاده همراه با حدی و مبارزهطلبی باشد.
به همین خاطر علامه طباطبایی(رحمهاللهعلیه) در کتاب خویش میفرماید: «معجزه همیشگی که برای پیشوایان دین و امت وی میباشد، مسئله «مباهله» است كه هر فرد با ايمانى با تأسّى به اوّلين پيشواى خود، پيامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) مىتواند در راه اثبات هر حقيقتى از حقايق ثابت دين، با همين سلاح، پنجه در پنجه خصم خود انداخته با درخواست از پيشگاه خداى توانا فرمان نابودى وى را صادر كند. اين دانشمندان هر وقت بخواهند، مىتوانند با فردى از افراد با ايمان مسلمين مباهله كنند و حقانيت اين آئين پاك و دعاوى آن را آزموده ثبوت و هويت معجزه را از نزديك با رأى العين مشاهده نمايند. اينك اين گوى و اين ميدان.»[4]
بر این اساس، ما عمل مرتاضین را دلیلی بر حقانیت راه و مسلک آنان نمیداینم، هر چند خارق العاده است و عموم بشر از انجام آن عاجز؛ زیرا آنان هیچگاه برای عمل خود تحدی نکرده و مسلمانان را به مبارزه دعوت نکردهاند. این مطلب، در مورد مسیحیان نیز جاری است؛ هر گاه یکی از مسیحیان عملی خارق العاده انجام دهد، همچنین ادعا کند دینش برحق است و در بین جمع، مسلمانان هم باشند، این عمل میتواند دلیلی بر صدق دعوای آنان و حقانیت دین مسیحیت باشد. البته چنین چیزی در تاریخ شاهدی ندارد و چنین رخدادی گزارش نشده است. زیرا اگر چنین کرامتی اتفاق میافتاد سبب گمراهی مردم میشود، از اینرو بر خداوند متعال واجب بود که آن را ابطال کند.[5] پس با توجه به این نکته اگر فرضاً کرامتی از پیروان دیگر ادیان به منصه ظهور رسیده است، تنها برای بیان حقانیت ایشان در مقابل ملحدان است، نه در مقابل اسلام که دین حق و دین خاتم است.
در نتیجه: عمل خارق العاده ممکن است از هر کسی و لو منکرین خداوند متعال سر بزند، چون روح انسان این قدرت را دارد که چنین اعمالی را انجام دهد. اما هرگز این عمل دلیلی بر حقانیت دین و مسلک آنان نیست؛ زیرا با تحدی همراه نیست، هرگاه کسی تحدی کرد و مدعی شد دین او برحق است و تنها راه سعادت است، و در عین حال عملی خارق العاده هم انجام داد، این مطلب میتواند دلیلی بر صدق دعوای آنان باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. ر.ک. «معجزه زبان خداست بر خلاف کرامت»
[2]. رجوع شود به «عقل تفکیک کننده، عصای موسی و گوساله سامری»
[3]. «مباهله» در لغت به معنى يكديگر را نفرين و لعنت كردن» است [المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، أحمد بن محمد فيومى، ناشر: موسسه دار الهجره، سال چاپ1414ق، ج2،ص64]، و از نظر تاريخى، واقعه اى را میگويند كه در روز بيست و چهارم رجب سال دهم هجرى ميان پيامبر گرامى اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و بزرگان نصاراى نجران اتّفاق افتاد. قضيه بدين منوال بود كه نصاراى نجران حضرت عيسى(علیهالسلام) را خدا مى خواندند و بر اين امر اصرار مى ورزيدند، ليكن پيامبر مى فرمود: كه عيسى(علیهالسلام) بنده و فرستاده خداست. سرانجام، چون نصاراى نجران به حجت رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله) گردن ننهادند، آن حضرت به امر خدا- براى اثبات دعوى خويش- آنان را به مباهله فراخواند، تا در محلّى گرد آيند و با تضرّع كردن به درگاه الهى، از او بخواهند كه دروغگو را رسوا كرده به مجازات رساند؛ چنانكه آيات 59- 61 از سوره آل عمران بدان اشاره دارد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به، روض الجنان و روح الجنان فی تفسير القرآن، ابو الفتوح رازى، ناشر: بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، سال چاپ: 1408 ه. ق، ج4، ص 357 ــ 368 .
[4]. برای مطالعه آن دلایل اینجا کلیک کنید.
[4]. اعجاز قرآن، علامه طباطبایی، ناشر: مركز نشر فرهنگى رجاء، سال چاپ: 1362ش، ص128.
[5]. تفصیل این مطلب را در این نوشتار بخوانید:«رهنمودهای معجزه»