استخاره و جایگاه آن

11:34 - 1396/02/11

-اگر در مواردی انسان نتواند با عقل خود تصمیم صحیح بگیرد و از مشورت دیگران هم بهره ی کافی را نبرد، آنگاه می تواند به کمک استخاره تصمیم مناسب اتخاذ کند.

استخاره

خداوند انسان ها را عاقل و با اختیار خلق کرد و عقل را هم وسیله ای رای تصمیم گیری آنها قرار داد و در مواقعی که هم انسان با فکر و اندیشه خود نتواند تصمیم گیری کند مشورت را پیش روی او قرار داد تا از عقل دیگران در گشایش امور خود بهره بگیرد. حال اگر در جایی تصمیم فردی و جمعی به نتیجه مطلوب نرسید، آیا راه دیگری هم وجود دارد که انسان را در تصمیم‌گیری اش راهنمایی کند؟

معنای استخاره
استخاره دارای دو معناست:
اول: به معنی طلب خیر نمودن از خداست که در اخبار و روایات ما بیشتر از آن نام برده شده است. این نوع استخاره در واقع یکی از رشته ها و شاخه های دعاست و همان استخاره مطلق است که اختصاص به مورد شک و تردید ندارد، بلکه در واقع استمداد و طلب خیر از خدای متعال در جمیع کارها و تمام افعال زندگی است.
دوم: طلب خیر نمودن از خدا، برای رفع تحیر و سرگردانی است که اختصاص به موارد شک و تردید دارد.[1]

جایگاه استخاره
از آنجایی که عقل همیشه نمی تواند کارگشا باشد، راه دوم تصمیم گیری، مشورت با اهل خبره است که خدا در قرآن نیز با آیه «وَ أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ [شوری/38] و کارهایشان به صورت مشورت در میان آن‌هاست.» بر آن تأکید کرده است، بنابراین انسان می تواند با مشورت با افراد دانا و بی طرف به حقیقت امر رهبری شود و در نهایت اگر امری با عقل و مشورت حل نشد، نوبت به استخاره با قرآن یا تسبیح می رسد، ولی متأسفانه خیلی ها این دو مرحله را ترک می کنند و مستقیم سراغ مرحله سوم می روند.

خلاصه آنکه نباید افراد در هر مسئله ای سریع استخاره بگیرند، چه بسا آن مسئله را با عقل خودشان و یا با مشورت دیگران بتوانند حل کنند و دیگر تحیری باقی نماند که بخواهند استخاره بگیرند، ولی اگر از راه عقل و مشورت تحیرشان برطرف نشد می توانند استخاره بگیرند.
بنابراین استخاره برای این است که شخص ببیند عمل را انجام بدهد یا انجام ندهد، نه برای عمل انجام شده که بخواهد ببیند نتیجه اش در نهایت چه می شود یا اینکه عملی انجام نشده و فقط می خواهد بداند آینده فلان مطلب چه خواهد شد، در این دو مورد جای استخاره نیست و این موارد از قبیل فال بینی است که با استخاره تفاوت جوهری دارد.

به بیان دیگر استخاره زمانی گرفته می شود که انسان بخواهد کاری را انجام بدهد و در انجامش متحیر است، ولی تفال آن است که شخص نمی خواهد کاری انجام بدهد و فقط می خواهد بداند فلان مطلب چه خواهد شد یا کاری را انجام داده است و می خواهد ببیند نتیجه اش در نهایت چه می شود.

استخاره در روایات
امام سجاد (علیه السلام) در دعای 33 صحیفه مساله استخاره را مطرح می کنند و در روایتی آمده که علی قمی می گوید به امام صادق (علیه السلام) گفتم خواستم کاری انجام دهم پس از خدا استخاره کردم اما به نتیجه ای نرسیدم که انحام بدهم یا نه، پس حضرت فرمود: «چون وقتی انسان به نماز می ایستد شیطان بیش از هر وقت دیگری از او دورتر است، پس ببین در وقت نماز در قلبت چه چیزی است [قلبت به تو چه می گوید ] پس همان را انجام بده و قرآن را باز کن پس اولین چیزی که در آن دیدی به آن عمل کن انشاءالله.» [2]

سیره علماء در استخاره
شهید مطهری می فرماید: «من خودم استخاره می کنم و با آن مخالف نیستم، ولی بهتر این است که هر کس خودش استخاره کند، حتی بعضی می گویند استخاره کسی برای کس دیگر درست نیست و هر کس باید خودش استخاره کند نه این که علما یکی از وظایف‌شان، استخاره کردن است.» [3]

و یا در احوالات شیخ انصاری نقل شده: «هنگامی که ایشان قصد داشت به نجف برود، مادرش راضی نبود، توافق کردند که استخاره بگیرند، هنگامی که استخاره کردند این آیه آمد «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ [قصص/7] ما او را به تو باز می‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم.» که درباره مادر حضرت موسی(علیه السلام) است، هنگامی که می خواست فرزندش را به دریا بسپارد خدا به او گفت ناراحت نباش ما او را به تو برمی گردانیم و همین طور هم شد، شیخ می رود و به عنوان عالمی بزرگ بر می گردد که مانند چراغ می درخشد.»[4]
 در قصص العلمای مرحوم تنكابنی از علمای قرن 13 هجری آمده است كه «یكی از علما نسبت به همه اعمال خود دچار تردید می شد، به نحوی كه چندان مقید به استخاره بود كه شبی برای رفتن به بام و خوابیدن به پشت بام هم استخاره می گیرد كه آیا از نردبان بالا رود یا از پلكان ؟ استخاره از نردبان خوب می آید. ایشان از نردبان بالا می رود و اتفاقاً از نردبان می افتد پای او می شكند طوری که پای این عالم لنگ می ماند. این عالم می گوید: من متحیر بودم كه حكمت آن استخاره چه بود؟ تا آنكه سی سال از آن قضیه گذشت، و هنگامه حملات مغول رسید. در حمله به نجف سركرده مغول‌ها دستور می دهد همه علما را از دم تیغ بگذرانند. وقتی نوبت به این عالم می رسد و او را به حضور آن ظالم می آورند، آن ظالم نگاهی به آن عالم می كند و می گوید او را رها كنید. وقتی از او علت را می پرسند می گوید، او لنگ است و مانند مادرم راه می رود. آن عالم می گوید : آن وقت بود كه حكمت استخاره سی سال پیش برایم آشكار شد.»[5]

در نتیجه: استخاره بعد از مشورت و تدبیر جایگاه پیدا می کند و الا هرگز استخاره نمی تواند جایگزین تدبیر و اندیشه و تحقیق و مشورت بشود.

__________________
پی نوشت
[1]. ویکی پرسش.
[2]. وسائل‏ الشیعة ج 6 ص : 233.
[3]. استاد مطهری، خاتمیت، ص96،
[4]. خبرگزاری رسا.
[5]. قصص العلماء، محمد بن سلیمان تنکابنی، موضوع: شرح حال دانشمندان شیعه از قرن چهارم تا سیزدهم، زبان:فارسی، تعداد جلد:1، محل نشر: تهران، تاریخ نشر:1290.

از آنجایی که در تصمیم گیری ها، عقل همیشه نمی تواند کارگشا باشد، در این جا راه دوم تصمیم گیری مشورت با اهل خبره است که خدا در قرآن بر آن تأکید کرده است.[شوری/38] بنابراین انسان می تواند با مشورت با افراد دانا و بی طرف به حقیقت امر رهبری شود و در نهایت اگر امری با عقل و مشورت حل نشد، نوبت به استخاره به قرآن یا تسبیح می رسد. ولی متأسفانه خیلی ها این دو مرحله را ترک می کنند و مستقیم سراغ مرحله سوم می روند.

استخاره دارای دو معناست:
اول: به معنی طلب خیر نمودن از خداست که در اخبار و روایات ما بیشتر از آن نام برده شده است.
دوم: طلب خیر نمودن از خدا، برای رفع تحیر و سرگردانی است که اختصاص به موارد شک و تردید دارد. این مورد همان استخاره‌ی متداول استد که بعد از مشورت و تدبیر توصیه می‌شود.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 0 =
*****