اندیشه ظهور منجی و شخصی که جهان را بهسوی کمالات سوق میدهد، از اندیشههای بنیادی آیین کنفوسیوس است؛ و این مطلب میتواند تایید برای نظریه اسلام باشد.
اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان، از اندیشههای بنیادین اسلام است، که مورد تأکید پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) بوده است. وجود این اندیشه در دیگر آیینها میتواند تأکید کننده و تسهیل کننده قبول این اندیشه در اسلام باشد، مخصوصاً توجه به این نکته که این تفکر محدود به ادیان الهی نیست، بلکه در آیینها بشری نیز به گونهای مطرح شده است، و این نکته به خوبی میتواند پاسخی باشد بر کسانی که وجود این اندیشه را در اسلام به سخره گرفتهاند، زیرا نشان میدهد که ظهور منجی مطابق با عقل فطری بشری است، به گونهای که حتی آیینها بشری که بهرهای از رهنمودهای پیامبران الهی نبردهاند باز نیز، به این حقیقت اذعان دارند. از اینرو در این نوشتار تلاش میکنیم، به بررسی این اعتقاد در آیین كنفوسيوس[1]، بپردازیم. قبل از پرداختن به این مطلب، لازم است بهصورت مقدمه به معرفی متون آیین کنفوسیوس بپردازیم، تا ذهن خواننده تا حدودی با آثار کنفوسیوس آشنا شود، و سپس به بیان قسمتی از این کتابها که به ظهور منجی دلالت دارد، میپردازیم.
مقدمه
از کنفوسیوس کتابی به عنوان مکالمات باقیمانده است که مجموعهای از سخنان وی است که توسط شاگردانش جمعآوری شده است؛ علاوه بر آن، متون مقدس دیگری در این آیین وجود دارد که به کنفوسیوس و برخی از شاگردان او منسوب است. این کتابها عبارتاند از:
1. شوچینگ (کتاب تاریخ)؛ 2. شی چینگ (کتاب شعر)؛ 3. لیچی (کتاب شعائر)؛ 4. ای چینگ (کتاب تبدلات)؛ 5. چونچیو (سالنامه بهار و پاییز).
چهار کتاب نخست، گزیدهای از سخنان پیشینیان را در بردارد، ولی همه کتاب پنجم از خود اوست.[2]
مکالمات
در کتاب مکالمات عبارتهایی از کنفوسیوس نقل شده است که در آنها به این حقیقت اشاره شده که در آینده شخصی به عنوان منجی ظهور خواهد کرد، که در ادامه به تعدادی از این نقلها اشاره میکنیم: «مردی که از طرف آسمان مأمور است در دلهای آدمیان نفوذ کند و به همین خاطر، در روی زمین صلح برقرار میشود ... .»[3] «کسی که از طرف آسمان مأمور است در پیروی مقصد خود، استوار بماند و به همین خاطر، کره زمین را به کمال میرساند.»[4]
منجی در متون مقدس آیین کنفوسیوس
با توجه به اینکه آیین کنفوسیوس مانند آیین هندو حرکت جهان را به صورت دورانی میداند[5] به همین خاطر در متون مقدس این آیین، از زمان ظهور گاه با تعابیر ماضی و گذشته یاد میشود، و گاه نیز عبارات به صورت آینده به کار میرود. در متون مقدس آیین کنفوسیوس از دوران ظهور، تعبیری به «راه بزرگ» شده است که گاه به بیان گذشته باستانی آن پرداخته شده، آنچنانکه در فصل لی يون از كتاب لی چی اینگونه بیان شده است: «آنگاهکه «راه بزرگ» را تعقيب میکردند، روحی مشترك و عمومی بر تمام جهان فرمان میراند؛ آنها(مردم) مردان مستعد، بافضیلت و شايسته را (برای حكومت) بر میگزیدند. سخنانشان صادقانه بود و فقط هماهنگی را گسترش میدادند. از اینرو مردم فقط و فقط والدين خود را دوست نداشتند و تنها با پسران خود به عنوان فرزند رفتار نمیکردند. برای سالخوردگان تدارك كافی تا هنگام مرگ و برای نيرومندان كار و برای جوانان اسباب رشد فراهم میشد. آنها با بیوگان، يتيمان، بیفرزندان و كسانی كه بيماری زمینگیرشان كرده بود، همدردی و مهربانی میکردند تا از آنها بهقدر كافی حمايت كرده باشند. مردان كار مناسب خويش و زنان خانه خود را داشتند. (آنها) اشيای (باارزش) را جمعآوری میکردند. چون دوست نمیداشتند كه بدون استفاده، اینطرف و آنطرف بيفتد؛ اما نمیخواستند آنها را برای لذت خويش انبار كنند. (آنها) نيرويشان را (به كار میبستند) و دوست نداشتند كه آن را به كار نبرند، اما نه صرفاً به منظور بهرهبرداری شخصی، بدين ترتيب(خودخواهی) حقهبازی سركوب میشد و مجالِ رشد نمییافت. راهزنان، دزدان و خائنان سركش ظاهر نمیشدند، بنابراين در خانهها باز بود و بسته نمیشد. اين (دورهای) است كه ما آن را «اتحاد بزرگ» مینامیم.»[6]
و گاهی در متون مقدس با توجه به آینده به توصیف «راه بزرگ» پرداخته است، آنچنان که در كتاب «چون چيو» «راه بزرگ» را در قالب آینده مطرح كرده است، اين كتاب مراحل تاريخ جامعه انسانی را از جهت نيل به هماهنگی بزرگ به سه دوره تقسيم میکند، دوره آشفتگی و بینظمی، دوره ظهور صلح و دوره صلح يا «هماهنگی بزرگ». البته اين سه مرحله تاريخی در لی يون نيز مطرح شده است، اما به نظر میرسد كه در اين كتاب تأكيد بيشتر بر آداب و رسومی است كه در زمان صلح بزرگ در گذشته باستانی حاكم بوده است.
اما كتاب «ای چینگ» كه مكانيزم تغييرات عالم را در نيل به هماهنگی بزرگ تبيين میكند، از اهميت فوقالعادهای در اين جهت برخوردار است. اين كتاب دو عامل اساسی يكی تكوينی و ديگری انسانی را برای پديد آمدن هماهنگی بزرگ در آينده بر میشمارد.[7]
در نتیجه:
وجود ظهور منجی در آیین کنفوسیوس ــ با توجه به این حقیقت که این آیین از ادیان بشری است و از هدایتهای الهی بهرهای نبرده است ــ میتواند نشان دهندهای این حقیقت باشد که ظهور منجی، امری فطری است که با عقل فطری بشر قابل درک است. و این نکته میتواند پاسخی باشد بر منکر این اندیشه در دین مبین اسلام.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. آیین کنفوسیوس، یکی از سه آیین سنتی مردم چین است که در کنار دائو و بودا اعتقادات مردمان شرق آسیا به ویژه چین را شکل میدهد. برای آگاهی بیشتر در مورد این آیین رجوع کنید به «كنفوسيانيسم»
[2]. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، انتشارات: سمت، سال چاپ: 1379 ش، ص 49-48.
[3]. منتخب مکالمات، کنفوسیوس، ترجمه: حسین کاظمزاده ایرانشهر، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال چاپ: 1359 ش، گفتار سوم، ص 89.
[4]. همان، ص 90.
[5]. برای آشنایی با این مراحل حرکت جهان رجوع کنید به «ویشنو منجی و نجات دهنده هندوئیسم»
[6]. مطالبی که از متون مقدس آیین کنفوسیوس نقل شده است، برگرفته از مقاله گونه شناسی اﻧﺪﻳﺸﻪ منجی ﻣﻮﻋﻮد در ادﻳﺎن چینی، نوشته محمد علی رﺳﺘﻤﻴﺎن، فصلنامه اﻧﺪﻳﺸﻪ دینی، داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز، ش 12، 1383.
[7]. همان.
اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان، از اندیشههای بنیادین اسلام است، که مورد تأکید پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) بوده است. وجود این اندیشه در دیگر آیینها میتواند تأکید کننده و تسهیل کننده قبول این اندیشه در اسلام باشد، مخصوصاً با توجه به این نکته که این تفکر محدود به ادیان الهی نیست، بلکه در آیینها بشری نیز به گونهای مطرح شده است، و این نکته به خوبی میتواند پاسخی باشد بر کسانی که وجود این اندیشه را در اسلام به سخره گرفتهاند، زیرا نشان میدهد که ظهور منجی مطابق با عقل فطری بشری است. به عنوان نمونه از کنفوسیوس، نقل شده است که میگوید: «مردی که از طرف آسمان مأمور است در دلهای آدمیان نفوذ کند و به همین خاطر، در روی زمین صلح برقرار میشود ... .»[1] در آیین کنفوسیوس از زمان ظهور تعبیر به «راه بزرگ» شده است که در طول تاریخ بشر اتفاق افتاده است و در آینده نیز به وجود خواهد آمد. این حادثه سبب ایجاد صلح در سرتاسر کره خاکی میشود.[2]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. منتخب مکالمات، کنفوسیوس، ترجمه: حسین کاظمزاده، گفتار سوم، ص 89.
[2]. مقاله «گونهشناسى موعود»، على موحديان، شماره 12 و 13، ص 119.