کودکی که قلب ها را قبضه کرد

21:15 - 1396/01/18

-امام جواد(علیه السلام) از جمله امامان والا مقامی است که در سن کودکی و حدود هشت سالگی به درجه امامت نائل آمده است. (ترجمه قصص الأنبياء جزائرى، ص820.)

امام جواد علیه السلام

یکی از مسائل و مباحث مهمی که در تاریخ شیعه به وقوع پیوسته، به امامت رسیدن کودک خردسالی است که در هفت و یا هشت سالگی به این مقام نائل شد.[1] این شخص کسی نیست جز «محمد بن علی بن موسی» مشهور به امام محمدتقی(علیه السلام) (۱۹۵-۲۲۰ق)، با کنیه ابوجعفر ثانی، امام نهم شیعیان، که در دهم رجب سال ۱۹۵ق، در مدینه به دنیا آمد، ۱۷ سال امامت کرد.[2] سؤال بسیار مهمی که در این خصوص از دیر باز ذهن افراد را به خود مشغول ساخته است این است که، با توجه به اینکه انسان در یک بهره خاص زمانی از لحاظ سنی می تواند به شکوفایی و بلوغ فکری و اجتماعی برسد، چگونه شیعیان قائل به امامت کودکی خردسال شده اند؟!

نکته اول: در طول تاریخ همواره استثنائاتی وجود داشته که همگان را به شگفت و تحیر وا داشته است، از این رو وجود این موارد ثابت می کند که بلوغ و شکوفایی عقلی و دینی و اجتماعی در سنین کم، امری محال و غیر قابل باور نیست. برای نمونه در حالات ابوعلی سینا به نقل از وی این چنین نوشته اند: «وقتی به مکتب می رفتم، هر چه شاگردان برای استاد می خواندند من حفظ می کردم، در ده سالگی آنقدر از علوم فرا گرفتم که در بخارا از من تعجب  می کردند و در 12 سالگی بر مسند فتوا نشستم و طبق مذهب حنفی فتوا می دادم ودر 16 سالگی کتاب قانون را نوشتم در علم طب تصنیف کردم.»[3]

نکته دوم: اگر به واقع به قدرت و حکمت الهی ایمان و اعتقاد داشته باشیم، باور این که باری تعالی شخصی را در خردسالی به قله کمالات علمی و دینی و به مقام امامت و یا نبوت رسانیده باشد، امری غیر قابل ممکن و سخت نخواهد بود؛ کما اینکه شواهد قرآنی نیز در این خصوص وجود دارد که گویای این است که خداوند متعال افرادی را در خردسالی به این مقام رسانده است، برای نمونه در خصوص حضرت عیسی(علیه السلام) در آیه 30  سوره مبارکه مریم این چنین می‌خوانیم: « قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني‏ نَبِيًّا وَ جَعَلَني‏ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا؛[مریم/30 و31] [عيسى به سخن آمد و] گفت: من بنده خدايم، به من كتاب داده و مرا پيامبر ساخته است و مرا هر جا كه باشم با بركت ساخته، و تا زنده باشم به نماز و زكات سفارشم كرده است.»

مفسران در ذیل این آیه شریف این چنین بیان داشه اند: «وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا؛ خدا عقل او را كامل كرد و در كودكى او را به پيامبرى رسانيد. «و جعلنى مباركا» و مرا هر كجا كه باشم سود رسان و نشانه خير و خوبى ساخت.»[4]

و همچنین در خصوص حضرت یحیی باری تعالی می فرماید: «يا يَحْيى‏ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛[مریم/12] اى يحيى، كتاب را با نيرو و بجد بگير، و او را در كودكى حكمت- گفتار و كردار درست و استوار- داديم.»

پاسخی از امام رضا(علیه السلام): در طول حیات با برکت امام رضا(علیه السلام) نیز پرسش ابتدایی این مقاله مطرح بوده است، کما اینکه صفوان بن یحیی می گوید: به امام رضا(علیه السلام) عرض کردم قبل از تولد حضرت جواد(علیه السلام) از شما در خصوص جانشین بعد از شما پرسش کردم، در آن زمان فرمودید: باری تعالی پسری به من عنایت خواهد کرد، اکنون که خدای متعال حضرت جواد(علیه السلام) را به شما داده است و چشمان ما را به وجود او روشن کرده است...امام بعد از شما کیست؟ حضرت رضا(علیه السلام) به پسرش جواد(علیه السلام) اشاره کردند و فرمودند: به او مراجعه کنید. صفوان گفت: اين پسرك كه فقط سه سال دارد؟!، حضرت فرمودند: «مَا يَضُرُّهُ مِنْ ذَلِكَ فَقَدْ قَامَ عِيسَى ع بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِين؛[5] خردسالى به او چه ضررى وارد تواند كرد؟ عيسى بن مريم قبل از سه سالگى حجت خدا بود.»

سیره و درایت امام جواد(علیه السلام): دانش و حکمت امام جواد(علیه السلام) در سن کودکی به خوبی خود گواه بر عظمت و بزرگی این امام همام دارد، منابع اسلامی مطالب فراوانی در خصوص ویژگی‌های ممتاز و علمی ایشان نقل کرده است. در ادامه به یکی از آن موارد اشاره می‌کنیم: نقل شده است روزی علی بن حسان واسطی مقداری وسایل اسباب بازی کودکانه، که بعضی از آنها نقره بود با خود برداشت تا نزد امام جواد(علیه السلام) ببرد و به او اهدا کند، او می گوید به محضر امام جواد(علیه السلام) رسیدم،...وقتی وسایل اسباب بازی را برای او بردم حضرت فرمودند: «مَا لِهَذَا خَلَقَنِي اللَّهُ مَا أَنَا وَ اللَّعِب‏؛[6] خداوند مرا براى بازى نيافريده مرا چه با بازى‏.»

سخن  پایانی: این حکایت به خوبی خود گواه بر نگاه ژرف و دقیق امام به دنیای پیرامون دارد، برخلاف افرادی که در سن کودکی به دنبال بازی و تفریح و شیطنت هستند، حضرت با امتناء از پذیرش وسایل بازی به «علی بن حسان واسطی» می‌فهماند که او مقامی بالاتر از آنچه او تصور می‌کند دارد.

پی نوشت ها:
[1]. قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، جزائرى، نعمت الله بن عبد الله، انتشارات فرحان - تهران، چاپ: اول، 1381 ش، ص820.
[2]. روضة الواعظين/ فتال نيشابورى، محمد بن احمد، محمود ترجمه مهدوى دامغانى، انتشارات: نى، چاپ: اول، 1366 ش، ص398.
[3]. نگاهی به زندگانی امام جواد ع، محمد مهدی اشتهاردی، انتشارات: نشر مطهر، چاپ: 1377، ص38، به نقل از، الکنی و الالقاب، ج1، ص321..
[4]. ترجمه جوامع الجامع، طبرسى فضل بن حسن، ناشر: بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، سال چاپ: 1377 ش، ج‏4، ص38..
[5]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ؛ ج‏1 ؛ ص321..
[6]. بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ؛ ج‏50 ؛ ص59

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 1 =
*****