- در حکومت اسلامی مردمداری و مهروزی به آنان جایگاه ویژهای دارد. امام علی(علیهالسلام) هم خود به عنوان حاکم اسلامی به این مهم میپرداخت و هم کارگزارانش را ملزم به رعایت این مسئله میکرد.
حکومتها باید مردمدار و مردمی باشند. در نهایت این عموم مردم و تودههای اجتماعی هستند که ضامن بقای دولتها به شمار میروند و بدون ملّت نه دولتی روی کار میآید و نه دولتی ماندنی است. در تعالیم اسلامی نیز این مهم مورد تأیید قرار گرفته و مهم دانسته شده است. از این رو راهکارهایی برای مردمی بودن و مهرورزی به مردم مطرح شده که ما این مسئله را طبق بیانات و سیره حضرت علی(علیهالسلام) مطرح میکنیم.
محبت و مهرورزی
در روش حکمرانی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شاهد مهربانیهای بسیاری هستیم. به نوعی انگیزه اولیه حضرت نیز برای پذیرش این مسئولیت خدمت به خلق بوده تا پناهگاهی برای مظلومان به شمار آید. حضرت در این رابطه فرمودند: «اللَّهُمَ إِنَّكَ تَعْلَمُ... لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك[۱] خدايا تو میدانى كه پذیرش حکومت براى آن بود كه نشانههاى دينت را به جايش بازگردانيم و برنامه اصلاح را در شهرهايت آشكار كنيم، تا بندگان ستم كشيدهات ايمن باشند، و حدود معطّل شدهات برپا شود.»[۱]
علاوه بر اینکه محبت و مهرورزی به مردم در سیره خود حضرت علی(علیهالسلام) جایگاه ویژه دارد؛ حضرت از کارگزاران خویش نیز این مسئله را مطالبه میکردند. حضرت به مالک اشتر اینگونه دستور دادند: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً اَكْلَهُمْ[۲] مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش که آنها را میخورد.» در این سفارش امام، مالک را ملزم به مهربانی و محبت قلبی کرده است. البته نه آنکه تمام خواسته حضرت منحصر در این نوع مهربانی شود؛ بلکه مهرورزی عملی نیز جایگاه خود را در سیره و سفارشات علوی داشته است.
توجه بیشتر به نیازمندان
امام علی(علیهالسلام) تمام مردم را مورد احترام معرفی کرده و به مالک اشتر اینگونه توصیه داشته است: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِه[۳] مردم بر دو گروهند: يا برادر دينى تو هستند، يا انسانهايى مانند تو، كه خطاهايى از آنان سر مى زند، علل گناهى بر آنان عارض میشود، و گناهانى از آنان به عمد يا اشتباه بروز میكند، پس همان گونه كه علاقه دارى خداوند بخشش و چشم پوشى را به تو داشته باشد؛ مردم را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده.» در این حدیث امام (علیه السلام) تمام مردم را قابل احترام و محبت معرفی کرده و کرامت انسانی آنها را یادآور شده است. در حدیثی دیگر، امام لزوم توجه بیشتر به محرومان و نیازمندان را اینگونه بیان کردند: «ثُمَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّا[۴] سپس از خدا بترس و از خدا بترس درباره طبقه پائين جامعه همانهايى كه براى گذراندن زندگى تدبيرى ندارند، از مساكين و محتاجان و آنان كه در شدت فقر به سر میبرند و يا گرفتار بيماريهاى طولانى هستند. كه اين طبقه از جامعه از بعضى از ديگران درخواست كمك میكنند و بعضى در عين ندارى، روى سؤال ندارند.» در این عبارت توجه به نیازمندان و بیماران توأمان مطرح شده و به عنوان یک وظیفه از مالک اشتر به عنوان کارگزار خواسته شده است.
عدم تبعیض
کم نبودند حکمرانانی که در دوران سلطنت خود برای خود و اطرافیان، تبعیض قائل بودند. حتی برخی برای امتیازات ویژه به دنبال مسئولیتها هستند. مطلبی که در حکومت اسلامی هیچ جایگاهی ندارد. حضرت امیر المؤمنین با محکوم دانستن هر نوع تبعیضی فرمودند: «أَنَا رَجُلٌ مِنْكُمْ لِي مَا لَكُمْ وَ عَلَيَ مَا عَلَيْكُمْ[۵] من فردی از شما هستم. آنچه برای شماست برای من هم هست و آنچه برای من است برای شما نیز هست.» این نوع نگاه یک حاکم و مسئول به مردم اوج مهرورزی و محبت به مردم را میرساند. وقتی مردم شاهد انواع تبعیضها بین خود و مسئولان باشند؛ چگونه میتوانند حمایت خود را از آنان ادامه دهند؟
ویژهخواری، برخورداری از امکانات خاص، مصونیت خود و اطرافیان در برابر قانون، عدم پاسخگویی و... نمونههایی از تبعیضاتی است که مسئولان در حق خود روا دانسته و برای خود قرار دادهاند. تبعیضهایی که تنها کاربرد آن فاصله انداختن بین مردم و مسئولین است و به جای دوستی، رابطه بین آنها را به دشمنی مبدل میسازد.
امام علی(علیهالسلام) مبارزه با تبعیض را شعار خود ساخت و از روز اولین چنین به مردم اعلام کرد: « وَ اللّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ، وَ مُلِكَ بِهِ الاِْماءُ لَرَدَدْتُه[۶] به خدا قسم اگر آن املاك را بيابم به مسلمين برمیگردانم گرچه مهريه زنان شده باشد، يا با آن كنيزها خريده باشند.» کسی که در مقابل تبعیضهای گذشته، چنین جبهه میگیرد؛ امکان ندارد دست به تبعیض زند یا به تبعیض کارگزارانش راضی شود.
مشورت و پذیرش انتقادها
یکی از محبتهای عملی که بین مسئولان و مردم باید وجود داشته باشد؛ مشورت آنها با یکدیگر و انتقادپذیری مسئولان است. این دو مسئله مهم، خواسته امیر المؤمنین(علیهالسلام) از تمام کارگزارانشان بوده و به آنان فرموده: «فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي[۷] پس، از سخن حق يا مشورت عدالت آميز دست نکشید؛ زيرا من خود را برتر از آنكه اشتباه كنم نمیدانم و از آن در كارهايم ايمن نيستم.»
حضرت نقد سازنده و مشورت مردمی را قول حقی دانسته که میتواند بسياری از انحرافهای زمامداران را اصلاح كند و جامعه را به سوی تكامل پيش ببرد، از این رو تاكيد فراوانی بر پذیرش آنها دارند. حتی در سيره امام علی(عليهالسلام) راه انتقاد، مشورت و نصيحت باز بوده و مردم آنچه را که به ذهنشان درست میرسیده بیان میکردند و حضرت نیز بهترین تصمیم را تبیین و عملی میساختند.
کلام آخر
یکی از بایدهای زمامداری محبت و مهرورزی نسبت به مردم است. مهر و محبتی که از قلب شروع شده و در عمل باید پیاده شده و دیده شود. امام علی(علیهالسلام) حکومت را برای خیرخواهی و محبت به مردم میخواستند و با پذیرش انتقادهای به حق، مشورتهای صحیح، دوری از تبعیض و توجه به تودهها و عموم مردم، محبت عملی خود را به همگان نشان دادند. ایشان توجه ویژه به نیازمندان و بیماران را امری مهم و مسئولیتی اصلی برای کارگزاران حکومت اسلامی معرفی کردند. امید آنکه تمام مسئولان با درس گرفتن از مرام علوی نقش خود را به عنوان یک مسئول در جامعه اسلامی به خوبی ایفا کنند.
پینوشت
[۱]- نهج البلاغة(صبحي صالح)، شريف الرضي، محمد بن حسين، هجرت، قم، ۱۴۱۴ ق، ص۱۸۹.
[۲]- همان، ص۴۲۷.
[۳]- همان.
[۴]- همان، ص۴۳۴.
[۵]- بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي، بيروت، ۱۴۰۳ ق، ج۳۲، ص۱۷.
[۶]- نهج البلاغة(صبحي صالح)، ص۵۷.
[۷]- همان، ص۳۳۵.